جادوفلیکس
A blinking comes across the city
ماجراهای اوپسکده
Under the glare of a million spears piercing the body of Valhalla, where armoires played as armories, where balusters stood like monsters, where the wind in every alcove whispered songs of death-glory, there lay blinking Eyes engraved on a ceiling over dead Valraven. And the blinking echoed all out over the city. At every nook, at every cranny, an eye opened to reflect in its vision a world wakening at dawn
And the Eyes watched
فصل دوم
The great spotlight of dawn splashed its light over War. Bloodstained masses of men and women toiled under the guidance of Death. Dealing death came easy, effortless, natural, innocent for it was an instinct. A word, a flick of a hand, a red spray and a corpse was born
And the Eyes saw
اپیزود سیزدهم
A timid teardrop hung over the body of a god. An inverted colorless thing, it bulged with sadness until it fell like a suicide from a bridge. It fell to explode on Valraven's dead forehead. And a thousand tiny teardrops rushed over each other to hide in his death-dried skin
And Valraven opened his eyes
And screamed to life
Horror Punk
توجه:
Beneath your dancing feet are the tombs of tortured men. Thus does The Red Death rebuke your merriment
--The Phantom of The Opera (1925)
X_X
پرواتی پاتیل سوار بر پاتیلش قل میخورد و با آزگاردیها تصادف میکرد و وقتی زیرشان میگرفت محکم قانقان میکرد تا مطمئن شود سر و کلهشان میترکد و استخوانهایشان قلنج میشکنند و خونهایشان بیرون میپرند و خمیر مغزشان از چشمهایشان در میآید.
-فور د پرامیسد پرافِت!
Die, die, die my darlingDon't utter a single word
Die, die, die my darling
Just shut your pretty eyes
I'll be seeing you again
Yeah, I'll be seeing you in hell
نگهبان چاق و چله و سیبیلو و میانسال و میانکچلِ زندان عمومی، خوشحال و خندان و قبراق و چاقدماغ، تبرش را چرخاند و کله دراکو مالفوی را منفجر کرد و موهای سفیدش را کند و توی خونش چرخاند و باهاشان پشمک درست کرد و خورد.
-فور پرامیسد رگناروک!
So don't cry to me oh baby
Your future's in an oblong box
Don't cry to me oh baby
You should have seen it a-comin' on
Don't cry to me oh baby
Had to know it was in your power
مروپ گانت یواشکی از بین آزگاردیها میپلکید و وقتی حواسشان نبود، یک معجون عشق روی تبرشان میترکاند و یک معجون دیگر روی خودشان میمالید و یواشکی در میرفت تا پشت سرش تبر آزگاردیها بیایند خودشان را بغل کنند و در آبشاری از خون عشقشان را جشن بگیرند.
-فور تام
عشقم ریدل!
Don't cry to me oh baby
Dead-end goal for a dead-end girl
Don't cry to me oh baby
And now your life drains on that floor
Don't cry to me oh baby
گوسفندهیپوگریفرگنارلوثبروکبازیگر دوتا تبر از لای پشمهایش بیرون کشید و بین جادوگرها چرخید و چرخید و گردنهایشان را باز کرد و سرهایشان را قبل از اینکه زمین بیفتند سمت کله بقیه جادوگرها شوت کرد و کله بقیه جادوگرها را هم باهاشان ترکاند.
-بعععععععع!
Die, die, die my darling
Don't utter a single word
Die, die, die my darling
Just shut your pretty mouth
I'll be seeing you again
I'll be seeing you in hell
آنطرفتر، جایی که دودکش کارخانهها میخواستند دود کنند و هرچه زور می زدند میدیدند دودی ازشان بیرون نمیکشد و سرشان را میکردند توی کارخانه و دنبال کار-جادوگرهایشان میگشتند و هیچی چشمشان را نمیگرفت و تعجب میکردند، فنریر و ویرسینوس و دوستاشان، سوار بر یورمونگاندر میخزیدند و می لولیدند و میتاختند سمت میدانهای اصلی آزگارد.
-سسسسپسپسپس.
Don't cry to me oh baby
Your future's in an oblong box
Don't cry to me oh baby
You should have seen it a-comin' on
Don't cry to me oh baby
Had to know it was in your power
فنریر و ویرسینوس و یورمونگاندر که رسیدند، یک نگاه اینور کردند و یک نگاه آنور کردند و کلی از چیزی که دیدند خوششان نیامد و اخمهایشان رفتند توی هم که اختلاط کنند. فنریر از روی یورمونگاندر پایین پرید و دندانهایش را تمیز کرد و گلویش را صاف کرد و وقتی اطمینان کرد همه سرها سمتش چرخیده، اعلام کرد:
-سلحشوران رگناروک، نابهنگام سلح میشورید.
-سسسسپسپسپس.
-واقعا هم همینطوره.
Don't cry to me oh baby
Dead-end goal for a dead-end girl
Don't cry to me oh baby
Now your life drains on that floor
Don't cry to me oh baby
وایکینگها یک نگاه کردند سمت سلحهایشان. یک نگاه کردند سمت فنریر و یورمونگاندر و چمدان زیر بغلش. و بعد یک نگاه کردند سمت جسدهایی که زیرپایشان زیاد بودند.
-راست میگه. نشوریم.
-رگناروک نشده و ما داریم میمیریم؟ خیانته!
-جادوگرا حق ندارن مرگمونو از رگناروک بدزدن.
-سرنوشت یه وایکینگ واقعی مرگ به دست جادوگرا نیست.
-چقدر نجینی بزرگ شده.
-دای، یو فیلثی ویزارد.
وایکینگها در هم خروشیدند و تبرهایشان تیز شد و خونشان جوشید و ریشهایشان راست شد و محکم سمت صفوف جادوگرها تنیدند و پشتبندشان، فنریر و ویرسینوس و یورمونگاندر بودند که میتاختند.
Die, die, die my darling
Don't utter a single word
Die, die, die my darling
Shut your pretty mouth
I'll be seeing you again
I'll be seeing you in hell
بالای سر این همه خروشیدن و جوشیدن، مورگانا له فی نگاهش به ارتش سرخش دوخته بود. لشکر ملخها یک پایش را توی آزگارد گذاشت، چند لحظه صبر کرد، گردنش را یک ذره توی آزگارد آورد، نگاه کرد کسی گازش نگیرد یک وقت، و بعد لبخندش را آورد تو.
مورگانا کاغذ اینکی را توی دستش مچاله کرد.
-هرچند یه سینوس و یه لکه جوهر چیزی نبود که به سادگی به ذهنم برسه، انتظارشو داشتم والراون بخواد بهمون خیانت کنه. ولی--
مورگانا از جیبش یک عینک بیرون کشید و به چشمش زد و از جیب دیگرش جارویش را بیرون کشید و باهایش از پنجره کلیسای والراون سمت لشکر خون و جادو شیرجه زد.
-کنت آندو واتس آلردی فینیشد.
و خون و مرگ به سر و صورتش پاشیدند و صدای خندهاش لای فوارههای اطرافش محو شد.
Die, die, die
Die, die, die
Die, die, die
X_X
Far over rooftops that rose like crags over a raging ocean, a hook-hand gleamed fire-bright in the rising dawn. Not too late for the party, I hope, came a raspy voice from somewhere in a face that was not carved by the hand of any sane god
Die