*تکلیف جلسه اول ، کلاس تاریخ جادوگری*
بالاخره صدای گوش خراش و سوهان مانند شیلا که روح را به رنج می آورد،با به پایان رسیدن کلاس پروفسورموتویاما ،جایش را به سکوت داد.
پوزخندی گوشه لبش نشان از تمسخر و تحقیر غر غر های دانش آموزان در آخر کلاس ، مبنی بر سخت بودن تکلیف بود.
گویش را روی لبه پنجره گذاشت و خودش هم کنارش ایستاد.
_سانتویاآناروجویک بابلو.
لبخند رضایت صورت مغرور اسنیپ را آرام تر از پیش نشان میداد.
توانسته بود با یک ورد خورشید را برای انرژی بخشیدن به گوی به یاری بطلبد .
اما این برایش به حد کافی قابل قبول نبود. باید حال که فرصت پیش آمده بود تواناییش را در ابعاد گسترده به نمایش میگذاشت.
*حیاط مدرسه* _هی اون سیوروس نیست اومده تمرین برای کلاس تاریخ؟
_بایکم تفریح موافقین؟
_چرا که نه؟
_هی سیو!
_سیو با تو ام پسر یه لحظه صبر کن.
_
_چیزی اذیتت میکنه؟
_دستتو از روی شونم بردار، در واقع داری ردامو کثیف میکنی!
_
_چیزی اذیتتتون میکنه؟
_چی گفتی؟
_اصولا حرفمو دوبار تکرار نمیکنم، اما از اونجایی که میدونم کمی دچار عقب افتادگی مشنگی هستی دوباره استثناعن میگم. دست کثیفتو از روی شونم بردار!
پسر های جوان چوب دستی هاشون رو کشیدن و سیوروس رو نشونه رفتن تا باطلسم تنبیه بی ادبی هاشو جبران کنند.
_خب فکر کنم بهترین موقعیته برای کشف درویئد درونم!
_چی؟
_پلنسوریوس منستری!
به فرمان سیوروس که بدون چوب دستی گیاهان را با نیروی طبیعت به یاری طلبیده بود چمن های روی زمین تبدیل به هیولاهایی از جنس گیاه شدند و مانند غلافی پسر ها را طناب پیچ کردند.
اتفاقی که رخ میداد به اندازه ای بزرگ و پر سرو صدا بود که خبرش بگوش پروفسور موتویاما برسد.
سیوروس پاکت را به پای جغد بست و او را برای پروفسور موتویاما ارسال کرد.
_فرستنده سیوروس اسنیپ! واقعا؟
تاتسویا در پاکت را باز کرد و یک نامه و یک تکه روزنامه را دید.
_پروفسور موتویاما امید وارم تکالیف مورد قبولتان قرار گیرد.
روزنامه ای را ضمیمه رول کرده ام ،شرح دهنده ما وقع برای استناد!
روزنامه خبر بود نوشته یوآن ابرکرومبی !محتوایش هم اتفاقی بود که دروئید درون سیو را نمایان کرده بود.
-------------------------*******
پاسخ به سوال امتیازی:مزایا:
فکر کنم دیگه برای حضور در چند کلاس به طور همزمان به زمان برگردان نیازی نیست!
برای رفتن به W...نیازی نیست پله های بی شمار و تابلو های مختلف رو پشت سر بزاری.
میشه یک دقیقه قبل از کلاس از خواب بیدار شی و به محض پایان کلاس بخوابی!
با در نظر گرفتن گرمایش زمین ردا ها عذاب آورن اما الان مثل پرو فسو..... چیز یعنی با پیژامه هم بیاییم فرق چندانی نداره.
و...
عیوب:فکر کنم بزودی بانوی فربه لقبشو از دست بده! این روزا همه اکثرن فقط میخوریم و میخوابیم حتی پله هارو بالا و پایین نمیریم،در نتیجه همه چاق میشیم.اونجوری دیگه چاق بودن ایشون به چشم نمیاد.
نه چون مومم نه چون سنگم،نه از رومم نه از زنگم،همان بی رنگ بی رنگم.....
به طلا همچو سنگ بنگر...
se.sn_sli