هورا......هورا......سوتتتتتت....
درود بر شما بینندگان گرامی!
امروز در اردوگاه ارتش جادوگران داره اتفاق های جالبی میوفته. هم اکنون اما دابز، کاندید دوره ی نهم وزارت سحر و جادو، سوار بر ... سوار بر... سوار بر یک وسیله ی جنگی پرنده داره اره از اون دور دورا رویت میشه. قبل از اومدنشون اطلاع داده بودن که سورپرایزی برای سرباز ها دارن. اکنون سرباز ها بسیار
مشتاق دیدن ایشون هستن.
بله ... انگار دارن برای فرود سرعت خودشونو پایین میارن.
سربازها: اما...اما...اما!
بله سرباز ها
از شادی در پوست خود نمی گنجند. وای خدای من جمع کنید خودتونو... مرد که گریه نمیکنه. فین....... دوربین رو چرا ول کردی؟...بیا این دوربینو بگیر... پخش زنده داریم نا سلامتی... بله همینطور که شاهد هستید
دوشیزه دابز در حال پیاده شدن از این شی عجیب هستند.
اوه خدای من یکی این
سربازارو جمع کنه!
بالاخره ایشون به جایگاه سخنرانی رسیدند و قبل شروع سخنرانی دستانشون رو بالا اوردند و به ابراز احساسات پرداختند.
اما: ممنون... ممنون... د می گم ممنون..... خفـــــــــــــــــــه......... کروشیو به ردیف جلو.... با توام بشین... ام... اهان تو هنوز داری کروشیو میشی ... خب ادامه بده. :)
گزارشگر: سرانجام بالاخره جمعیت ارامش خودشون رو باز یافتند و بله دوشیزه اما دابزصحبتشون رو آغاز کردند.
کارگردان اصلی از اتاق فرمان: دوربین سه و هفت و نه روشن، نمای تمام قد می خوام...آها حالا شد.
دابز: دورد بر ارتش غیور جادوگران. امروز که من در اینجا حاضر شدم، اقرار می کنم که به داشتن چنین سربازان نیرومندی به خود می بالم. سربازان جان برکف ما با اراده ای که از خود نشان داده اند ثابت نمودند که می توان در مقابل هر گونه استاکبار بیرونی و درونی ایستادگی کرد.
سربازان: ما می جنگیم تا شما بمانید، ما می میریم تا شما سلطنت کنید!
اما دابز: و سلطنت هم خواهیم کرد... به عنوان کاندیدای نهمین دوره از انتخابات به شما این نوید را می دهم که با انتخاب من در اولین گام پس از غبار روبی سازمان به باز سازی تجهیزات و متحول سازی ان خواهم پرداخت. امروز برای ثابت نمودن حسن نیت خود به شما بر آن شدم که یکی از دستاوردهای بانوان جادوگر را به شما معرفی کنم. این شما و این هم "جادوی برتر سیاه".
گزارشگر: آه خدای من این شی عظیم چیه که توسط دو تا اژدها داره پایین گذاشته میشه.... اژدها.... به نظر دست هایی در پس پرده هوادار این کاندید هستند! اکنون نفس ها در سینه حبس شده تا این بانوی گرامی به ادامه سخنانشون بپردازند.
اما دابز: ما برای شما به عنوان هدیه یه هدف یاب و نابودگر با قابلیت تشخیص افتراقی افراد و لوازم داریم که به جدیدترین ورد های جادویی مجهز شده. برای اثبات حرف خود ما هدفی آزمایشی برای شما آماده کردیم. پس این شما و این هم "جادوی برتر سیاه".
- هورا هورا...............
سه کیلیومتر ان ورتر؛ ستاد انتخاباتی مورفین گانت
- ما برای شما شیزهای قشنگ خواهیم آورد. ما به پشتوانه شما حشیش بیشتری وارد خواهیم کردو بیشتر از بیش مشرف خواهیم نمود. پس به مورفین گانت رای دهید تا با همین تانک برایتتان نعمت های فراوان بیاورم.
- ویــــــــــــــــــژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژ!!!
- بامپ! ( صدای منهم شدن
تانک مورفین)
ستاد تبلیغات انتخابات اما دابز
گزارشگر: اوه خدای من ... عحب هدف گیری دقیقی، واقعا شگفت آوره که بشه با نشون دادن یه بسته سفید به چنگ افزار و دادن نام و مشخصات هدف اون هدف رو شناسایی کنه.
- هورا هورا... رای من رای تو... رای ما رای تو.....ابراز احساسات ارتش.
اما دابز رو به همراهانش: اوپس!...آخی مورفین بیچاره... فکر کنم بی تانک شد.:)
اما دابز رو به حمعیت مشتاق: کیا دوست دارن یه هدف گیری چرب و گریسی رو نشونشون بدم