هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۱۷:۳۳ جمعه ۸ خرداد ۱۳۸۸

كينگزلی  شكلبوت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۳۲ شنبه ۲۱ دی ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۹:۳۱ پنجشنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۱
از ن، لايه ای كه زمين را فرا گرفته!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 842
آفلاین
اسنیپ - چوب جادو - جنگل - تاریک - شب - وحشت - نفرین - علامت شوم - مرگ.

اسنيپ بدون آنكه از تاريكی شب كه بر جنگل سايه انداخته بود وحشت كند چوب جادويش را از جيب ردای سياه خوش دوختش درآورد و علامت شوم را بر فراز كلبه ای كه در‌ ان با نفرين مرگ ساحره ای را نابود كرده بود نمايان ساخت.



Re: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۰:۱۱ جمعه ۸ خرداد ۱۳۸۸

برتا جورکینز


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۳:۱۷ سه شنبه ۱۷ دی ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۱۶:۵۱ جمعه ۵ تیر ۱۳۹۴
از قبرستون!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 145
آفلاین
به خانه اش نزدیک می شد، در فکر اتفاقات آن روز بود و به همکار بی فکرش نفرین می فرستاد؛آن بی عقل چه طور فکر کرده بود که او به خانواده اش صدمه زده؟
در همین فکر بود که ناگهان نور سبز رنگی از سمت جنگل توجهش را به خود جلب کرد، آرام سرش را بالا آورد و از وحشت فریاد زد؛ علامت شوم در تاریکی شب می درخشید.چوب جادویش را در آورد و حرکت کرد. اسنیپ در اعماق جنگل منتظرش بود؛ به چشم های سیاهش که از آنها نفرت می بارید خیره شد!
-این جا چیکار داری اسنیپ؟
-تو لی لی رو از من گرفتی من هم می خوام هری رو از تو بگیرم.
-اون از تو خوشش نمی آد.
-دروغه...!
و بعد نور سبز رنگ و مرگی بدون درد...



Re: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۸:۰۱ سه شنبه ۵ خرداد ۱۳۸۸

مهرداد


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۶:۵۲ سه شنبه ۵ خرداد ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۱۷:۵۶ شنبه ۱۶ خرداد ۱۳۸۸
از پرویت درایو
گروه:
کاربران عضو
پیام: 6
آفلاین
اسنیپ - چوب جادو - جنگل - تاریک - شب - وحشت - نفرین - علامت شوم - مرگ


چوب جادوی اسنیپ در دستانش بود ، و شنل تاریک وسیاهش روشنی

روز را همچون خانه ی مالفویها وحشت آور میکرد .

راهش به سمت جنگل تاریک بود از دور درختان بلند و باریک جنگل

مشخصبودند و علامت شوم در بالای جنگل بیداد میکرد.

اسنیپ برای اولین بار در عمرش واقعا وحشت کرده بود چون همزاد

مثل خودش در روبرویش بود !

- هوی اسنی کجا میری این وقت روز زنت خبرداره ؟

- به تو چه تو کی هستی ؟

- من پسر بابامم میخوای بری پیش ولد...

- اسمشو نبر!

- همون یارو ... خب چه خبر از هپی راتر ؟

- هپی راتر نه و هری پاتر .

- آره همون لعنتی

-پسر خوبیه ... چشماش مثله ننه اشه .

- کی وقت داری بریم پیش لرد سیاه ؟

- شب ساعت 9 .

//**************************************************

وهمین زمان بود که هری پاتر داشت کارتون پلنگ دم درازو تماشا میکرد

و آب کدو نوش جان میکرد .



Re: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۲۰:۰۳ یکشنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۳۸۸

آبرفورث دامبلدور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۳۰ شنبه ۱۰ تیر ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۹:۲۶ یکشنبه ۲۱ دی ۱۳۹۹
گروه:
کاربران عضو
پیام: 805
آفلاین
نمیخواست *وحشت* را به دلش راه دهد،نمیخواست شبی که سالها انتظارش را کشیده بود را به ترسش از *مرگ* بفروشد.
در آن جنگل *نفرین* شده،فقط او بود و حریف قدیمی اش.هیچ راه برگشتی وجود نداشت،یا میمرد یا *انتقام* میگرفت.
در آن *تاریکی*،به آرامی آستین ردایش را بالا زد،*علامت شوم* روی دستش را بوسید و به سوی قلب *جنگل* حرکت کرد.


seems it never ends... the magic of the wizards :)


Re: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۲۰:۰۳ یکشنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۳۸۸

ریـمـوس لوپـیـنold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۵۶ چهارشنبه ۲۷ شهریور ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۱۰:۰۶ سه شنبه ۳۱ مرداد ۱۳۹۶
از قلمروی فراموش شدگان !
گروه:
کاربران عضو
پیام: 395
آفلاین
اسنیپ - چوب جادو - جنگل - تاریک - شب - وحشت - نفرین - علامت شوم - مرگ.

به تنهاي در جنگل تاريك قدم گذاشت و اهسته به حركت خود ادامه داد .شب بر پيكره جنگل سايه انداخته بود و چيزي جز وحشت را در خاطر مرد نمي انداخت .

چوب جادو ي خود را به ارومي بروي علامت شوم خود تكان داد و منتظر شد تا ارباب ان را به جرم خيانت به كام مرگ بفرستد.

صداي پاقي امد و بعد از ان صداي نفريني و رنگ سبز اخرين چيزها بود كه ديده بود.


در قلمروی ما چیزی جز تاریکی دیده نمی شود !
اینجا قلمروی فراموش شدگان است !


Re: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۱۹:۵۴ یکشنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۳۸۸

بانز


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۵۴ شنبه ۵ اردیبهشت ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۱۷:۳۸ دوشنبه ۱۵ مهر ۱۳۹۸
از زیر سایه ارباب
گروه:
کاربران عضو
پیام: 539
آفلاین
جنگل درتاریکی شب وحشتناک تر از همیشه به نظر میرسید.ولی او قصد بازگشت نداشت.باید به اسنیپ اعتماد میکرد.در روشنایی چوب جادویش بطرف کلبه اسنیپ حرکت میکرد.دستش را بی اختیار روی علامت شومش میفشرد.مرتکب اشتباه بزرگی شده بود و اسنیپ به او قول حمایت داده بود.ولی نمیدانست که در کلبه اسنیپ چیزی به جز مرگ انتظارش را نمیکشد.بخششی در کار نبود.


ویرایش شده توسط بانز در تاریخ ۱۳۸۸/۲/۱۳ ۱۹:۵۹:۵۶


Re: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۱۸:۳۸ یکشنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۳۸۸

گودریک گریفیندورold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۲۶ پنجشنبه ۲۶ دی ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۱۵:۴۹ پنجشنبه ۲۰ اسفند ۱۳۸۸
از دل تاريكي ها
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 302
آفلاین
اسنیپ - چوب جادو - جنگل - تاریک - شب - وحشت - نفرین - علامت شوم - مرگ.

شب بود و تاريك . نفرين مرگ همه جا رو فرا گرفته بود . مرد در انتهاي يك جاده ي باريك به سرعت مي دويد .
جلوي خانه اي كه تقريباً نابود شده بود ، ايستاد ، قطه اشكي را كه از چشمانش جاري شده بود را پاك كرد .
سپس چوب جادويش را را از درون ردايش در آورد و علامت شوم را بالاي خانه به وجود آورد .
از وحشت اين كه در ان حوالي كسي او را نگيرد دوباره به سرعت دويد ولي اينبار به طرف جنگل .
با سرعت هرچي تمام تر درون جنگل مي دويد ، كلاه ردايش به شاخه اي گير كرد و پاره شد .
او اسنيپ بود .


[color=0000FF][b]" - خوش به حالش رفته تو آسمون پيش خدا !!!
دست كوچكش كه در دستانتم بود محكم فشردم و پرسيدم :« كي ؟!»
با انگشت


Re: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۲۰:۵۴ شنبه ۱۲ اردیبهشت ۱۳۸۸

ویکتوریا ویزلیold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۱۹ سه شنبه ۲۲ خرداد ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۰:۵۹ دوشنبه ۴ دی ۱۳۹۱
از ویلای صدفی
گروه:
کاربران عضو
پیام: 70
آفلاین
در نور ضعیفی که از چوب جادویش خارج میشد، راه خود را از میان درختان جنگل باز می کرد. همان چوب جادویی که دقایقی پیش توسط آن علامت شوم را بر فراز خانه خود پدیدار کرده بود. بر وحشتی که از روز قبل وجودش را فرا گرفته بود، کم کم افزوده میشد. هیچگاه نمی توانست این شب نفرین شده را فراموش کند...

- نه، خواهش می کنم...
- بسه، من مجبورم. این دستور اربابه.
- من از مرگ نمی ترسم ولی نمی خوام تو این کارو بکنی... من خواهرتم!


صدای خواهرش مدام در گوشش می پیچید و او در جنگل تاریک پیش می رفت. احساس می کرد که این تاریکی از وجود خودش سرچشمه میگیرد... و او را در خود غرق می کند.


[b]« فکر جنگ را با


Re: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۱۸:۲۰ چهارشنبه ۹ اردیبهشت ۱۳۸۸

مری فریز باود


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۰:۴۴ چهارشنبه ۱۶ مرداد ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۱۳:۲۹ جمعه ۱۵ مرداد ۱۳۹۵
از زیر عذاب
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1014
آفلاین
در حالی که وحشت سراسر وجودش را در برگرفته بود ، در تاریکی شب در پیچش درختان جنگل پیش می‌رفت .

ذهنش دقایقی قبل را مرور می‌کرد ، دقایقی که باعث حرکت و ترسش شده بود ، زمانی که لرد او را فراخوانده بود .

علامت شوم همچون نفرینی مرگبار در چشمان ِ خیره اش خودنمایی می‌کرد ... او باری دیگر فراخوانده شده بود ، برای ماموریتی جدید ...


- اسنیپ و چوب جادویش در خدمت شماست لرد !


خداحافظی در اوج یا خروج فوج فوج... مسئله این است!


Re: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۱۶:۴۸ چهارشنبه ۹ اردیبهشت ۱۳۸۸

مونتگومریold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۳۹ یکشنبه ۳۰ تیر ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۰:۴۵ دوشنبه ۲۳ بهمن ۱۳۹۱
گروه:
کاربران عضو
پیام: 588
آفلاین
کلمات جدید:


اسنیپ - چوب جادو - جنگل - تاریک - شب - وحشت - نفرین - علامت شوم - مرگ.


1) از ده کلمه ای که تعیین شده حداقل 7 تا باید در داستان به کار بره!

2) کلماتی که تعیین شدن رو لطفا در نوشته تون رنگی کنید.میتونید هم نکنید اما این به ما کمک می کنه که راحت تر پستتون رو بخونیم..

3)میتونید از یه کلمه به شکلهای مختلفش استفاده کنید.مثلا: حرکت: (حرکتی - حرکت کردم - پر حرکت) یا دلم می خواست: (دلت می خواست- دلش خواسته بود)


4) ینجا یه تاپیک آزاد برای همه ست.

6) لطفا از نوشتن پست غیر اخلاقی یا دارای توهین پرهیز کنید.


ویرایش شده توسط مونتگومری در تاریخ ۱۳۸۸/۲/۹ ۱۷:۳۱:۱۴

تا زمانی که عشق دوستان هست، مونتی هرگز فراموش نخواهد شد!!


[i][b][color=669933]"از این به بعد قبل از







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.