هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




پاسخ به: كلاس مراقبت از موجودات جادويي
پیام زده شده در: ۲۲:۰۸ چهارشنبه ۱۱ دی ۱۳۹۲
1. به نظر شما، دلیل ترکیدن وزغ ها چیست؟ آیا نظریه ی ماچمن درست است؟ توضیح دهید؟ ( 5 نمره )

برای رد یا تایید فرضیه، دو گروه وزغ برمی داریم. یکی را در محیط بدون کلاغ و گروه دیگر را در محیط طبیعی قرار می دهیم. هردو را در شرایط یکسان از نظر آب و هوا، غذا و... فرار می دهیم. همچنین وزغ ها باید از لحاظ سن، جنس و وزن و ... یکسان باشند. سپس با توجه به ترکیدن وزغ ها در هر محیط نظر می دهیم.

2. الف) انواع وزغ ها را نام برده؟ ( حداقل 2 مورد )... ( 2.5 نمره )

1. وزغ های قابل تحمل
2. وزغ های زشت
3. وزغ های خیلی زشت
4. وزغ های غیرقابل تحمل

ب) نظرتان درباره ی کلاس چه بود؟ راضی بودید؟ ( 2.5 نمره )


از لحاظ محتوا کلاس خوبی بود. در مورد وزغ ها اطلاعات عمومی کسب کردیم. با یک نظریه دهنده آشنا شدیم و دوباره بحثِ فرضیه و آزمایش و ...

3. چهرا مورد از کاربرد های وزغ ها را در صنعت و تجارت نام ببرید؟ ( اعم از پوست، گوشت، ظاهر، معده، روده و ... ) ... ( 5 نمره )
غلط املایی= چهرا=چهار

از لوزالمعده ی وزغ برای ساخت کرم و پودر و ...
از پوست وزغ برای درست کردن طبل های گران بها
از زبان وزغ برای درست کردن طناب های سفت و محکم و دارای خاصیت کشسانی
یک استفاده هم داره که نمیدونم صادقه یانه. از وزغ در به راه انداختن کودتا استفاده می شود!

4. یک خاطره از زبان خودتان یا آشنایان ـتان درباره ی وزغ ها بنویسید؟ ( رول نویسی ) ... ( 15 نمره )


دو دختر بچه در حال قدم زدن در محوطه ی هاگوارتز بودند.
پس از مدتی هردو کنار دریاچه ایستادند و به آب خیره شدند.
یکی از آن ها خم شد و از روی زمین سنگ جمع کرد. سپس یکی یکی آ ن ها را به داخل پرت کرد و به درست شدن دایره های هم مرکز خیره شد.

- آلیس، میشه بس کنی؟

- لی لی، لوس نشو دیگه. این کار به من آرامش میده.

لی لی به سمت آلیس برگشت تا جوابی دندانشکن به او بدهد، اما به جایی خیره ماند و چند لحظه بعد دست آلیس توسط لی لی کشیده میشد.

آلیس که از حرکت ناگهانی لی لی شوکه شده بود، با تشر به او گفت: لی لی، چی شده؟

لی لی پس از ده بیست قدم ایستاد.

لی لی درحالی که نفس نفس میزد، گفت: آل...آلیس...اینو ببین!

آلیس سرش را به سمتی که لی لی نشان می داد، چرخاند و یک سکته ی ناقص زد.
- یا ریش مرلین!

لی لی دستش را دراز کرد و موجودی را که روی سنگی نشسته بود، برداشت.

- ببین چه خوشگله!

آلیس درحالی که با تعجب به لی لی خیره شده بود، گفت: خوشگله؟ کجاش خوشگله؟ خوبه تا سلیقه هایی مثل تو هستن، ما راحتیم. حالا وزغه یا قورباغه؟

لی لی شانه هایش را بالا انداخت و گفت: نمی دونم! ولی یادمه تو یکی از کتابای مشنگا خونده بودم که یه فرقایی باهم دارند. فکر کنم وزغ تو جاهای تاریک زندگی می کنه و قرباغه روشن. شایدم برعکس.

آلیس خنده اش را فروخورد و گفت: خوبف فهمیدیم تو چقدر اطلاعات عمومیت بالاست. بسه. ولش کن، بیا بریم که مک گونگال الان کلمونو میکنه.

سپس به سمت تالار مدرسه راه افتاد.
پس از چند لحظه لی لی نیز خود را به آلیس رساند. آلیس به دستهای او نگاه کرد و وقتی چیزی ندید، نفسی از سر آسودگی کشید. غافل از این که وزغ یا قورباغه موردنظر در جیب ردای لی لی وول میخورد و قرار بود شبی رویایی را برای او به ارمغان بیاورد.




تصویر کوچک شده


پاسخ به: كلاس گياهشناسي
پیام زده شده در: ۱۱:۳۶ دوشنبه ۹ دی ۱۳۹۲

- یک کلاس مناسب طراحی کنید تا با روحیه گیاه شناسی جور در بیاید. (رنگ سقف و دیوار، وسایل، فرش، ... ) (15 نمره)

کف زمین کلا خاک باشه و عین زمین طبیعی از اینور اونورش سبزه و گل و علف دراومده باشه.
سقف شیشه ای باشه تا نور خورشید به گل ملا برسه، دورتادور کلاسم درخت کاشته شده باشه و درختا اصلا نزارن دیوارا دیده بشن.

زیر هر درخت یه میز بزاریم که چون باید طرف محیط زیستم بود، از چوب واقعی نباشه و فقط طرح چوب داشته باشه. میتونه نیمکت باشه، دونفر دونفر بشینیم. دیواره های نیمکتام، با گل پوشیده بشه. گلا طبق گروه هرکس رنگ بندی بشن، مثلا اگه یه راونکلاوی و گریفی پیش هم نشستن، ترکیبی از آبی و قرمز باشه.

راستی یک کرمای شب تابیم بزاریم لای درختا، هروقت بارون آمد و هوا تاریک شد زیاد تو تاریکی نمونیم.

- فرض کنید روز تولد نویل لانگ باتم است. معاون احساس پشیمانی می کند برای کم کردن امتیاز و می خواهد برای او هدیه بیاورد: یک گیاه! یک گیاه خانگی جادویی معرفی کنید و راه و روش نگه داری از آن را هم یاد بدهید. (15 امتیاز)

از اون جا که نویل میخواد بعد از تموم شدن هاگوارتز، این گیاهو بیاره خونه، باید یک چیزی باشه که نویل باهاش خونه رو به گند نکشه.

یک گیاه هست به اسم قلقلکیوس.
همان طور که از اسم این گیاه پیداست، بسیار قلقلکی است.
هنگامی که این گیاه را قلقلک بدهید بوی خوشی از خودش ساطع می کند. اما وای به روزی که یادتون بره این گیاه رو قلقلک بدهید. هفت عشت روز نباید وارد خونتون بشید.
این گیاه شرایط نگهداری خاصی نداره و فقط روزی باید 8/25 قطره آب، 0/23456 گرم کود و 10 کیلو قلقلک بهش بدهید.



تصویر کوچک شده


پاسخ به: كلاس تاريخ جادوگري
پیام زده شده در: ۱۸:۵۳ یکشنبه ۸ دی ۱۳۹۲
1. یه رول کوتاه که وضعیت خودتون توی کودتای اخیر جامعه رو نشون میده بنویسین. (15امتیاز)

سنگ جلوی پایش را شوت می کرد. وقتی دوباره به آن می رسید، دوباره آن را شوت می کرد. اوضاع مملکت وخیم بود و آلیس در این فکر بود که به کدام یک از دو دسته بپیوندد.

ترشحات ذهن آلیس:
این گروه که چیز داره، منم از چیز متنفرم. این یکی گروهم استکبار داره. بعدشم هنوز عضو نشده باید چاپلوسی وزغم بکنی و ازش تعریف کنی. نه، آخه من نمی دونم وزغم تعریف داره.

در همین حین چشمش به تابلویی افتاد که با یک جوهر رنگ و رو رفته رویش نوشته شده بود:

ستاد رانده شدگان


باز فوضولیش گل کرد. به سمت تابلو رفت تا یه سروگوشی آب بدهد. همه جا تاریک بود. صدای پچ پچی می آمد:

-عمو لارتن، کدوم دندونته؟
صدای دیگری گفت: همش تقصیر این سرماست دیگه، دندون بدبخت چیکار کنه؟
صدای دیگری که معلوم بود متعلق به لارتن است، گفت: اره بابا، تقصیر چیزم هست دیگه. از وقتی پخش شده تو جامعه، آدم از ترس این که ایدز بگیره، نمیتونه یه دندونپزشکی درست و حسابی بره.
صدای اولی و دومی باهم گفتند:


باشد که وزارت نباشد
باشد که مدیریت نباشد

زنده باد آستقلال
زنده‌ باد آزادی
زنده باد آبادی


آلیس چشم هایش برقی زد. سعی کرد فریاد خوشحالیش را که میخواست فریاد بزند "یافتم، یافتم" رو مخفی کنه.

2. با توجه به آموخته های تاریخیتون بگین که سرانجام این کودتا چی میشه؟ کدوم گروه پیروز میشه؟ چی بر سر اون یکی گروه و طرفدارانش میاد؟ (9 امتیاز)

سرانجام کودتا با کمک مرلین اعظم هیچکدوم پیروز نمیشن. کودتا ادامه پیدا میکنه و با توجه به تاریخ یه جبهه دیگه قدعلم میکنه و همه این ها رو کنار میزنه و میزاره تا آخر عمر بحث و جدل کنن.

3. به نظرتون خانواده ی غلام کدوم جبهه رو انتخاب میکنن؟ وزیرگانت یا وزیرآمبریج؟ (6 امتیاز)

متقابلا هیچکدوم. ولی چون مجبوریه با توجه به این که مورفین گانت به زور معجونو به خورد غلام نداده و در واقع این معاونشون بودن که معجونو به غلام دادن و لودو بگمن بدون اجازه دفاع غلامو کشته با احتمال 75% جبهه ی تابستون رو انتخاب میکردن.



تصویر کوچک شده


پاسخ به: كلاس پرواز و كوييديچ
پیام زده شده در: ۱۸:۱۱ یکشنبه ۸ دی ۱۳۹۲
1. کاری که تو تدریس گفتم انجام بدین! شما هم سعی کنید اسنیچ رو بگیرین و اینو با یک رول توضیح بدین! (20 نمره)

گودریک استاد دست هایش را بالا برد و رو به بچه ها گفت: خب، حالا کی می خواد نفر اول باشه؟

آلیس داشت با خودش فکر می کرد که بره، نره، که باز اعتماد به نفس کاذبش بهش نهیب زد و به ناچار دو سه قدم رفت جلو.
دسته ی جارویش را محکم گرفته بود و می فشرد. یک لحظه فکر کرد نکنه دسته ی جارو بشکند و دستش را شل تر کرد.

استاد گودریک با دیدن آلیس گفت: خوب آلیس، سوار جاروت شو و سعی کن اسنیچو هر چه زودتر بگیری.

آلیس سرش را تکان داد و روی جارویش نشست و به سمت بالا رفت. همان طور که استاد گفته بود یک بار دور استادیوم پرواز کرد و در گوشه ای نزدیک به دروازه ها ایستاد. و با چشم هایش اطراف را نگاه کرد تا به محض دیدن اسنیچ آن را بگیرد. از جستوگر بودن خوشش می آمد. به نظرش جذابتر از دیگر پست ها بود. مدافع بودن را هم دوست داشت.

در همین فکرها بود که برقی طلایی درست از جلوی چشمانش گذشت. سرش را چرخاند و اسنیچ را دید که به طرف مخالف می رفت. سریع حواسش را جمع کرد و به دنبال اسنیچ رفت.

سرعت اسنیچ نسبت به قبل بسیار کمتر شده بود. دستش را دراز کرد تا اسنیچ را بگیرد، که اسنیچ تغییر جهت داد.

با خودش گفت: بخشکی شانس.

سر جارو را چرخاند و اسنیچ را دید که به سمت جمع بچه ها می رفت.از بالای سر بچه ها رد شد. واسه گرفتن اسنیچ باید یکم از روی جارو بلند می شد و تقریبا می ایستاد.

از این که کله ملُق بشود می ترسید ولی او برای نمره و امتیاز هرکاری میکرد. پس بر ترسش غلبه کرد و آرام آرام بلاند شد، ایستاد. دستش را جلو برد و اسنیچ را گرفت و سریع نشست.

با خودش گفت: هوووف، بخیر گذشت!

2. چرا تو این سرما اومدین کلاس پرواز؟ (جواب های دندان شکن و شعارگونه امتیاز بیشتری داره!) (5 نمره)

سه چهارتا دلیل داریم استاد.
1.جادوگرا که بیشتر از یه ورزش درست و حسابی ندارن که، پس باید یه ورزشی بکنیم دیگه.
2.از پرواز کردن خیلی خوشم میاد.
3.و از همه مهم تر واسه نمره و امتیاز و ....

3. وظیفه ی جستجو گر چیه و کلا یه توضیح در مورد جستجو گر و اسنیچ بگین! (5 نمره)

جستجوگر یکی از اعضای تیمه و سروکارش تنها با اسنیچه. جستجوگر وظیفه داره هرچه زودتر اسنیچ رو بگیره تاهم بازی تموم بشه و شش ماه طول نکشه، هم امتیاز زیادیو نصیب تیمش بکنه. البته جستجوگر باید حواسش باشه تنها درصورتی اسنیچ رو بگیره که بیشتر از صد و پنجاه امتیاز از حریف عقب نباشن و گرنه دیگه فایده ای نداره.

اسنیچ توپ طلایی کوچکی ( به اندازه گردو ) است که بالهای روشن و طلایی دارد. سرعت بسیار بالایی دارد. اسنیچ از هوش و حافظه ی بسار بالایی نیز برخوردار است و اولین گیرنده ی خود را به یاد می آورد.



تصویر کوچک شده


پاسخ به: قلم پر تندنویس
پیام زده شده در: ۱۸:۵۷ شنبه ۷ دی ۱۳۹۲
سلام به رون ویزلی
زیاد سول ندارم، الان میخوام بپرسم شخصیت خودت چقدر شبیه به شناسته؟
اگه شبیه در چه زمینه هایی؟
یا رون چکارایی میکرد و ناچاره بعضی وقتا بکنه که تو دوست نداری؟

چکیده سوالام بود کلا.



تصویر کوچک شده


پاسخ به: كلاس پيشگويي
پیام زده شده در: ۱۸:۲۵ شنبه ۷ دی ۱۳۹۲
سوال 1: دامبلدور چیکار کرده که اینقدر خوابش میاد؟ (3نمره)
دامبلدور سرش این روزها بدجوری شلوغه، دیشب با فوکس یک دعوای حسابی داشتند. دعوا سر این بوده که هر کدامشان کجا بخوابند و آخر سر فوکس با یک لگد پرتش کرده بیرون تا رو پشت بام بخوابد از هوای تمیز بهره ببرد.

سوال 2: از میان مخلوقات چه کسی اولین پیشگو بوده؟ (3 نمره)
استاد، سوالتون واضح نیست آخه، مخلوقات، یعنی هر چیزی میشه؟

اولین پیشگو فرشته ها بودند که وقتی خدا انسان را خلق کرد، گفتند: خدایا، این موجودی که می آفرینی در زمین جنگ و خونریزی خواهد کرد و کلا زمین را به گند خواهد کشید.

مشخ: طی یک رول وضعیت ده سال بعدتون رو پیشگویی کنید! (بقیه ی نمره دیگه!)

-آلیس، جون من. یه پیشگویی کن دیگه. نمیمیری که!

-بابا به موهای وزوزی مرلین من استعداد ندارم. دردمو به کی بگم آخه؟ :vay:

-حالا سعیتو بکن، شاید نتیجه داد.

آلیس که داشت جوش می آورد، سعی کرد قبل از قل زدنش یک چیزی سرهم کند تا بلکه این بابا دست از سر پرموی او بردارد. :aros:

چشم هایش را بست و خواست ژست تمرکز بگیرد.
چشم هایش را باز کرد و به داخل گوی نگاه کرد. می دانست که فقط مه همیشگی را خواهد دید، ولی اینبار چیز دیگری نیز درون گوی بود.

سرش را به گوی نزدیک کرد و دقیق تر به آن نگاه کرد. خودش را می دید که در راهرویی قدم میزند. یک بغل پرونده دستش بود و در حالی که آن ها را حمل می کرد، یک بند غر میزد.

به اتاقی رسید و در آن را باز کرد و داخل شد. به طرف میزی رفت و پرونده ها را روی میز گذاشت.
ای کاش میتونست تصویر را بچرخونه و عنوان روی میز را ببینه.

در همین حین تلفن زنگ زد.

آلیس با خودش فکر کرد، حیف که نمیتونه حرفاشو بشنوه، اما برخلاف انتظار این بار صدا را شنید.

-اداره کارآگاهان بفرمایید...



تصویر کوچک شده


پاسخ به: ستاد رانده شدگان
پیام زده شده در: ۱۶:۱۲ پنجشنبه ۵ دی ۱۳۹۲
من رسما از پشت همین تریبون پیوستن به ستاد را اعلام میکنم.
و این هم بیانیه من ...

ای ملت بیدار
ای ملت هشیار
ای ملت آگاه
.
.
.
ای کسانی که از تبعیض خسته شده اید. یا ایها الذین پاییز و بهار را هم دوست دارید.
یا ایها الذین هاییی که نه از چیز خوشتان می آید و نه از آستکبار و نه از قدرت.
ای کسانی که هیچ وقت بادمجان هایتان را دور قاب نمی چینید و سبیل کسی را چرب نمی کنید، به ما بپیوندید. تمام این اقداماتی که هرروزه در حال مشاهده آن ها هستیم، فقط و فقط برای به جون هم انداختن من و شماست، تا من و شما غافل شویم و این ها سرمایه ی یک عمرمان را هاپولی کنند.

شاید زندگی برای من و شما شستن یک بشقاب و لیوان باشد، اما برای این ها چیزی دیگر است!

دست روی دست نگذارید و همین الان دست هایتان را از روی دست برداشته و روی کیبورد گذاشته و به ما بپیوندید.



باشد که وزارت نباشد
باشد که مدیریت نباشد

زنده باد آستقلال
زنده‌ باد آزادی
زنده باد آبادی



تصویر کوچک شده


پاسخ به: بهترین عضو تازه وارد
پیام زده شده در: ۲۱:۰۴ دوشنبه ۲ دی ۱۳۹۲
فیلیوس فلیک ویت
دلیلم که واضحه کاملا!

البته بلیدلم پستای خوبی میزنه!



تصویر کوچک شده


پاسخ به: بهترین نویسنده در ایفای نقش
پیام زده شده در: ۲۰:۵۹ دوشنبه ۲ دی ۱۳۹۲
رای من مروپی گانت....
به نظر من پستای مروپی خیلی خوبن و من از خوندنشون واقعا خوشم میاد و با شور و علاقه و غیره و غیره میخونم پستای ایشونو....



تصویر کوچک شده


پاسخ به: جادوگر ماه
پیام زده شده در: ۲۰:۵۵ دوشنبه ۲ دی ۱۳۹۲
بانو دلورس آمبریج
بقیه همه چیو گفتن دیگه چیزی نمونده البته ناگفته ها زیاده !
با مقایسه سایت با دوماه قبل کاملا موضوع روشن میشه..
با عرض تشکر از زحمات این بانو..



تصویر کوچک شده






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.