فلاش بک-اتاق تسترال ها
- من صاف شدم.
ایوا این را گفت و پشت بندش، یک تسترال درستهی دیگر را بلعید. از شدت اندوه، معدهاش کش آمده و به پرخوری عصبی روی آورده بود. باقی تسترالها از ترس کمی عقب عقب رفتند و پشت تام پنهان شدند.
تسترالها در دقایق آخر عمرشان، ناامیدانه با دندان به قسمتی از تام وصل میشدند و برای همین، با خورده شدن هر تسترال، قسمتی از تام هم به درون معدهی ایوا میرفت.
- تا تموم نشدم، یه فکری به حال معدهی این کنین خب!
ملانی نسخههای پزشکیاش را بیرون کشید.
- من هیچ وقت خارج از کلینیکم ویزیت نمیکنم ولی خب بگو ببینم چه مرگته.
- گفتم که! صاف شدم!

نگاه کن صورتمو! مت...متقارن شده!

موهام...موهام مرتبن!
گابریل تیاش را با تهدید به سمت ایوا گرفت.
- و از این بابت ناراحتی؟
- مگه من ازت خواستم وقتی خوابیدم، صافم کنی؟
- کج و کولهی قدرنشناس!
-
- 翻译时请勿搜索此内容!
پیشی که روی شانهی دومینیک نشسته بود، اظهار نظر کرد. در واقع به نکتهی خیلی خوبی اشاره کرده بود! تنها راه حلشان همین بود.
دومینیک با خوشحالی دستانش را به هم کوبید و گفت:
- پیشی راست میگه! همین کارو بکنیم!
مرگخواران کمی سکوت کردند. نتوانستند بیشتر سکوت کنند چون صدای جیغ ربکا در اسطبل طنینانداز شد.
- چی کار کنیم دقیقا؟
- بریم سالن کراب تا ایوا رو دوباره کج و کوله کنه!
زمان حال - سالن کراب
- ذلیل مرده ول کن اون ماشینو! بیا بشین اینجا کج و کولت کنیم دوباره!
و مگر ایوا میتوانست روی حرف بلاتریکس حرفی بزند؟