می دونین چیه خدا قدرت برتر جهان حتی اگه اسمی ازش توکتاب نبینین نشانه های خدا همه جا هست (حتی اونجایی که استیون هاوکینگز می گه خدایی وجود ندار و طبیعت خودش خودش ساخته مجبور اسم خدا رو تو جملش بیار بعله یه همچین قدرت برتری خ دا)

و حالا در مورد رولینگ رولینگ کتابش کتاب احساس کتاب تقدیر عشق کتابی که عشق برتر از هر جادویی ستوده کتابی که توش ادم های خوبشکسایی نیستن که دانشمند نخبن هی اکتشاف می کنن بلکه کسایی که به افراد عشق می ورزن

و به قول شکسپیر یادت باش که عشق ورزیدن به کسی همان دیدن چهر خداست

پس رولینگ تو کل داستان با توجه به این که شخصیت هایی بسیاریش در حال عشق ورزیدن به هم بودن از لیلی به هری گرفته تا بلاتریکس به ولدمورت به طور خواسته یا نا خواسته داشته چهر خدا رو به ما نشون می داد




و در نظر من هیچ واژه ای پاک تر از عشق برای توصیف خدا نیست

با سیلام
اینا سوالای من که تو فصل های اخر کتاب هفت به وجود امد و تو فصل اخر جواب داد نشد (اخا در هر صورت جواب داد نشد بهشششششششششش پرسیدن حق مسلم ماست درود بر دموکراسی)

1-من هنوز نفهمیدم هری که تمام جواب ها رو به ولدمورت داد ولدمورت هم قطعا اینقدر باهوش بود که بدونه وقتی هری صاحب ابر چوبدستی با ابر چوبدستی نمی تونه بکشتش چرا همون موقع چوب یکی از مرگ خوار ها رو قرض نگرفت تا در حالت مساوی با هری دوئل کنه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

2-من هنوز تو شوکم که چرا تا وقتی لرد زندس چون خون هری رو گرفته هری رو زند نگه می دار ولی هری لرد و زند نگه نمی دار


3- بلاخر قاتل اریانا کی بود؟؟؟؟؟؟؟؟؟

4-اخا اینطوری که یعنی هرکی هرکیو تو دوئل شکست بده چوبش بر فنا رفته؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ مگه یه چوب چند بار صاحب اختیار می کنه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟(خب اینطوری که کل دنیای جادوگری باید بر فنا بر کافی تو کلاس دوئل شکست بخوری یعنی چوبت پر و باید خیلی شیک و مجلسی با دنیای جادوگری خداحافظی کنی؟؟؟؟؟؟؟؟؟)

اخا طلسم گمشد یاب هرکسی گم کردین بیابید

خب برای این کار به روح گمشد عزیز نیاز که در لاتین می شه Phasmato طبق زیمنه کاری رولینگ یه iuc به ته کلمه اضافه کرد و برای احترام به قواعد زبان انگلیسی o رو می ندازیم می شه phasmatiuc

همان طور که می بینی phasmato یعنی روح پس این طلسم اصولا و اساسا برای افراد زند استفاده می شه اگه طرف مقابل به ملکوت اعلی پیوسته باش کار نمی کن چون روح ندار و جسم بی جان اصولا توسط طلسمی که بر اساس روح ساخته شد پیدا نمی شه

خب خب باید بگم نسبت به هری پاتر و یادگاران مرگ قسمت اول شاهکار هنری محسوب می شه

خب جلو های ویژه رو در نهایت کار کرده بودن طوری که به نامزدی اسکار رسید ولی خب جلوی فیلم هوگو مجبور به تطظیم شد

فیلم نامه همون طور که گفتم کتاب هفت کتاب سنگینی پر از توصیف تصورات ذهنی که اوردنش تو فیلم کار حضرت فیلم با این که دو قسمتش کردن بازم نتونستن همه جزیئات بیارن

دیالوگ هاش بعضی جاها بهتر از کتاب بود رولینگ خدای صحنه سازی و الهه رمان نویسی کتابش جذاب گیرا دقیق در اوج نخیل ولی دیالوگ های احساسیش خیلی قوی نیستن بر عکس دیالوگ های جنگیش که عالی

به نظرم حرف های نویل تو اخر فیلم بهتر از نویل کتاب بود

و این که هری به ولدمورت نگفت خودش صاحب چوبدستی ارشد و ولدمورت هم فکر کرد زورش بیش تر و می تون شکست بد هری و اخر فیلم بعد از شکستولدمورت هری جریان گفت

ولی توی کتاب قبل مبارز همه جوابا رو به ولدمورت داد و من هنوز تو این فکرم ولدمورت ک همی دونست باختش قطعی چرا فرار نکرد بره نقشه جدید بکش؟؟؟؟؟؟؟؟؟

شاید اولین جواب همه این باش مرگ اما چیزی که من درک نمی کنم ترس همه از مرگ چیه این نیست که می ترسن پایان همه چز باش ولی تام امد دنیای جادوگری ارواح دید می دونست حداقلش این که بعد مرگ می تونه روح بشه و مرگ نیستی نیست خب پس دلیل ترسش از مرگ چی بود؟؟؟؟؟؟؟؟؟

من فکر میکنم تام قبل از جادوگر شدن قدرتی نداشت هیچکس نبود ارزوش قدرت بود ولی نهایتش می تونسته به بچه یتیم ها زور بگه نهایت کمالش و قدرتش تو جادو دیده ولی اگه میمیرد حتی اگه روح می شد جادوش می رفت می شد همون تام یتیم خونه قبل از این که بفهمه جادوگر و به نظر از این بود که می ترسید می ترسید دوبار همون بچه یتیمی بشه که هی کس خاصی نبود

بدتر از مرگ می گن بالا تر از سیاهی رنگی نیست مرگم خود سیاهی

می دونین بدتر از مرگ اینه که بدونی کی میمیری یعنی انگار زند به گورت می کنن بدترین اتفاق زندگی هر کس که بیماری لاعلاجی بگیر و بگن برو 3 سال دیگه خدایت رحمت کنن و دکترا جلوی خودت بکشنت خاکت کنن حلواتم خیرات کنن

بله خانودات داغون می شه شبت روز نمی شه روزت شب نمی شه
نمی دونی غصه خودت بخوری یا خانوادت بعضی وقت ها اینقدر پیش میره که ارزوی برتر زندگیت می شه چیزی که بقیه دارن ازش فرار می کنم یعنی همون مرگ می شه نهایت ارزوت

خب در این مورد اگه بدون کلاه بخوایم جواب بدثیم باید خودشناسی بالایی داشته باشیم که من فاقدشم پس شاید درست نگم ولی بلاخر می گم فوق فوقش اشتباه می گم ضایع می شم بالاتر از سیاهی رنگی نیست

لازمه اسلیترین چی جاه طلبی متاسففانه اینو به شدت دارمش یعنی جاه طلبی که در من فوران می کن
دو اصیل زاده دوست بودن (تبعیض نژاد) یعنی یک گرم از این بحث تو خودم پیدا نمی کنم دورد بر دموکراسی
کتاب گفته معمولا شرارت هایی دارن خب تا اون جا که یادم دفعه اخر واسه کشتن یه ملخ 3 روز عزای عمومی گرفته بودن یعنی ادمیم بس احساساتی
پس احتمالا اسلیترین نمی افتم

گریفیندر لازمش شجاعت ترسو نیستم ولی شجاعت گریفیندوری در من پیدا نمی شه که برم تو دل مرگ بعله چه کاری تا شقایق هست زندگی باید کرد

هافلپاف خب لازمش مهربانی که لازمش احساسات من مغز من نشان داد که قسمت لیبیکش بشدت فعال و هرمون های ایجاد کنند احساسات که تو خونم فوران می زنه پس احتمال دار که تو این گروه بیوفتم 60 درصد

ریونکلاب خود علاقه شخصی به گروه دارم چون علاقه شخصی به هوش و دانش دارم بچه باهوشی هم هستم ولی مسئله اینه که هوش اگه 40 أرصدم باش احساسات 60 درصدم تشکیل می ده وجایی که احساس پا می زار عقل کور می شه

پس احتمالا می افتم هافلپاف

یعنی جا دار دوبالر ها برن تو افق های دور دست محو شن

خو فرزندم عزیزم یعنی چی از صدای یه نفر استفاده کنین تمامی طیف صوتی رو تو فیلم ها استغاده کردن تو هر قسمت هر کی یه صدایی داشت من هر ان منتظر بود وسط فیلم دوبلر عوض شه

مثلا تو 4 دوبلرهرمیون حداقل 40 سال داشت دراکو هم که مشا الله صدای اسکار گذاشتن رو بند خدا خو من نمی دون 70 میلیون جمعیت دوبلر برتر نداریم ایا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ چرا مسئولین رسیدگی نمی کنن؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

ترجمشون هم تو سرخ رگ ائورتم عجب ترجمه ای کردن بگذریمکه فیلمهی فلش فوروارد می شد بعدم دوبلر ها مثلا تو فیلم هفت دقت کنین صدای هرمیون خوب حالات نمی گفت انگار یه رباط بود که از رو کلمات می خوند احساس خوب منتقل نمی کرد کل مه فیلم به انتقال احساساتش

تاجادو هست علم مانور نمی د در نتیجه الان داشتیم با اجدادمون تو شکارگاه ها بانیزه های جادویی اهو شکار می کردیم (به جان خودم )


همه چی آرومه تو یه جادوگر هستی

این چقد خوبه که در جمعه جادوگری هستی

همه چی آرومه تکنولوژی خوابید

شک نداری دیگه ،تو به هیچی دیگه

همه چی آرومه من چقد خوشحالم

جادو دارم پس به خودم می بالم

جامعه به جادو دل بست از راحتیمون معلوم

من چقد خوشبختم همه چی آرومه


تشته ی طلسماتم منو سیرابم کن

منو با جادو هات دوباره خوابم کن

بگو این فانتزی تا ابد پابرجاست

حالا که برق جادو توی جامعه پیداست

همه چی داغونه

تو به جادو دل بستی

بزن از بد بختی

تو سرت چاردستی

همه چی داغونه

جادوی سفید خوابید

دنیای بیچار

از هم دیگه پاشیده

همه چی داغونه

من چقد بدبختم

نگو این بدبختی تا ابد پا بر جاست

حالا که جادوی سیاه توی دنیا پیداست

(شرح حالی از جامعه اگه جادو داشتیم)

یعنی بحث جالبی نظر من وفادار ترین فرد به ولدمورت دامبلدور بود

الان همه می گین این دختر 6 ماهه به دنیا امد ولی باور کنین حق با من

چرا شاید بله بلاتریکس تا پای جون به عشقش وفادار موند اما می دونین تعرفش از وفاداری درست نبود همه جا می گفت وفادار ترین اما اشتباه می کرد چون دشمن خونی ولدمورت یعنی دامبلدور از همه جهان بیش تر بهش وفادار بود


وفاداری این نیست که هرچی طرف مقابل خواست انجام بدی بدون در نظر گرفتن عواقب

وفاداری یعنی هرچی طرف مقابل نیاز دار انجام بدی بدون در نظر گرفتن عواقب

مورد اول وفاداری نیست خادمت گذاری بی چون چرا در قرن بیست که دو قرن پیش به عنوان بردگی ازش یاد می شد
[color=CC3333]



کی بود که از هر فرصتی برای این که تام خوشبخت شه استفاده می کرد کی بود هموار سعی داشت بهش بفهمون باید به راه راست بیاد؟؟؟؟؟تنها کسی که دید دوستی ندار و دلش براش سوخت با دونستن سابقه بدش پذیرفتش کی بود؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
اونی که ابروش پیش بقیه معلم ها نبرد و رفتار بچگیش براشون شرح نداد کی بود؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

اونی که مرد به امید این که چوب دستی به دست ولدمورت نرسه تا بیش تر تو قدرت فرو نره تا گناهش سنگن تر از اینی که هست نشه کی بود بله دامبلدور خودمون همونی که تمام تلاششو کرد تا شد با کشتن ولدمورت اونو به حقیقت برسون دامبلدور بود
اونی که در وزارت حتی هنگام حمله داشت نصیحت می کرد دامبلدور بود با این که می دونست ولدمورت عصبانی شه حسابش با کرام الکاتبین ولی به عواقبش کاری نداشت و این که من بهش می گم وفاداری

دامبلدور شاید مرگ خوار نبود ولی از تمام عالم به ولدمورت وفادار تر بود (جوک سال خودم هم مید ونم)