هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

صفحه‌ی اصلی انجمن‌ها


صفحه اصلی انجمن ها » همه پیام ها (جینی.ویزلی)



پاسخ به: پروژه ی پاترمور
پیام زده شده در: ۱۴:۴۶ دوشنبه ۴ اردیبهشت ۱۳۹۱
#41
مجبور شدم یه اکانت دیگه باز کنم؛ البته نرم افزار هام رو هم به روز کردم.
شناسه من Glownewt3414


در اندرون دل خسته من ندانم کیست
که من خموشم و او در فغان و در غوغاست...

در زندگی مثل زودپز باش...هر وقت جوش آوردی در کمال آرامش سوت بزن!


پاسخ به: در بحبوحه سیاهی
پیام زده شده در: ۱۴:۳۶ دوشنبه ۴ اردیبهشت ۱۳۹۱
#42
جینی که تازه یادش افتاده بود ذهن سه مرگخوار بیهوش رو پاک سازی نکرده دچار تشویش:worry: شد. رو به دارک که در حال خمیازه کشیدن بود کرد و با حالت خودشیرینی گفت : ارباب ، ارباب شما بهتره برید استراحت کنین. من مرگخوارای عزیزتون رو از حالت اغما بیرون میارم .
دارک که سرخوش ولی خواب آلود ناجینی رو از روی تشک مخصوص آن برداشت و به دور گردنش انداخت و درحالی که به سمت اتاقش می رفت گفت : بهتره از سوروس بری و یه معجون بیدار کننده بگیری . اینجوری زود تراین دستو پا چلفتی ها بیدار میشن. ترتیب محفلیای زندانی رو هم خودت بده. بعد باصدای بلندی گفت : جینی اگه اینجوری پیش بری با مدیریت سایت صحبت می کنم واسه جایزه بهت یه منوی مدیریتی بده !!
که در این حین از ملت صدای اعتراض بلند میشود و خواستار تجدید نظر ارباب می شوند .
و ارباب جمعیت را به سکوت و حفظ آرامش دعوت میکند و از نظرها پنهان می شود.
ولی همچنان صدای پچ پچ جمعیت به گوش می رسد.... چی فک کرده ؟ .. هنوز نیومده می خواد منو بگیره ؟ ... مگه خوابشو ببینه؟ ... مهره مار داره .. نیومده که شد ناظر ، یکم هم بگذره میره میشینه جای عله.... پناه بر مرلین!...
و جینی مظلومانه درگوشه ای زانوی غم بغل میکند و به فکر فرو میرود. سکوتی صحنه را فرا گرفته که که راوی سکوت را میشکند و رو به جینی :
- جینی ، پاشو برو دنبال بقیه کارا ، الانه که مرگخوارا به هوش بیان. زود باش تا بقیه متوجه قضه نشدن.

جینی بصورت کاملا اسلوموشن در حالیکه درپس زمینه آهنگی رمانتیک غمگنانه درحال پخش است سر از زانو برداشته و با چشمانی اشکبار به راوی خیره می شود
-برو ببینم... توهم فک کردی من دنبال این چیزام؟ مرلینا ! من چه کاری کردم که این جماعت با من درافتاده اند؟؟ چرا میخوان سر به تن جینی نباشه؟ مگه جاشونو تنگ کردم یا چیزی به کسی گفتم؟ اصلا من از نظارتم کنار میکشم ، خوب شد حالا؟؟

که دراین هنگام دامبلدور با هاله ای از نور همراه الفیاس و چو که بازوهایش گرفته اند از پشت صحنه به داخل میایند تا با میانجی گری و این جور چیزا جینی را دوباره به آغوش نظارت برگردانند . پرده پایین می آید تا جمعیت در خماری بمانند !

یک ساعت بعد
پرده بالا می رود. دوربین جینی را نشان می دهد که در حال اجرای طلسمی جهت پاک کردن حافظه سه مرگخوار است. مرگخوار دیگری در اطراف دیده نمی شود. محفلیها توسط جینی در یکی از دخمه های به نسبت مناسب آنجا ساکن شده اند . و فعلا همه چیز در امن وامان است !!
جینی که تازه به یاد سوروس افتاده یک سری فحش بی ناموسی نثارش کرد که معلوم نبود در آن اوضاع قاریشمیش به کجا آپارات کرده بود.



"" فرسنگها دورتر ... لندن""

شهر لندن را مه ای غلیظ و سفید پوشانده بود. با اینکه ظهر بود و خورشید با شدت می تابید ولی مه اجازه روشن شدن به هوا را نمیداد و فضا حالتی گرگ ومیش داشت. ماگلها و جادوگران به سرعت در رفت وآمد بودند و هرکس به دنبال کارخود بود .
در میان جمعیت فردی نیز به چشم می خورد که از نظر ماگلها ظاهری نامتعارف داشت. قدی بلند ، بارانی خاکستری با یقه تا نخورده ، کفشهایی پاشنه دار و صورتی که با عینک دودی پوشیده شده بود .
فرد ناشناس تند راه می رفت و بعضا جلوی مغازه ای متوقف می شد ، نگاهی به ویترین می انداخت ، سرش را تکان می داد و دوباره به راه خود ادامه می داد.
تا اینکه جلوی یک مغازه که ظاهرش نیز به اندازه مرد ناشناس عجیب و غریب بود متوقف شد و سریع به داخل آن رفت.

روی پیشخوان مغازه این عبارت به چشم می خورد:
"" مغازه وسایل و تجهیزات تخریب ساختمان ""



ویرایش شده توسط جینی ویزلی در تاریخ ۱۳۹۱/۲/۴ ۱۶:۵۹:۴۹

در اندرون دل خسته من ندانم کیست
که من خموشم و او در فغان و در غوغاست...

در زندگی مثل زودپز باش...هر وقت جوش آوردی در کمال آرامش سوت بزن!


پاسخ به: پروژه ی پاترمور
پیام زده شده در: ۱۲:۴۳ دوشنبه ۴ اردیبهشت ۱۳۹۱
#43
دوستان مشکل ساین این شدنم رفع شد.
ولی الان یه مشکل دیگه دارم و ازتون راهنمایی میخوام.
تو کتاب اول فصل ۵ (کوچه دیاگون‏)‏ واسم قفله و هرکاری میکنم واسم باز نمیشه. فصل ۴ رو هم زیر ورو کردم چیزی واسه باز کردن فصل ۵ پیدا نکردم؛چیکار کنم باز بشه؟ خواهشا کمک کنین؛مرسی


در اندرون دل خسته من ندانم کیست
که من خموشم و او در فغان و در غوغاست...

در زندگی مثل زودپز باش...هر وقت جوش آوردی در کمال آرامش سوت بزن!


پاسخ به: دفتر ثبت نام
پیام زده شده در: ۱۹:۵۴ یکشنبه ۳ اردیبهشت ۱۳۹۱
#44
نام: جینی ویزلی
گروه: گریفیندور
دروس مورد علاقه: همه دروس واسم در یه سطحن. البته بستگی به استادش هم داره‏!‏

با تشکر


در اندرون دل خسته من ندانم کیست
که من خموشم و او در فغان و در غوغاست...

در زندگی مثل زودپز باش...هر وقت جوش آوردی در کمال آرامش سوت بزن!


پاسخ به: پروژه ی پاترمور
پیام زده شده در: ۱۳:۰۶ جمعه ۱ اردیبهشت ۱۳۹۱
#45
لینی خوبه مال شما فقط اینجوریه؛ مال من که از بیخ تعطیله؛ اصلا ساین این نمیشه‏!‏
چندبار رمزمو عوض کردم؛ایمیلایی که فرستاده رو چک کردم ولی اصلا فایده ای نداشته. هربار ساین این میکنم بازم صفحه ساین این رو باز میکنه؛ چند روزه وقتمو گرفته‏!:‏hoom3:


در اندرون دل خسته من ندانم کیست
که من خموشم و او در فغان و در غوغاست...

در زندگی مثل زودپز باش...هر وقت جوش آوردی در کمال آرامش سوت بزن!


پاسخ به: دوست داري با جادو چيكار كني؟
پیام زده شده در: ۱۹:۲۹ دوشنبه ۱۴ فروردین ۱۳۹۱
#46
عجب سوالی میپرسین هااا
خب باهاش هرکاری روکه الان نمیتونم بکنم رو میکردم دیگه


در اندرون دل خسته من ندانم کیست
که من خموشم و او در فغان و در غوغاست...

در زندگی مثل زودپز باش...هر وقت جوش آوردی در کمال آرامش سوت بزن!


پاسخ به: گفتگو با مدیران ، انتقاد ، پیشنهاد و ...
پیام زده شده در: ۱:۳۴ دوشنبه ۱۴ فروردین ۱۳۹۱
#47
امکان گذاشتن آهنگهای فیلم واسه بک گراند سایت هم خیلی جالب میشه؛یعنی کدهای اهنگای فیلموهرکس به دلخواه خودش بتونه واسه صفحه اش فعال کنه و گوش بده مثل بعضی سایتها.


در اندرون دل خسته من ندانم کیست
که من خموشم و او در فغان و در غوغاست...

در زندگی مثل زودپز باش...هر وقت جوش آوردی در کمال آرامش سوت بزن!


پاسخ به: پایگاه مرکزی ارزشی های خودگردان دوستدار ماهی مرکب
پیام زده شده در: ۰:۴۶ دوشنبه ۱۴ فروردین ۱۳۹۱
#48
درود دوباره
مرسی مگان عزیز
نکات واقعا دقیقی رو گوش زد کرده بودی . من به فضاسازی ارادت خاصی دارم که البته اینبار یادم رفته
تلاشمو برای رفع ایرادات میکنم.
مرسی


در اندرون دل خسته من ندانم کیست
که من خموشم و او در فغان و در غوغاست...

در زندگی مثل زودپز باش...هر وقت جوش آوردی در کمال آرامش سوت بزن!


پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۴:۴۵ یکشنبه ۱۳ فروردین ۱۳۹۱
#49
درود بر ارباب تاریکی ها،
دارک لرد درخواست نقد پست ۸۸ بحبوهه سیاهی رو دارم.
پ.ن: ارباب شرمنده پستم کوتاه شده؛ولی نکته سنجی شما تو این پست کوتاه هم خیلی به دردم میخوره؛مرسی


در اندرون دل خسته من ندانم کیست
که من خموشم و او در فغان و در غوغاست...

در زندگی مثل زودپز باش...هر وقت جوش آوردی در کمال آرامش سوت بزن!


پاسخ به: پایگاه مرکزی ارزشی های خودگردان دوستدار ماهی مرکب
پیام زده شده در: ۱۴:۳۰ یکشنبه ۱۳ فروردین ۱۳۹۱
#50
درود‏!‏
من یه سوژه جدید زدم تو خانه سالمندان
فقط چون یه مقدار فونتهام ایراد پیدا کرده ممکنه لینکش ناجور باشه.
بدرود


ویرایش شده توسط جینی ویزلی در تاریخ ۱۳۹۱/۱/۱۳ ۱۵:۱۷:۲۰

در اندرون دل خسته من ندانم کیست
که من خموشم و او در فغان و در غوغاست...

در زندگی مثل زودپز باش...هر وقت جوش آوردی در کمال آرامش سوت بزن!






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.