بخش اول:وقتی کودک بودیم شب ها با داستان هایی که والدین یا بزرگترها برایمان تعریف می کردند پا به دنیای تخیل می گذاشتیم و در قالب شخصیت ها، داستان ها را مرور و یا
تحریف می کردیم. افراد بد را می کشتیم و خوب ها را زنده نگه می داشتیم. گاهی رمانتیک عمل می کردیم و گاهی خشن!
هنوز هم وقتی اثری را می بینیم و یا می خوانیم، در صورتیکه با عواطف و احساسات ما بازی کرده باشد گاه ما را وادار به فرو رفتن در تخیل و تغییر ساختار آن می کند. این حالت یک واکشن طبیعی است که در ذات هر کس قرار دارد. چه بسا بارها در دوران تحصیل برای شما پیش آمده که از معلمی، استادی و یا کسی به شدت ازرده شده و در تخیل خود او را بارها شکنجه کرده باشید!
زندگی یک داستان است و افراد درون آن همان کارکترهایی هستند که ما با انها سروکار داریم. در زندگی واقعی نمی توان شخصیت ها و صحنه ها را دوباره بازسازی کرد اما درون ذهن ما بارها و بارها می توان تغییرات را اعمال کرد. همه انسان ها این کار را انجام می دهند. داخل خط واحد، هنگام رانندگی، خوردن شام و... .
پس در واقع هر کس برای خود به نوعی "فن فیکشن گو" یا "فن فیکشن نویس" است. زمانی که هر فرد پس از دیدن یک فیلم، موسیقی و یا خواندن یک داستان با استفاده از شخصیت ها به باز آفرینی یک اثر می پردازد و یا دنباله ای برای ان می نویسد، اصطلاح فن فیکشن نویس به او داده می شود.
خب... امیدوارم توانسته باشم شما را تا حدودی با معنای ابتدایی فن فیکشن نویس آشنا کنم. برای آشنایی بیشتر می توانید به ادرس های زیر مراجعه کنید:
فن فیکشنFan fiction