هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




Re: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۹:۵۰ سه شنبه ۱۴ تیر ۱۳۹۰
نام: تد ریموس لوپین

القاب: تدی لوپین، تدی مو قشنگ، گرگ بد گنده و...

متولد آوریل 1998

ویژگی ها: گرگینه متامورفاگوس (به لطف ننه بابای غیر عادیم!)

علائق: مبارزه با هر نوع پست و مقام اعم از مدیریت یا وزارت، کلاهبرداری با جیمز سیریوس پاتر در بنگاه املاک، به بوق کشیدن چت باکس، تیکه پاره کردن ملت بوقی در بدر کامل ماه، تغییر رنگ مو با صفر تا صد باورنکردنی!!

گروه: یه عمر گریفیندور بودم، فکر کردی از اون ارزشیهام که بخوام برم توی گروه های دیگه؟؟

تیم کوئیدیچ: ریش سفیدان

داستان از این قراره که از وقتی ننه بابای منو کشتن، از بخت بد روزگار سرپرستی من دست این خاندان پاتر افتاد و از بخت بدتر من، این وظیفه خطیر رو نه عله هری بر عهده گرفت و نه جینی بلکه پسر بزرگ اونها یعنی جیمز سیریوس پاتر با فداکاری تمام عینهو بختک چسبید به زندگی ما و از همون عنفوان قنداقی، ضربات پیاپی یویوی صورتی رنگ خود را نصیب کله ما نمود و همه جا حضور سبز خودش رو با جیغ های پیاپی اعلام میکرد و کار به جایی رسید که وقتی من یواشکی با ویکتوریا قرار گذاشته بودم چنان آبرویی از ما برد که دختر بیچاره حبس خونگی شد و من به عنوان مزاحم نوامیس چند ماهی توی آزکابان مجبور به بوسیدن دیوانه سازها به جای عشقم شدم!


چون قبلا در ایفای نقش بودین معرفی نیازی نبود. این معرفی شخصیت جایگزین قبلی شد.
تایید شد!


ویرایش شده توسط لینی وارنر در تاریخ ۱۳۹۰/۴/۱۴ ۱۱:۰۱:۵۴
ویرایش شده توسط لینی وارنر در تاریخ ۱۳۹۰/۴/۱۴ ۱۳:۱۳:۰۷

تصویر کوچک شده


Re: گفتگو با مدیران ، انتقاد ، پیشنهاد و ...
پیام زده شده در: ۱۰:۴۴ شنبه ۱۱ تیر ۱۳۹۰
آهــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــای ایـــــــــــــــــــــــــــــــــوان!!

آره با خودتم، جرئت داری سرتو بالا بیگیر تو چشمای یک گرگ نگاه کن!! البته خیلیه دنبال یه جو جنم تو مرگخورهای ولدک بگردی، ولی یه بار بیا و مرد باش و تو چشمای یه گرگ بارون زده!! نیگا کن!

این منم من، تد ریموس لوپین، سنگ تیپا خورده ناجور، منم دشنام پست آفرینش، نغمه ناجور!!!

حالا شناختی یا دونه دونه شکستهات جلو محفلی ها رو بیام اینجا بنویسم؟ ها ها ها؟

ببین شامپو، من خیلی به خودم سعی کردم بقبولونم که تو با بقیه مدیرا فرق داری، از اوناش نیستی! حالا بیا مرد و مردونه این مشکل رو خودمون حل کنیم قبل از اینکه کار به جاهای باریک بکشه. دو حالت بیشتر نداره این مسئله:

حالت اول اینه که دسترسی ایفای نقش منو پس نمیدی، در این صورت سایت رو روی سر خودت و بقیه خراب میکنم!

حالت دوم اینه که مث بچه آدم دسترسی ایفای نقش منو با زبون خوش پس میدی، در این صورت هم سایت رو روی سر خودت و بقیه خراب میکنم!

حالا دیه خود دانی، نذار خشم گرگ شب گرفتارت بشه که چیزی به ماه کامل نمونده و مرلین به دور من یکی رو نشون بکنم. بهتره تصمیم عقلانه بگیری.

هر کی رو میندازی بیرون، بنداز ولی دیگه نبینم با دم گرگ بازی کنی.

تد ریموس لوپین
عضو محفل ققنوس واقعی در سالهای نه چندان دور و مبارز در جبهه های حق علیه باطل
از موسسان بنیاد رانده شدگان در جبهه مقاومت علیه وزارت تشریفاتی
از شرکای بنگاه املاک گرگینه صورتی
عضو همیشگی تیم کوئیدیچ ریش سفیدان
و معلم فروتن زنگ انشا


تصویر کوچک شده


Re: کجای کتاب واقعا اشکتون در اومد؟
پیام زده شده در: ۱۰:۴۵ سه شنبه ۳ فروردین ۱۳۸۹
آقایون آقایون و بانوی محترم

خواهش میکنم بحث تاپیک رو منحرف نکنید، یعنی باید ناظر بالا سرتون باشه تا آدم شین؟ شرم آوره این رفتار واقعا!!

برای اینکه این تاپیک به روند طبیعی خودش برگرده من بهتون نشون میدم چطور باید در تاپیک های غیر رول در یک بحث مفید شرکت کرد:

"کجای کتاب واقعا اشکتون در اومد؟"

البته کاش نیوت عزیز ذکر میکرد که کدوم کتاب منظورش بود چون یادمه یه بار جیمز با کتاب طلسم ها و ورد ها ﴿ که خودتون میدونین قطرش چقدره! ) زد توی سر من چون دمم رفته بود لای نخ یویوش گیر کرده بود، خب اون کتاب واقعا اشک منو در آورد!

البته دوستان از پشت صحنه اشاره میکنن منظور نیوت عزیز هفت جلد بیوگرافی عله خودمونه که این زنیکه رولینگ در موردش نوشته! خب الان که فکر میکنم میبینم اون کتاب هم اشک منو کم در نیاورده

اولین بار که اشکم در اومد قشنگ یادمه، کتاب زندانی آزکابان بود. اون فصلی که در مورد وضعیت لباس پوشیدن شلخته بابام، نویسنده داشت با آبروی خونواده ما بازی میکرد، دقیقا صفحه سوم اون فصل بود که انگشت اشاره رو با لبه تیز پایین صفحه بریدم، تا یه روز از سوزشش اشکم سرازیر بود! از فکرش انگشت سبابه ام هنوز تیر میکشه :﴿

یه بار دیگه هم اشکم در اومد، جلد هفتم کتاب ﴿ اونم هارد کاور اصلش!! میدونین که چقدر خفه و منم که چقدر با سوادم و فقط زبون اصلی میخونم! ) از لای چمدون نیمه بازم توی کوپه قطار هاگ سقوط آزاد کرد و شیرازه اش درست وسط فرق سرم فرود اومد. نه فقط اشکم در اومد، که زندگی جلو چشمام تیره و تار شد.

نتیجه گیری:

دو بخش کتاب اشک منو در آورد ﴿ لیست میکنم که اسنادش قابل ثبت و پیگیری بعدی باشه!﴾:

۱. صفحه سوم فصل آبروریزی لوپن ها در زندگی آزکابان که انگشت اشارم ام رو برید

۲. شیرازه کتاب هفتم که فرق سرم رو به دو قسمت مساوی تقسیم کرد.


همین!


تصویر کوچک شده


Re: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۱۹:۱۴ سه شنبه ۲۴ آذر ۱۳۸۸
اندام کوچکش را پشت تلسکوپ جابجا کرد و به منظره روبرو چشم دوخت. نیازی نداشت که تا اعماق آسمان را برای ستاره اش جستجو کند، فقط کافی بود شمع کوچکی که پشت پنجره شکسته آسیاب متروک در جزیره ای فرسنگ ها دورتر هر شب روشن میشد را بیابد و تا خود صبح در دریای خاطرات همراه شمع ذره ذره بسوزد. باز هم با خود اندیشید... خیلی دور، خیلی نزدیک!
چیزی به شدت آزارش می داد، وسوسه ای که به جانش افتاده بود و او را به کاری دعوت میکرد، کاری بس احمقانه !
ساعتی بعد، در حالی که بند کوله پشتی اش را در دست میفشرد، در پوسیده کلبه اش را بست. مطمئن بود شمع ها او را در مسیر درست نگه خواهند داشت. هرگز در زندگی تا این حد برای هیچ کاری مصمم نبود.


تصویر کوچک شده


Re: شرح امتيازات
پیام زده شده در: ۲۲:۵۱ سه شنبه ۱۰ شهریور ۱۳۸۸
هافلپاف:

1. فلورنس: 8
2. لورا مدلی: 7
3. کینگزلی شکلبولت: 5
4. ریتا اسکیتر: 9
5. زاخاریاس اسمیت: 6
6. سپتیما ویکتور: 6
7. پیوز: 7

مجموع: 48 امتیاز

ریونکلاو:

1. برودریک بود: 7 ( یک امتیاز به سبب عدم تطابق اسامی بازیکنان کسر گردید.)

مجموع: 7 امتیاز


تصویر کوچک شده


Re: قلم پر تندنویس
پیام زده شده در: ۲۱:۴۵ شنبه ۱۷ مرداد ۱۳۸۸
به به، استاد وال ریشو

چه علاقه وافری به درخت داری؟ چرا درخت؟ چرا تک درخت تنها؟ احساس تنهایی برات چه معنی میده؟ خودت رو تنها میدونی یا در جمع؟ یا تنها در میون جمع؟

یه زمان برگردان داری، ازش استفاده میکنی؟ دلت میخواد زمان رو به عقب برگردونی و چیزی رو عوض کنی؟ دوست داری به دوران خاصی برگردی؟ توی سایت چی؟ روزای خاصی رو مد نظرت هست که بهش برگردی؟

مهران توی آینه نفاق انگیز رو چی رو میبینه؟ دامبلدور چی؟ ( دامبلدور سایت، نه دامبلدور کتاب!)

همین دیگه، بازم یادم اومد میام ازت میپرسم!


تصویر کوچک شده


Re: دفتر توجیهات عالیه
پیام زده شده در: ۲۱:۲۱ شنبه ۱۷ مرداد ۱۳۸۸
من اول دو تا نکته رو بگم و بعد پیوز عزیز رو توجیه میکنم، انشالله!

پرسی جان، من هیچ مشکلی با ارائه دلایل در مورد امتیازات ندارم ولی وقتی داورهای گروه ها رو تائید میکنید یعنی دارید به این انتخاب احترام میذارین. به اندازه کافی امتیاز دهی به این تعداد پست کار وقت گیری هست، حالا بخوای در مورد تقریبا نیمی از این پستها دلیل هم ارائه بدی که دیگه واقعا معرکه است. بخصوص در جایی که امتیاز دو داور یعنی گابریل و بنده بهم نزدیکه و اختلاف فاحشی مشاهده نمیشه که جای بحث رو بذاره.

دوم اینکه من الان پست پیوز رو در مورد دلایل گابریل دیدم، اگر قرار باشه داورها مطابق نظر بازرسین یا اعضای تیم، پستهای اون تیم رو داوری کنن که چه نیازی اصلا به داور هست؟ هر کسی بیاد پستای گروه خودشو امتیازم بده که کسی ناراضی نباشه و احساس تبانی یا حق خوری بهش دست نده!
من به خود پیوز هم گفتم، این تنها پستیه که در ارتباط با این موضوع در اینجا میزنم و از پرسی هم میخوام هر نتیجه ای میگیره فقط مجدد از من نخواد که بیام بازم توضیح واضحات ارائه بدم چون کلا مشکل سرعت پایین باز کردن سایت دارم و ضمن اینکه دوستان در جریان هستن که من چقدر این روزا وقت کمی برای نت دارم.

این از این بخش... و حالا میرسیم به پست دوستان عزیز هافلی:

1) فلورنس:

مهمترین اشکال این دوست عزیز، درک نادرست ایشون از علائم نگارشی هست. من وقتی خوندن پست رو تموم کردم همه جا رو شکل علامت تعجب می دیدم! از بس که این علامت به جای نقطه و کاما در جای جای پست استفاده شده بود که نه تنها اشکال کوچکی نیست بلکه به زیبایی رول هم لطمه میزنه.
مسئله دوم سبک نگارششون بود که جدی بود. سبک جدی باید اونقدر جداب نوشته بشه و انقدر توصیفهای خوب و فضا سازی دراماتیک داشته باشه که خواننده رو تا انتها جذب کنه در حالی که این پست به سبب انتخاب این سبک بسیار کسل کننده شده بود.
مسئله سوم سوژه است، چه از بعد انتخاب سوژه و چه از بعد پرورش اون فلورنس عزیز ضعیف عمل کرده بودند. اولا که این سوژه در مسابقات کوئیدیچ به شدت تکراری و کلیشه ای شده و دوما که خوب پرورش نیافته بود و حوادث بدون منطق درستی کنار هم چیده شده بودند و این از جذابیت های پست کم میکرد.

2) لورا مدلی:

لورای عزیز هم در بعضی قسمتهای پستشون از علامت نگارشی مناسب استفاده نکرده بودند؛ اگه مشکل فلورنس عزیز علامت تعجبه، مشکل لورا افراط و تفریط در استفاده از نقطه است، در جاهایی که استفاده از کاما میتونه خیلی ظاهر پست و دنبال کردن روند داستان رو راحت تر کنه، ایشون از نقطه استفاده کرده بودند و بعضی جملات رو بدون استفاده از نقطه نیمه کاره رها کرده بودند. ضمن اینکه در خیلی از قسمتهای پست، دیالوگ وسط متن توصیفی اومده بود و از این بخش جدا نشده بود. ضمن اینکه در بخشی از پست، به ناگه از فعل زمان حال استفاده شده بود، در حالی که سایر افعال همگی به زمان گذشته بودند.
نکته آخر اینکه در این مورد هم توضیحی که در مورد پست فلورنس دادم رو تکرار میکنم، پست جدی نیازمند فضاسازی جذاب برای حفظ مخاطبه، چیزی که در پست لورا هم غایب بود!

3) کینگزلی شکلبولت:

مهم ترین ایراد وارده به پست این دوستمون، بلاتکلیف بودن بین دو سبکه. ظاهرا سبک جدی رو برای پست انتخاب کرده بودن ولی دیالوگها اصلا مناسب یک پست جدی نبود. ایشون میتونستن با کمی دستکاری توی پست، اونو تبدیل به یک پست طنز کنند تا دیالوگا به هدر نره؛ نمیگم به دستکاری دیالوگا پست جدی مینوشتن چون پست ایشون هم جاذبه های یه پست جدی خوب نظیر فضاسازی مناسب و گیرایی و کشش سوژه و داستان رو نداشت.
ضمن اینکه غلطهای متعدد تایپی و املایی در این پست دیده میشد که طبق قانون اگه تعداد این اشتباهات زیاد باشه داور مجازه امتیاز کسر کنه.
سوم اینکه دوست عزیزمون در پرورش سوژه هم ضعیف عمل کردند. داستان یک مرتبه شروع میشه و همینطور هم روایت میشه و به پیش میره و یک روند یکنواخت رو تا انتها طی میکنه. درحالی که پست کوئیدیچی باید هیجان کافی داشته باشه و این رو به خواننده القا کنه که این پست به هیچ وجه هیجان کافی رو نداشت.

ویرایش (قابل توجه پیوز: من سبک تلفیقی یه همون طنز- جدی رو تشخیص میدم، پس به من نگین که این یه پست تلفیقیه چون هیچ نشونه ای از این سبک نداره!)


امیدوارم از نظرتون کافی باشه!!

ممنون


ویرایش شده توسط تد ریموس لوپین در تاریخ ۱۳۸۸/۵/۱۷ ۲۱:۳۵:۴۳

تصویر کوچک شده


Re: شرح امتيازات
پیام زده شده در: ۱۵:۳۳ جمعه ۱۶ مرداد ۱۳۸۸
امتیازات مسابقه کوئیدیچ هافلپاف و اسلیترین (مجازی):

هافلپاف:

1. پیوز: 9 امتیاز
2. کینگزلی شکلبولت: 6 امتیاز
3. زاخاریاس اسمیت: 7 امتیاز
4. ریتا اسکیتر: 8 امتیاز
5. پروفسور پومانا اسپراوت: 5 امتیاز
6. فلورنس: 5 امتیاز
7. لورا مدلی: 6 امتیاز

جمع امتیازات: 46 امتباز


تصویر کوچک شده


Re: قلم پر تندنویس
پیام زده شده در: ۰:۴۴ سه شنبه ۱۳ مرداد ۱۳۸۸
خب خب خب ....

ما که نشد ازت سوال بپرسیم ولی بعد از مصاحبه هم حس خوبیه که همچین حال طرفو بپرسی

اولندش که همونطوری که به خودتم گفتم تلفظ صحیح اسمت نه Pyooz هست و نه پیو ِز بلکه اون حرف واو رو باید ساکن خوند، این از این.

دومندش به این تدی به چشم برادر- خواهری! نگاه کن، میخوای نامه های Top Secret که جز اسناد طبقه بندی شده است و فقط من از محتواشون خبر داریم و البته عله! رو بخونی که چی بشه؟ بزنم چش و چالتو در بیارم؟ آیییییی نفس کش

بعد از کلاس دم در واستا کارت دارم!


در کل مصاحبه جالبی بود، بعد از چن روز اومدیم سایت و روحمان (روح خودمان نه این روح سرگردون مزاحم ارزشی!) جلا یافت.


تصویر کوچک شده


Re: شرح امتيازات
پیام زده شده در: ۱۰:۰۷ شنبه ۲۷ تیر ۱۳۸۸
نتایج دیدار حساس تیم ریونکلاو .vs اسلترین ( مجازی!)

ریونکلاو:

1- زنوفیلیوس لاوگود: 7 امتیاز
2- کاساندرا تریلانی: 8 امتیاز
3- تره ور: 9 امتیاز
4- بادراد: 8 امتیاز
5- لونا لاوگود: 6 امتیاز
6- لیسا تورپین: 7 امتیاز

جمع امتیازات: 45


تصویر کوچک شده






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.