فنر پا روی پا انداخته بود و داشت به کمک تبلت ماگلی اش دعواهای وزیر جدید رو سر و سامون میداد.
- فنریر ما آمدیم.
- چندبار میای اینجا الاف؟ فکر کردی ما علافیم؟ لیست تیم رو که دادی، دیگه چی میخوای؟
الاف طول اتاق رو طی کرد تا پشت میز فنریر و در جایگاه"مشتری" قرار بگیره.
- تیم را دادیم، ولی چه دادنی؟ به دلمان نچسبید، ایضاً فراموش کردیم اسم تیم را درون نامه بنویسیم. برای همین منت گذاشتیم حضوری آمدیم.
فنر صفحه تبلت رو قفل کرد تا مبادا یه نفر دیگه از رای های داده شده و باطله خبردار بشه و شر به پا کنه.
- میشنویم.
- رابسورولاف!
- هن؟!
- اسم تیممان را گفتیم. رابسورولاف!
گری بک پوکر فیس طور اسم عجیب رو روی کاغذ و با فونت b nazanin نوشت.
- آتش زنه مبارکمان دروازه بان هست.
- مگه گربه نیست؟ گربه راه نمیدیم.
- بگوییم اینجا رو آتش بزنه؟
فنریر که میخواست دعوای وزارت رو به صورت لایو ببینه بیخیال جر و بحث شد و اسم آتش زنه رو هم نوشت. به علاوه پرانتزی که حاوی جمله"گربه سیاه و زشت کنت" میشد.
- مدافعین هم سوروس اسنیپ و بلاتریکس لسترنج(م) هستند. و برای خط حمله رابستن لسترنج و بچه اش و کریس چمبرز(م) رو مد نظر داریم.
- فضایی و بچش؟
- چطور زن اصغر آقای بقال که یه ماگل بی سر و پاست میتونه کوییدیچ بازی کنه ولی فضایی ما نمیتونه؟
- جستجوگر؟
- چه کسی به غیر از ما لیاقت این پست رو داره؟ در ضمن، کاپیتان هم هستیم.
فنر دوباره به صندلی تکیه داد و تبلت رو دستش گرفت تا از اختیارات مدیریتی اش استفاده کنه و چند رای رو همینطور الکی باطل اعلام کنه.
الاف هم دست آتش زنه رو گرفت( که معلوم نیست از کجا وارد دفتر کوییدیچ شده بود) و از همان طولی که اومده بود برگشت. با این تفاوت که وقت بیرون رفتن، از روی شونه هاش نگاهی به عقب و فنریر انداخت و گفت:
- در ضمن، قالب سایت خیلی تاریک و بی روحه!
و در رو بست!