در اتاق کوچکی با صدای ناخوشیاندی باز میشه و دو نفر خودشونو به داخل اونجا میکشن ، مرد اول که دارای ریش بسیار بلندیه دست توی جیبش میکنه و یه کیسه در میاره و به طرف مرد دوم میگیره:ببین جو ... با رو شدن حقایق مبنی بر
بودن من(با شندین این کلمه مرد دوم به صورت محسوسی میلرزه) دیگه هیچ جادوگری جرات نمیکنه پا توی محفل بذاره این گالیونا رو بگیر و برو توی برنامت این شایعه
بودن منو تکذیب کن آ قربون پسر.
_البوس جون من حرفی ندارم اما خوب اگه این چیزا رو پشت دوربین بگم مرگخوارا راحتم نمیذارن
_نگران اون نباش فکر اونم کردم سارا و ریموس رو به عنوان محافظ برات میذارم تا آبا از آسیاب بیفته
_در این صورت مشکلی ندارم
بیرون از استادیو ضبط جادوگر تی ویگراوپ ، پرسی و رودلف در گوشه ای خودشونو پنهان کردن و کشیک میدن.
پرسی:گراوپ .. گراوپ اوناهاش خودشو برو یه ایمپریو بزن روش و نوشته ای رو که ارباب نوشته بده دستش بره بخونه.
گراوپ:این چلغوز که ایمپریو نخواست
... گراوپ فقط زهر چشم گرفت
رودلف:صبر کنید ببینم اون دو تای دیگه کین همراهش ریموس و سارا اونز نیستن.؟
گراوپ:اگه کل محفل با این چلغوز بود برای گراوپ مهم نبود .. دستور ارباب باید اجرا شد.
گراوپ با گامهای بلند به طوری که هر کدومش زمین رو به لرزه درمیاره به طرف سه محفلی حرکت میکنه ، غول درست مقابل اون سه تا قرار میگیره.
گراوپ:به دستور ارباب سیاه توی چلغوز باید این متن رو جلوی دوربین خواند .. وگرنه گراوپ عصبانی شد...
گزارشگر:برو بوقی منو از چی میترسونی سارا اونز و ریموس لوپین محافظای منن برو بوقتو بساب تا ندادم بوقت کنن
گراوپ(با فریاد):
یا این رو خوند یا هر چی دید از چشم خود دید ...با فریاد گراوپی سارا اونز و ریموس دو پا داشتن دو پای دیگم قرض میکنن و پا به فرار میذارن این وسط گزارشگر میمونه که از زور ترس خودشو خیس میکنه و در حالی که خودشو تنها در برابر یک غول میبینه به التماس میفته:ببخشید غلط کردم گولم زدن هر چی بگید براتون میخونم ...
5 دقیقه قبل از اجرای برنامه خونه البوس اینادر حالی که تمام مردای جادوگر با فاصله 5 متری دامبل نشستن همگی منتظر آغاز برنامه هستن.
دامبل:هیسسس شروع شد .. انیتا یه کم بلندش کن..
تلویزون گزارشگر رو نشون میده که کلی عرق کرده و ترسیده :با سلام خدمت تمام دوستان جادوگر و ساحره های عزیز ... به اخباری که هم اکنون به دست ما رسید گوش فرا دهید ... البوس دامبلدور که چندی قبل متهم به
ی با گریندل والد و پسری که زنده ماند شده بود امروز صبح در دادگاه شماره 10 ازکابان به گناه خود اعتراف کرد و همه چیز را به گردن گرفت..
البوس:
_همچین وی اظهار داشت به تمام جادوگران عضو محفل ققنوس نیز نظر داشته است(مو بر تن تمام مردهای حاظر در خانه دومبل سیخ شد)لرد سیاه فرمانروای بی چون و چرای جامعه جادوگری نیز پس از شنیدن این خبر گفت:من از قبل میدانستم که دامبلدور ذهن منحرفی دارد چرا که اهل قزوین است و برای تمامی ...
در همین هنگام صدای پاق بلندی به گوش رسید و سارا اونز و ریموس درست رو بروی البوس ظاهر شدن.
سارا:البوس یک گله از مرگخوارا اومدن این گزارشگره رو دزدین تعداشون خیلی زیاد بود با اینکه منو ریموس شش هفتاشونو کشتیم اما بازم نتونستیم مقاومت کنیم
البوس:ای خاک بر اون سر من با این اعضایی که دور خودم جمع کردم ای خاک بر اون سرم
_________________________
من در شرایط بسیار بدی این پست رو نوشتم و وقت ویرایش کردنش رو هم ندارم غلطهاشو نادیده بگیرید