هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

صفحه‌ی اصلی انجمن‌ها


صفحه اصلی انجمن ها » همه پیام ها (ویلبرت.اسلینکرد)



پاسخ به: گفتگو با مدیران ، انتقاد ، پیشنهاد و ...
پیام زده شده در: ۲۳:۱۲ جمعه ۱۴ تیر ۱۳۹۲
یادم رفت.

اگر می خواهید متن پذیرش گزارشگری من را ببنید باید بگم الآن این جا قرار می دهم:

نقل قول:

وزیر بزرگ مورفین گانت گفته اند:


سلام ویلبرت؛ ای نویسنده ی بزرگ!

بنده فقط اختیار انجمن وزارت رو دارم و برای خبرگزاری های کل ایفای نقش نمی تونم تصمیم بگیرم.

اما در مورد رادیو وزارت همونطور که بانو دلو فرمودن و خودتون هم اشاره کردین تاپیک های خبرگزاری نیاز به مسئول ندارن و هر کسی می تونه در اونا خبر و گزارش و برنامه بفرسته.

اما با درخواست گزارشگری شما با کمال میل موافقت میشه.

بنده شما رو به عنوان گزارشگر دولت آزادی و پرواز منصوب می کنم تا گزارش اقدامات کل وزارتخانه که شامل وزیر، معاونت، کاراگاهان و سایر کارمندان میشه رو از طریق رادیو وزارت یا سایر خبرگزاری ها به اطلاع ملت غیورپرور جادوگران برسونید.تصویر کوچک شده





موفق باشید جناب ویلبرت؛ ای نویسنده ی بزرگ و گزارشگر دولتی!




پاسخ به: گفتگو با مدیران ، انتقاد ، پیشنهاد و ...
پیام زده شده در: ۲۳:۰۳ جمعه ۱۴ تیر ۱۳۹۲
ببخشید...چطور می شود فردی برای خود نشان داشته باشد...مثل شما دلوروس آمبریج عزیز که نشان دارید(همون جادوگر ماه)

من با تایید شدن گزارشگر بودنم توسط وزیر منتخب(آقای مورفین گانت)برای خود نشان گزارشگری داشته باشم.

با تشکر از راهنمایی های شما




پاسخ به: سازمان آموزش
پیام زده شده در: ۲۲:۴۷ جمعه ۱۴ تیر ۱۳۹۲
سلام:می خواستم پست من رو نقد کنی.



نقد پست سه دسته جارو




پاسخ به: آینه نفاق انگیز
پیام زده شده در: ۲۲:۰۱ جمعه ۱۴ تیر ۱۳۹۲
من همیشه به آینه نگاه کردم ولی چیزی ندیم.... .

تا آن روز ، آلبلوس دامبلدور من رو به دفترش برد و آینه رو جلوی من گذاشت... .

از تعجب شاخ دراوردم....من با یک قلم مشغول نوشتن کتاب های جورواجور بودم.




پاسخ به: شرفیابی محضر وزیر اعظم، اشهد خوانده وارد شوید
پیام زده شده در: ۲۱:۲۳ جمعه ۱۴ تیر ۱۳۹۲
سلام خدمت مورفین گانت ، وزیر عالی مقام دنیای جادوگری.

بنده ویلبرت اسلینکرد هستم ، نویسنده ی کتاب های جادوگری.

درخواست کوچکی دارم.

پس از صحبتی با خانم دلوروس آمبریج مبنی بر درخواست من برای گرفتن تاپیک های خبرگزاری(که کسی مسئولیت آنان را بر عهده ندارد) به این نتیجه رسیدیم که من باید درخواست خودم را به شما وزیر اعظم و بزرگوار اعلام نمایم.

حال ، من برای گرفتن تاپیک های خبرگزاری از شما درخواست می کنم که مرا به مقام مسئول خبرگزاری سایت(به ویژه رادیو وزارت)منسوب فرمایید.


من می خواهم گزارشگر و مسئول رادیو وزارت باشم.

اگر می شود ، در صورت پذیرفتن بنده ، با آن مهر حکومتی به پایین برگه پذیرش بنده زینت دهید.

نمونه ی کار بنده




ویرایش شده توسط ویلبرت اسلینکرد در تاریخ ۱۳۹۲/۴/۱۴ ۲۱:۳۲:۰۱



پاسخ به: گفتگو با مدیران ، انتقاد ، پیشنهاد و ...
پیام زده شده در: ۱۸:۳۸ جمعه ۱۴ تیر ۱۳۹۲
سلام

ببخشید میشه من رو برای بخش رادیو وزارت انتخاب کنید...

منظورم اینه که می خواهم گزارشگر رادیو وزارت باشم.

اگه میشه به این خواسته ی من رسیدگی کنید.




پاسخ به: كافه سه دسته جارو
پیام زده شده در: ۱۸:۲۴ جمعه ۱۴ تیر ۱۳۹۲
(با عذرخواهی فراوان از گودریک گریفندور عزیز به خاطر قدیمی بودن سوژه)
**سوژه جدید**


تابستون فرا رسید.همه با هم صحبت می کردند.کافه سه دست جارو به خاطر نوشیدنی های خنکش معروف بود.در زیر نور آفتابی که پوست صورت را می سوزاند دو نفر مشخص شدند.

هری با دست راسش در کافه رو باز کرد.فرد سریع تر جا گرفته بود.رون با هری به سوی فرد هحرکت کردند.

جرج هم سریع خودش رو به اون ها رسوند و گفت:

فرد...میشه بگی چرا باید به این دو تا بچه فسقلی بگیم که چی کار می کنیم؟

-خفه شو ، جرج!!

-آره راست می گی.هری دیگه بزرگ شده...ولی تو نه.

-رون با صدایی بلندتر از قبل غرید:اون دهن گشادتو ببند جرج!

-اگه نبندم میخواهی چی کار کنی رونی کوچولو؟

-می دونم چی کار کنم...به مامان میگم که دارین توی مدرسه آگهی می دید و از اون شکلات های مسخره میفروشید؟

-هر کاری دلت میخواد بکن...اصلا بیا با هم بریم جغد دونی و با هم برای مامان نامه بفرستیم و بگیم ما آگهی پخش می کنیم و...

فرد دست جرج رو کشید رو آهسته بهش گفت:داری چه غلطی می کنی؟اگه مامان بفهمه ، میدونی سرمون رو جدا میکنه!!!

-جرج که انگار تازه فهمیده بود داشت همه چیز رو خراب کرده بود به رون گفت:باشه ولی به مامان چیزی نگو.

هری ناگهان چوبدستی خودش رو در آورد بلافاصله از فرد و جرج در مقابل دراکو مالفوی دفاع کرد.

دوئل بزرگی شده بود.یک طرف هری ، رون ، فرد و جرج و از طرفی دیگه دراکو با سه تا دوست دیگرش بودن.

همه داشتن به اونا نگاه می کردند.

هری با ورد"اکسپریاموس"دراکو رو پرت کرد و دیگر دوستانش نیز به اطراف پرت شدند.

همه داشتند هری با ویزلی ها رو تشویق می کردند.

فرد گفت:امشب توی قرارگاه قبلی می بینیمتون.باید جیم بشیم...خداحافظ.


ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ


نیمه شب

-هری ، فرد گفته بود باید آناناسه رو بزنیم یا قلقک بدیم!!!!

-من چه میدونم؟




پاسخ به: نام های کاربری در پاترمور
پیام زده شده در: ۱۷:۳۳ جمعه ۱۴ تیر ۱۳۹۲
نام:Witch Storm 27949

رمز:***************

ویژگی های چوبدستی:

طول:12/2

جنس چوب:چوب درخت سرخ

هسته:ریسه قلب اژدها

قابلیت انعطاف:انعطافپذیر

گروه:

اسلیترین کبیر

امتیاز:

106(همش هم از دوئل به دست آوردم)

*راستی ما رو به دوستان خودتون اضافه کنید.




پاسخ به: رادیو وزارت!گزارش هفته!
پیام زده شده در: ۱۷:۱۷ جمعه ۱۴ تیر ۱۳۹۲
سلام بر تمامی شنوندگان عزیز...

و با درود فراوان به آقای مورفین گانت،وزیر گرانقدر و بزرگوار وزارت سحر و جادو.

امروز ما جمع شدیم تا با یکی از نویسندگان بزرگ این جامعه ی جادویی آشنا شویم...آقای ویلبرت اسلینکرد.

-سلام بر شما آقای اسلینکرد...من لی مارتینز گزارشگر بخش گفتگوی هفته هستم.

-با درود خدمت همه ی همکاران عزیز و شنوندگان محترم...خب لی جان...می تونی شروع کنی.

-بله ، البته که شروع می کنیم.ما توی صفحه ی رادیو وزارت درباره ی این گزارش گفته بودیم و جادوگر ها هم از اون استقبال کردند.سوالات اول رو مردم از شما پرسیدن.

سوال اول:چرا شما کتاب "نظریه دفاع در برابر جادوی سیاه"را نوشتید؟

-خب در پاسخ به دوست عزیزمون باید بگم که من این کتاب رو برخلاف خواسته ی خودم به اجبار توسط وزارت سحر و جادو نوشتم.به نظر خودم...کتاب واقعا مزخرفیه!!

-ممنون از پاسخ کامل شما.میریم سراغ سوال بعدی.
میشه مشخص کنید که کتاب جادو در برابر جادوی شما کی به بازار میاد؟

-سوال جالبی بود.من فکر می کنم تا سال بعدی آماده میشه...ولی نسخه های کامل نشده اون تا چند ماه آینده به بازار میاد.

-سوال بعدی:شما متولد کجا هستید و در حال حاضر کجا زندگی می کنید؟

-من متولد پاریس هستم و هم اکنون در لندن زندگی می کنم.

-ببخشید یک سوال برای من به وجود اومده...شما که در سال 2012 به عنوان برترین نویسنده کتاب های درسی انتخاب شدید ، برای چه به انجمن نویسنده ی بزرگ ملحق نشدید؟

-جالبه بدونید که اون ها من رو به عنوان نویسنده قبول ندارند و می گویند که تو یک داستان نویس بیش نیستی...ولی من با نوشتن کتاب"زیر یک شهر کوچک"که اثری جاودانه نبود و توسط ولدمورت سوزانده شد مرا بد نام کردند.

-ببخشید...چرا کتاب شما سوزانده شد؟؟؟

-چون من در اون کتاب واقعیت های جادوی سیاه از زمان سلازار اسلیترین تا ولدمورت را به تصویر کشیده بودم و چون کتابم به جز اندکی از دوستانم خوانده نشد...انجمن نویسنده ی بزرگ هم از این واقعیت که کتابم وجود داشته چشم پوشی کردند.

خوب دوستان،من لی مارتینز هستم و تا دقایقی دیگر با آقای ویلبرت اسلینکرد به آنتن بر خواهیم گشت.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ


با سلامی دیگر . به دلیل کمبود وقت،سریع به سراغ سولات شما می رویم.

سوال:شما با دلوروس آمبریج چه نسبتی دارید؟

-من...یعنی اسلینکرد با آمبریج.خیر من با او نسبتی ندارم.

-آخرین سوال:چوب جادوی شما؟

-بله ، بیست و شش سانتی متر و از چوب درخت سرخ و هستش هم از ریسه ی قلب اژدهاست.

-خب، تا برنامه دیگری از رادیو وزارت....خداحافظ.

-بدرود.


ویرایش شده توسط ویلبرت اسلینکرد در تاریخ ۱۳۹۲/۴/۱۴ ۲۲:۵۲:۲۴



پاسخ به: کارگاه ساخت ورد جادویی
پیام زده شده در: ۲۲:۱۵ پنجشنبه ۱۳ تیر ۱۳۹۲
نام ورد :میردکتو

کاربرد:یادگیری آسان هر چیزی

نام پیدا کننده ی ورد :
طوفان جادوگر(Witch Storm )
استاد ورد هایی برای مقابله با جادو سیاه و سرخ*

*جادوی سرخ:جادوی شرارت بار ماروولو گونت. وی از نوادگان خاندان های پورل و سلازار اسلایترین بود که جادوی آن ها پر از نفرت بود که این نفرت جادوی سرخ و شرارت جادوی سیاه با هم ترکیب شدند و جادوی قدرتمند سیاه به دست آمد که تام مارلوولو ریدل (لرد سیاه ) نوه ی مارلوولو گونت اون رو گسترش داد.








هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.