هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




پاسخ به: ویلای بزرگ آباء و اجدادی بلک !
پیام زده شده در: ۱۴:۵۳ چهارشنبه ۵ خرداد ۱۳۹۵
آرسینوس که همچنان در حالت " " بود به دنبال رودولف از خانه بیرون رفت تا ساحره دیگری برای پرسیدن خصوصیات یک مرد ایده آل پیدا کنند.رودولف که انگار پس از آن همه ساحره، پرس و جو، لگد زدن و...هنوز هم امیداوار بود گفت:

- خودت جایی میشنسی بریم یه ساحره درست و حسابی پیدا کنیم؟!

- چمیدونم...آخه به نظرتو ساحره ای که فکر کنه مرد ایده آل باید شبیه ریگولس باشه...

رودولف که انگار ناگهان چراغ بالا خانه اش روشن شده باشد گفت:

- خب خودت الان جواب سوال رو گفتی دیگه!باید بریم پیش یه ساحره ای که مرد زاید دیده باشه...چطوره بریم پیشه رزمارتا

- چی بگم والا...

اما قبل از اینکه آرسینوس بتواند ادامه دهد رودولف اورا گرفت و به سمت هاگزمید آپارت کرد.

دهکده هاگزمید

آرسینوس و رودولف روی زمین فرود آمدند.به محض این که گیچ و ویج رودولف به پایان رسید بلند شد اما تا خواست به سمت کافه مادام رزمارتا برود ساحره های دیگری هم به چشمش خورد.رودولف به محض دیدن هر ساحره ای شروع به ارزیابی او میکرد تا بتواند کم و بیش بفهمد ساحره مناسب را پیدا کرده است یا نه.آرسینوس هم که در آن لحظه بلند شده بود گفت:

- چی شد؟! خودت هم موندی؟! مگه نگفتی چون رزمارتا مرد زیاد دیده باید خصوصیاتشون هم خوب بدونه!

- آخه هر ساحره ای که توی هاگزمید باشه مرد زیاد دیده مگه غیر از اینه؟! ...ولی بیا اول همون رزمارتا رو ببینیم بعدا یه سری به جاهای دیگه هم میزنیم

رودولف و آرسینوس به سمت کافه رفتند، وارد شدند، به سمت لابی رفته و سپس همانطور که انتظار داشتند مادام رزمارتا را دیدند.ررودولف جلو پرید و گفت:

- سلام رزمارتا...یه سوالی داشتیم، به نظر تو یه مرد ایده آل باید چه خصوصیاتی داشته باشه؟!

- یه مرد ایده آل باید...یه مرد ایده آل باشه!

رودولف و آرسینوس:

- خب می خواید چی بهتون بگم یه مرد ایده آل باید ایده آل باشه دیگه!

رودولف به آرسینوس گفت:

- بیا بریم یه ساحره دیگه پیدا کنیم که درست و حسابی باشه!




پاسخ به: چگونه با سایت جادوگران آشنا شدید؟
پیام زده شده در: ۱۰:۱۵ سه شنبه ۴ خرداد ۱۳۹۵


پاسخ به: شهرداری هاگزمید(تعامل با ناظران)
پیام زده شده در: ۹:۴۷ سه شنبه ۴ خرداد ۱۳۹۵


پاسخ به: محفل به روایت فتح
پیام زده شده در: ۹:۲۹ دوشنبه ۳ خرداد ۱۳۹۵
جیمز ناامیدانه بیرون آمده بود و به تدی گفت:

- خیلی ققنوس تو سیمرغ شد تدی! حالا چیکار کنیم؟ مغزم به جایی قد نمیده :vay:

- فکر کن جیمز! به اون مغزت فشار بیار و فکر کن ویولت دوست داشت همیشه کجا بره؟

جیمز به حالتی متفکرانه فرورفت و گفت:

- یه محفلی ممکنه کجا بره خوش گذرونی؟

کافه محفلی ها (همان پاتیل درزدار!)

تدی و جیمز در پاتیل درزدار را باز کردند و وارد شدند. پاتیل درزدار خالی بود؛ البته چه کسی می آمد وسط ظهر نوشیدنی کره ای بخورد؟ کدام تسترالی؟!
تدی و جیمز به سمت تام، صاحب مغازه ای که روی پیشخوان خوابش برده بود رفتند و جیمز پرسید:

- اینجا ویولت نامی ندیدی؟

-

- تام

تام با نعره دوم جیمز از خواب ناز بیدار شد و گیج زنان پرسید:

- چی؟ کی؟...نوشیدنی کره ای بدم خدمتتون؟

- نچ! اینجا ویولت روندیدی؟

- ویولت؟ کدوم ویولت؟ ما اینجا اکثراٌ مشتری ثابت داریم!

جیمز در گوشی به تدی گفت:

- ایشون انگار در جریانات محفل قرار نگرفته اند...

تدی به نشانه تایید سرش را تکان داد و ایندفعه او بود که از تام پرسید:

- یه دختر اینجا ندیدی؟... میخوای یه آره یا نه بگی ها!

تام دستش را زیر چانه اش گذاشت و فکر کرد...و بازم فکر کرد و بازم فکر کرد تا تدی گفت:

- بیا یه جور دیگه دست به کار بشیم...معجونی از این گرم نمیشه

تدی بازوی جیمز را کشید و اورا به سمت تنها میز خالی کشاند.پس از این که تدی و جیکز نشستند مانند یک رادار 360 درجه میچرخیدند تا ویولت را پیدا کنند.یک آن جیمز نعره زد:

- تدی! اونجارو!

تدی سرش را برگرداند و در کمال تعجب ویولت را یافت.تدی و جیمز بدو بدو به سمت میز ویولت رفتند و گفتند:

- ویولت!خوب شد پیدات کردیم!

- ویولت؟من ریگولسم!

تدی به معنای واقعی خشکش زد.یک بار دیگر گیر یکی که شبیه ویولت بود افتاده بودند؟!

- چی؟! توهم مثل هکتور شبیه ویولت شدی نه؟!

-آره!

جیمز جلو پرید و گفت:

- ما تو و هکتور رو پیدا کردیم پس فقط ویولت واقعی مونده.میدونی کجاست؟




پاسخ به: اسم گذاری برای کتاب های هری پاتر !
پیام زده شده در: ۱۳:۱۷ شنبه ۱ خرداد ۱۳۹۵
1. هری پاتر و دنیایی دیگر
2. هری پاتر و دفرچه
3. هری پاتر و راز آشکار
4. هری پاتر و چهار قهرمان
5. هری پاتر و سازمان سری
6. هری پاتر و راز اساتید
7. هری پاتر و نابودی کامل




پاسخ به: کی, کِی, کجا، با کی، چیکار؟؟؟
پیام زده شده در: ۱۰:۰۶ شنبه ۱ خرداد ۱۳۹۵


پاسخ به: خورندگان معجون راستی
پیام زده شده در: ۸:۴۸ شنبه ۱ خرداد ۱۳۹۵
آرسینوس!

1. چند وقته معجون ساز رسمی لرد هستی؟


2. بزرگترین خرابکاری تو در معجون سازی چی بوده؟


3. بزرگترین دست آورد چطور؟


4. فامیلیت داستان خاصی داره؟


5. آیا واقعا مخفف اسمت "آرسی" است؟


6. به نظر تو وزیر سحر و جادو بودن چه معایبی داره که آدم رو از کت و کول میندازه؟!


7. با کدوم مرگخوار راحت تری؟!


8. بیشتر مواقع توی رول هایی که تو توش هستی میتونی خیلی خوب تمرکز کنی و به ماموریتت برسی.راز این کار چیه؟ اصلا راز داره؟ یا همینجوری بچه آرومی هستی؟!


9. نظرت راجب سوالات دیگران چی بود؟ مزخرف؟!





پاسخ به: بهترین نویسنده در بحث‌های هری پاتری
پیام زده شده در: ۱۷:۰۹ جمعه ۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۵


پاسخ به: موزه جادو و تاریخ جادوگری
پیام زده شده در: ۱۶:۲۳ جمعه ۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۵
ملت مرگخوار و ترسان از ورقه دابی مانند تیم فوتبالی دور هم جمع شده بودند.رودولف پرسید:

- حالا چیکار میتونیم بکنیم؟

هیچ کس حتی دهانش را هم باز نکرد.پس از چند دقیقه دای گفت:

- باید یه جوری ورقه رو ازش بگیریم

مرگخواران سرشان را به نشانه تایید تکان دادند.دای ادامه داد:

- ولی جن ها هم جادو دارن! اون که نمیزاره ما اونو ازش بگیریم!

رودولف نیشخندی شیطانی زد و گفت:

- بهتره خودت بری دای

- جان؟

- خب نقطه ضعف همه نفرات قبل توی احساساتشون بود! تو هم که فقط با چوبدستیت حرف میزنی. پس نباید نقطه ضعفت خاص باشه

مرگخوارها دای را هل دادند و آن را به سمت اژدر کاغذ به دست فرستادند!دای درحالی که روی چوبدستی اش ضرب گرفته بود با صدای محکم نعره زد:

- بکش کنار ضعیفه!

اما دابی فقط آن را نگاه کرد و کاغذش را نگاه کرد، سپس گفت:

- دای...یکی دیگه از مرگخوارها...برای تو هم نقطه ضعف دارم.

دای داشت از حال میرفت! فکر نمی کرد از او هم یک نقطه ضعف داشته باشند.دابی شروع به صحبت کرد:

- میگن اون اسنیپ خیلی بهت دستور میده و بهت میگه "نوچه!"

دای وارد حالت " " شد.دابی ادامه داد:

- همش اسنیپ،اسنیپ،اسنیپ نه؟!

دای وارد حالت " " شد.

- خیلی ها میگن اسنیپ از تو بهتره! خیلی بهتر!

دای دیگر نتوانست تحمل کند.وارد حالت " " شد و مانند بقیه به آرامی از کادر،بیرون رفت.




پاسخ به: مجله شايعه سازي!
پیام زده شده در: ۱۵:۵۳ جمعه ۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۵
فرقه جدید در راه است!


از یک منبع مطمعن به دست ما رسیده که فرقه ای جدید بجزء مرگخوار و محفلی درحال به پا خواستن است! این فرقه"همه طرف" نام داره و مخالف محفلی ها،مرگخوارها،وزارتخانه و ... است و همین باعث شده که بسیاری از مردم به این فکر بیفتند کهاین فرقه ترکیبی از مرگخوارها،محفلی ها و وزارتی هاست.

لرد ولدرمورت در مصاحبه ای ذکر کرده: ما اصلا نگران نیستیم.اگر سعی کنن به حمله بکنن با کروشیو های ملت مرگخوار طرفند.

همچنین پروفسور دامبلدور خلاف جهات لرد سیاه گفته است: اگر هم سراغ ما بیان با آرامش اون هارو به صلح دعوت میکنیم!.
وزیر سحر و جادو و هیچ کدام از سران عالی وزارتخانه حاظر به مصاحبه نشدند.
در نظرسنجی مردمی ما بسیاری از جادوگران و ساحره ها وزارتخانه را دربرابر این فرقه"ناتوان"خواندند.








هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.