هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: كلاس معجون سازي
پیام زده شده در: ۱۸:۰۸ دوشنبه ۲ مرداد ۱۳۸۵

استرجس پادمور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۵۳ شنبه ۷ خرداد ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۹:۳۰ دوشنبه ۱۱ مرداد ۱۴۰۰
از یک جایی!
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 3574
آفلاین
- نمایشنامه بالا رو اونجوری که دوست دارید ادامه دهید ( 10 نمره )

همه ي بچه ها مشغول به كار ميشن...هيچ كس حرفي نميزنه ... زابيني هم تك تك به بالاي سر بچه ها ميرفت و معجون آنها رو چك ميكرد...

يكي داد ميزنه:
پروفسور من معجونمو تموم كردم شما مياين برام بريزين توي دهنم!!!

زابيني هم ميگه:
با كمال ميل!!! ولي من عادت دارم چشمامو ميبندما!!!

اون شخص:باشه اشكالي نداره....
شخص قاشوقو ميده دست بليز بليز هم چشماشو ميبنده و قاشق رو ميبره طرف دهن يارو....

آخ.....

بليز چشماشو باز نميكنه و ميگه:
چيزي شده؟

شخص:نه شما ادامه بديد!!!

بليز قاشق رو ميزاره توي دهن شخص بعد چشماشو باز ميكنه....

_

شخص:برادر حميد هستم عاشق شما

بليز ميخواد در بره....ولي نميتونه چون برادر حميد جلوشو ميگيره و ميگه بيا كارت دارم ميخوام ببوسمت....

بليز ميبينه راه چاره اي نداره ميگه:
هر كس اينو بزنتش 100 امتياز به گروهش ميدم....ملت ميريزن سر برادر حميد....
در آحر برادر حميد:
ملت:

بليز:به هيچ كس امتياز نميدم چون خودم زدمش
ملت: برادر حميد كيلو چنده خودمون الان بهت نشون ميدم
همه يك قاشق معجون عشق رفتن بالا....
بليز:

2- تاریخچه این معجون را به طور کامل توضیح دهید . ( 10 نمره )

اين معجون به وسيله ي يكي از ساحره هاي زمان قديم اختراع شده اين ساحره يكي از برجسته ترين معجون سازهاي آن زمان بود...به هر صورت اون عاشق يكي از جادوگران آن زمان ميشه ... ولي متاسفانه يا از نظر ساحره ها و دختران اين زمان آن جادوگر اصلا از ساحره خوشش نميومده...اون با استفاده علم معجون سازي خودش و تركيب كردن مواد متفاوت معجوني رو درست كه بعدها به معجون عاشقي معروف شد....اون با خوروندن آن معجون باعث شد...كه آن جادوگر عاشق او شود ... و با همديگر ازدواج كنن....

+اگر ما فراموش کنیم یک تار مو رو به معجون خود اضافه کنیم چه بلایی سر مصرف کننده معجون میاد ؟ ( 5 نمره )

بايد بگم كه اگر اين يك مورد را فراموش كنيم بيچاره ميشويم چون شخص مصرف كننده عاشق ملت ميشود .... عاشق هر كس از كنارش رد شود ميشود...به همين دليل در علم معجون سازي به اين نكته خيلي تاكيد شده است!!!

+دو مورد از فواید و ضررهای این معجون رو بنویسید. بدون توضیح . ( 5 نمره )

فوايد:
1.ميتوانيد به آرزوهاي خود برسيد و به كسي كه دوستش داريد...
2.به راحتي زندگي كنيد....هر روز يك يك شكلات عاشقي به همسرتان بدهيد و با خيال راحت به زندگي خود ادامه دهيد!!!

ضررها:
1.ميتونه باعث جدايي بشه اگر اشتباه آن را درست كنيم
2.معجون به طور كل مصرف خيلي زيادش باعث ديوانگي ميشه....


عشق یعنی وقتی که دستتو میگیرم مطمئنم باشم که از خوشی میمیرم !!!!!

تصویر کوچک شده


Re: كلاس معجون سازي
پیام زده شده در: ۱۸:۰۴ دوشنبه ۲ مرداد ۱۳۸۵

آناکین  استبنز


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۰۵ دوشنبه ۱۹ تیر ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۱:۲۳ جمعه ۱۷ شهریور ۱۳۸۵
از زیر سایه ی ارباب لرد ولدومرت کبیر
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 329
آفلاین
در این لحظه یارزشی همهی ملت به گروه های دونفره تقصیم میشن
علیجناب آناکین کبیر هم یه همگروهی توپ پیدا میکنه به نام....

آناکینو خانوم .... سر یه پاتیل وامیسن و مشغول تیهه معجون ارزشی استاد ارزشی میشن
در همین حال استاد در حال قدم زدن تو کلاسه
وقتی از بقل آناکین رد میشه آناکین در یه لحظه یمناسب که خانوم ... سرش به معجون گرمه و بقیه هم دارن رومخ همگروهی های محترم کار میکنن موفق میشه استاد رو خفت کنه
آناکین دم گوش استاد: استاد جون این خانوم .... رو خوب نیگا کن اول تا بگم چیکارت دارم

بلیز فورا اطاعت میکنه(چه استادخوفی)
آناکین: بهت اخطار میکنم اگه یه بار دیگه به بچه های هافل کم نمرده بدی معجون عشقی رو که این خانوم... درست کرده میریزم تو حلقت تا آدم بشی ( امتیاز کم نکنی ها)
بعد بلیز بدون اینکه حرفی بزنه به راهشادامه میده

آناکین رو به ... : شما خوبی عزیزم؟(دو نقطه دی)

...: اره گلم(همر)

آناکین: الهی (قلب)

ملت همه در حال اوق زدن بودن در این لحظه (اخی)

________________________________________

+تاریخچه این معجون را به طور کامل توضیح دهید. ( 10 نمره

این معجون حدود 1200 سال پیش توسط پدر بزرگ سالاز اسلی کبیر برای اولین بار ساخته شد
در اون لحظه ارزشی بابا بزرگه قصد داشت طی یه حرکت ارزشی زندگی مشترکی را شروع کنه ولی چون هیچ آدم عاقل و نا عاقلی حاظر نبود همچین حماقتی رو انجام بده در نتیجه بابا بزگه دست به تحقیقات گسترده ای زد و توانست بعد از حدود 2 ماه تحقیق و تفحص به روش ساخت معجون عقش دست پیدا کنه
بعد از آن این معجون را درست گردانید و آن را به خورد ساحره ای بد بخت داد که شد مامان بزرگ سالی جون

البته در ابتدا این معجون اشکالاتی داشت که باعث شد بعد از چند سال همسر پدر بزرگ سالاز کبیر تبدیل به شتر مرغ گردد

__________________________________

+اگر ما فراموش کنیم یک تار مو رو به معجون خود اضافه کنیم چه بلایی سر مصرف کننده معجون میاد ؟ ( 5 نمره (

احتمالا مصرف کننده بدبخت به جای ما عاشق پاتیلی میشود که معجون درون آن ساخته شده است ( اگر پاتیل کثیف باشد)

در غیر این صورت احتمالا این مصرف کننده عاشق خود عشق شده و اشعاری ارزشی در وصف عشق از او در وشود

_____________________________

+دو مورد از فواید و ضررهای این معجون رو بنویسید. بدون توضیح . ( 5 نمره (

فواید

باعث پایین آمدن سن ازدواج میشود

باعث کم تر خرج شدن پول در عروسی ها میشود

باعث زیادتر شدن محبت بین مردم میشود

از فساد کم میکند

ضرر ها

باعث رشد زیاد جمعیت میشود

باعث زیاد شدن هزینه های تحصیل و تربیت فرزندان میشود

باعث بدبخت شدن صاحبان دفاتر طلاق میشود




Re: كلاس معجون سازي
پیام زده شده در: ۱۴:۱۵ دوشنبه ۲ مرداد ۱۳۸۵

آرامیس بارادا old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۴۹ پنجشنبه ۸ دی ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۲:۲۶ یکشنبه ۸ دی ۱۳۸۷
از مخوفستان
گروه:
کاربران عضو
پیام: 137
آفلاین
+نمایشنامه بالا رو اونجوری که دوست دارید ادامه دهید. (10 نمره)

کلاس برای تشکیل گروه های دو نفره به جنب و جوش افتاد. چون تعداد دختر ها به طور قابل ملاحظه ای کمتر از پسر ها بود، میان پسر ها برای انتخاب هم گروهی دعوایی در گرفته بود و جو کلاس متشنج شده بود.
بالاخره یکی از پسر ها پرسید- پروفسور، پسرا بیش تر از دختران، چی کار کنیم؟
پروفسور سرش را از روی موبایلش بلند کرد و با تعجب به بچه های کلاس نگاه کرد- چی؟ خب... آهان! هر دختر با دو تا پسر هم گروهی بشه. نشد با سه تا. آخر سر هم معجون عشق هر دو تا رو بخوره. عیب نداره که آدم عاشق چند نفر باشه!
ملت-
پروفسور-
بعد از زد و خورد های دیگری برای تشکیل گروه، بالاخره اوضاع آرام گرفت و بچه ها شروع به درست کردن معجون کردند. آخر ساعت پروفسور زابینی دست ها را به هم زد و گفت- وقتتون تموم شده. حالا یه تار موتونو به معجون اضافه کنین و بدین به هم گروهیتون، ببخشید، هم گروهیاتون، بخورن.
همه بلافاصله این کار را کردند. بعد از خوردن معجون:
ملت-
پسر ها به طرف دختر ها رفتند. دختر ها گیج شده بودند و نمی دانستند به کدام طرف بروند.
دختر ها-
پسر ها-
جو ابتدا متشنج و بعد کاملا بی ناموسی شد. پروفسور گیج شده بود و نمی دانست باید چه کار کند. در همین حین، پروفسور کوییرل وارد شد (خروس بی محل). او با دیدن جو کلاس به رنگ کبود تغییر رنگ داد و فریاد زد- این چه وضعیه پروفسور زابینی؟
پروفسور زابینی-
پروفسور کوییرل- باید راجع به نگه داشتن تو استاد ارزشی و بی ناموس فکر کنم!
پروفسور زابینی-

+تاریخچه این معجون را به طور کامل توضیح دهید. ( 10 نمره (

در قرن نوزده، اوایل رشد علم معجون سازی، معجون ساز خبره ای زندگی می کرد که نامش هانس اسلاگهورن بود. او پایه گذار معجون سازی در خاندان اسلاگهورن بود.
هانس معجون های زیادی می ساخت. بسیاری از آن ها هم بسیار مفید و پر طرفدار بودند. او فرد خردمندی بود و کتاب های زیادی هم نوشته بود. اما با این وجود اصلا به عظمت نیروی عشق ایمان نداشت و با بسیاری سر مخالفت گذاشته بود.
او برای اثبات این که عشق هم مانند همه احساسات دیگر است و به راحتی می توان آن را شبیه سازی کرد، شروع به ساختن معجون عشق کرد. او روز ها و هفته ها کار کرد و پس از چندین سال توانست جنجالی ترین معجون خود را بسازد.
پس از آن عده زیادی از آن معجون استفاده کردند. آن هایی که به نیروی عشق بی اعتقاد بودند، معجون عشق را معجون خیلی مفیدی خواندند، اما دیگران آن عشق را عشقی مصنوعی نامیدندکه نه نیرویی داشت و نه ارزشی.
یک بار هانس خود گرفتار عشق شد. برای این که فرد مقابل هم به او عشق بورزد، به او معجون عشق خوراند. او مدتی خوش بود تا این متوجه شد اصلا نمی تواند آن عشق دروغین را تحمل کند. بدین سان هانس هم پی به نیروی عشق برد و به جمع معتقدانش پیوست. او دیگر تا آخر عمرش هرگز از معجون عشق استفاده نکرد و به همه هم توصیه را کرد.
امروزه قدرت عشق واقعی اثبات شده است و کمتر کسی از معجون عشق استفاده می کند.

+اگر ما فراموش کنیم یک تار مو رو به معجون خود اضافه کنیم چه بلایی سر مصرف کننده معجون میاد ؟ ( 5 نمره (

تار مویی که به معجون اضافه می شود، مشخص کننده فردی است که باید به او عشق ورزید. در صورت این که تار مو به معجون اضافه نشود، فرد مصرف کننده عاشق هر کس و نا کسی می شود. این اتفاق موجب مشکلات و بی ناموسی های فراوان می شود.

+دو مورد از فواید و ضررهای این معجون رو بنویسید. بدون توضیح . ( 5 نمره (

فواید: با استفاده از آن می توان عشقی فنا ناپذیر ایجاد کرد و فرد مصرف کننده بسیار خوش حال، سر زنده و امید وار می شود که می تواند مفید باشد. چون امروزه افراد کمتر به این حالت ها دچار می شوند.
ضررها: فرد مصرف کننده دچار نوعی رخوت، سستی و رنگ پریدگی می شود و به خاطر اشتیاق زیادش حاضر است دست به هر کاری بزند که افراد سود جو می توانند از آن به نفع خود استفاده کنند.


تصویر کوچک شده


Re: كلاس معجون سازي
پیام زده شده در: ۱۰:۳۴ دوشنبه ۲ مرداد ۱۳۸۵

کریچرold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۰۴ یکشنبه ۸ آذر ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۲۳:۲۰ پنجشنبه ۲۱ آذر ۱۳۹۲
از خانه ي شماره 12
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1223
آفلاین
نمایشنامه بالا رو اونجوری که دوست دارید ادامه دهید)

اندکی بعد
آی آی .... وای ...مامان آخ( صدای برو بچ)
بلیز: چه خبرتونه مگه شما عقل ندارید اون موهای صاب مرده رو با قیچیی چیزی بکنید چرا با دست میکنید
همه:

یک ساعت بعد

همه ی بچه ها به این صورت :
بلیز:
مثل اینکه همه کارتون رو درست انجام دادین
همه: اره بابا این یکی از تفریحاتمونه , بیکار میشیم این معجوون رو درست میکنیم
یکی از بچه ها : استاد میشه من امشب با شما کلاس خصوصی داشته باشم ؟ شما خیلی عالی درس میدین
بلیز:
بچهه می یاد جلو و دست بلیز رو میگیره: خواهش میکنم
بلیز با تریپ معذب: این همگروهیه کیه؟
آوریل: من
بلیز: تو موی کی رو انداختی تو این این چرا عاشق من شده
آوریل: یک مو از رو لباس آنیتا برداشتم انگار موی شما بوده
بلیز که حالا اون بچه هه چسبیده بهش : امکان نداره موی من رو لباس آنیتا چی کار میکرده
آنیتا: استاد شاید اون رو که تو پله ها افتادین روم بهم جسبیده
بلیز: کافیه دیگه ادامه ندین
و بلافاصله خم میشه رو زمین و دستش رو میماله به باقیمونده ی نوشداروش و دستش رو تا آرنج میکنه تو حلق اون بچهه
و بعد برمیکرده رو به کلاس: کلاس تعطیله همگی بیرون


اگر ما فراموش کنیم یک تار مو رو به معجون خود اضافه کنیم چه بلایی سر مصرف کننده معجون میاد ؟

شخص عاشق هر کسی که ببینه میشه در واقع اون مو باعث میشه عشق رو اختصاصی کنیم معجون بدون مو= عاشق همه شدن البته بعضی مواقع باعث میشه فرد عاشق اولین کسی که دید بشه

دو مورد از فواید و ضررهای این معجون رو بنویسید . بدون توضیح

فواید: میتونیم هر کی رو خواستیم به دست بیاریم هر چند برای مدت کوتاهی
ساحره های خوشگل رو تور کنی

ضرر:
یک ساحره ی زشت همین بلا رو سر خودت می یاره


كريچر مرد ؛ زنده باد كريچر


Re: كلاس معجون سازي
پیام زده شده در: ۹:۳۵ دوشنبه ۲ مرداد ۱۳۸۵

لونا لاوگودold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۱۷ چهارشنبه ۸ تیر ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۶:۲۵ پنجشنبه ۳۰ خرداد ۱۳۸۷
از اون ورا چه خبر؟!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 339
آفلاین
1- نمایشنامه بالا رو اونجوری که دوست دارید ادامه دهید ( 10 نمره )

با تموم شدن حرف های بلیز بچه شروع کردن به معجون ساختن و البته خیلی انگیزه ی بالایی هم داشتن واسه ی همین هیشکی حرف نمی زد و توی کلاس سکوت محض بود ... پ. زابینی هی راه می رفت و تز می داد ...
پ. زابینی : بچه ها موی طرف رو نمی خواد بریزین توی معجونتون چون در اون صورت خیلی معجونتون قوی تر می شه ...
بچه ها :
و دوباره همه مشغول معجون هاشون شدن ... رنگ صورتی ملایمی از همه ی معجون ها بلند می شد که نشون می داد همه درست همه ی کار ها رو انجام دادن ...
پ. زابینی بالای سر دانش آموزا حرکت می کرد و روی معجوناشون خم می شد تا ببینه چی از آب در اومدن ... و هی ارد و دستور می داد ...

-------------------- نیم ساعت بعد! -----------------------

هدویگ : پروفسور مال من تموم شد ... حالا به کی بدم بخورتش؟!
پروفسور : به هیشکی خودتون باید معجونای خودتون رو بخورین!
بچه ها : ولی پروفسور ما اون وقت عاشق خودمون می شیم!!
پروفسور : چند بار بگم باید تار موی یکی توش باشه تا عاشق کسی بشین وگرنه اگه تار مویی توش نباشه همین جوری رو هوا عاشق در و دیوار می شین!
بچه ها : نـــــــــــــــــــــــه
پروفسور : همین که گفتم! ( جذبه! )
بچه ها :
و همه با بی میلی معجون هاشون رو خوردن ...
همه :
پ. زابینی :
همه :
پ. زابینی :
همه :
پ. زابینی :
همه :
پ. زابینی :
همه :
پ. زابینی :
همه :
پ. زابینی :
همه :
پ. زابینی : بســـــــــــــــــــــــــــــــــــه!!!
هدویگ : قربون اون صدات برم پروفسور!
پ. زابینی : ... وااااااااااای نــــــــــــــــه من ریزش مو داشتم! ...
مورگان : بیا پیش خودم ... خودم اسموتت می کنم!
لونا : پروفسور من خیلی خیلی خیلی شما رو دوست دارم!
بقیه : ما هم همینطور!
پ. زابینی : خب دیگه بچه ها من باید برم بعدا می بینمتون ...
همه : نــــــــــــــــه کجا؟! ... بودین پروفسور!
هدویگ با سرعت شاهین پرواز می کنه و می ره جلوی در وای می ایسته و می گه : جان خودم اگه بزارم برین! ... بی تو هرگز با تو عمری ...اگه بخوای بری با نوک می رم توی شیکم خودم!!
پ. زابینی : هر بـــــــــــوقی می خوای بکنی بکن من رفتم ...
دراکو : کجا داداش ... بودی حالا ... خیلی می خوامت ... از آنیت بیشتر
پ. زابینی :
و بچه ها لحظه به لحظه به پ. زابینی نزدیک و نزدیک تر می شدن ...
زابینی :
و بغد ناگهان فکر بکری به سرش می زنه ...
راوی : و این گونه شد که بلیز گیلدی وار از سوراخ آبکش کف کلاس رد شد و فرار کرد و سوسک وار از چاه فاضلاب عبور کرد و هدویگ وار به رنگ سیاه فاضلابی در آمد!
پ. زابینی : باب چی می گی تو؟! ... هدویگ که سیفیده!
راوی : و این است از توانایی های نویسنده ...


2- تاریخچه این معجون را به طور کامل توضیح دهید . ( 10 نمره )

سال ها پیش زمانی که حتی دامبلدور هم پا به جهان نگذاشته بود فردی بود روونا نام ریونکلاو فامیل که میان او و گودریک نام گریفیندور فامیل عشقی بی پایان و سرشار حاکم بود ... روونا نام دوستی ارزشی داشت هلگا نام هافلپاف فامیل که این دوست فردی بود بس چشم و هم چشم باز! و او که به عشق میان روونا نام و گودریک نام حسودی می کرد به فکر چاره ای برای مانع شدن از ضایگی خودش فرو رفت ... و بعد چاره ای در مغز او جرقه زد ... او شبانه رفت و یک پر از کاهوهای سالاد ( موهای سالازار نام اسلیترین فامیل ) را بر کند و با خود به خانه برد و بعد به این فکر افتاد که چگونه می تواند از این پر کاهو ( موی سالازار نام ) استفاده بنمایدو بعد با خود اندیشید می تواند موادی را که برای غذاهای معمولش استفاده می نماید در هم مخلوط بنماید و بعد موی سالاد را هم اضافه بنماید و او تمام این کار ها را نمود و با کمال تعجب بنگریست که چگونه رنگ این معجون عجیب صورتی کم رنگ و لطیفی است با خوشحالی حاصل از موفقیتش در آخرین مرحله موی سالازار نام ( یا همان کاهوی سالاد ) را به درون معجون بیفکند و بعد آن را به هم زد و بعد دوباره تار مویی از گیسوان طلایی اش کند و به درون معجون بیفکند و آن را برای بار دوم به هم زد و بعد متوجه شد که از معجون بویی خوشایند بر می خیزد بنابراین جامی را بر داشته به درون معجون فرو ببرد و بنوشید و سپس به این حالت زیبا در آمد : و بر عشق او نسبت به سالاد ( سالازار نام اسلیترین فامیل ) افزوده شد و آن را صد چندان نمود ... سپس هلگا نام این معجون را به درون سالادی بریخت که اغذیه ی مورد علاقه ی سالازار نام ( سالاد ) ببود و آن را به عنوان هدیه ای خدمت سالازار نام تقدیم نمود و سالازار نام اغذیه ی مورد علاقه ی خود سالاد را نوش جان نمود و بعد او نیز به این حالت ارزش وار در آمد : و به چشمان عسل وار هلگا نام نگریست و بعد .... نگاشتن ادامه ی داستان مقدور نمی باشد! ...
و این گونه شد که هلگا نام احساس کرد دیگر چیزی از روونا نام کم ندارد با این حال او همیشه حسرت هوش سرشار روونا نام را می خورد ... تا این که معجون هوش را نیز اختراع نمود ...

3- اگر ما فراموش کنیم یک تار مو رو به معجون خود اضافه کنیم چه بلایی سر مصرف کننده معجون میاد ؟ ( 5 نمره )

مصرف کننده ی معجون به جای این که عاشق فرد مورد نظر بشه عاشق موجودی بی جان می شه در واقع عاشق اولین موجود بی جانی می شه که به چشمش بیاد حتی اگه اون موجود یک سوسک باشه!!!

4- دو مورد از فواید و ضررهای این معجون رو بنویسید . بدون توضیح . ( 5 نمره )

فواید :

1. رسیدن به کام دل
2. افزودن احساسات فرد مصرف کننده

ضررها :

1. استفاده ی بیش از اندازه ی این معجون موجب مختل شدن عقل می شه!
2. استفاده ی روزانه ی این معجون حافظه رو از بین می بره!




Re: كلاس معجون سازي
پیام زده شده در: ۱۳:۰۲ یکشنبه ۱ مرداد ۱۳۸۵

دارن الیور فلاملold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۵۱ دوشنبه ۳ بهمن ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۲۲:۳۹ چهارشنبه ۳۱ مرداد ۱۳۸۶
از میدان گریملود شماره ی 12
گروه:
کاربران عضو
پیام: 290
آفلاین
1- نمایشنامه بالا رو اونجوری که دوست دارید ادامه دهید ( 10 نمره )

تشنجي در كلاس درگرفت(حق كپي رايت از بليز).ديگه همه كنار مشغول ساختن معجون مي شن.هدويگ رو به بليز ببخشيد پروفسور مي كنه و مي گه:پروفسور اينجا كه جغد نداريم من چيكار كنم.
پروفسور: خب فكر كنم بايد بري جغد پيدا كني.
هدويگ پرو بال زنان از كلاس بيرون رفت.
جو متشنج كلا بعد از حدود 30 دقيقه:
معجون ها آماده شده بود و پس رها معجون بدست كنار دخترا ايستاده بودند.
بليز:
خب شروع كنين.همه ي پسرها معجوناشونو به خورد دخترا مي دن.
جو متشنجر كلا بعد چند دقيقه.:
هر دختر و پس به گوشه اي از سالن رفتن و ......................................اوه اوه سانسور كنين بدآموزي داره.
بلز كه فكرشونمي كرد اينجوري بشه اينجوري ميشه:
واي
جو بسيار متشنجست كلاس در پنج دقيقه ي آخر كلاس.
.....................................................................................................................
(مجبور بودم همشو سانسور كنم چون نمي شد به زبون آورد.)
و اين بود كلاس بليز بيچاره.

2- تاریخچه این معجون را به طور کامل توضیح دهید . ( 10 نمره )
اين معجون در سال 1555 ميلادي در شهر كوچكي به نام ويكان در جنوب لهستان توسط آقا پسريبه نام كانووسكي كه عاشق يك دختر بوده ساخته شده.
كه در مدارس ممنوع شده توسط اين پسر كه بسيار عشق آتشيني نسبت به آن دختر داشته ساخته شده.دختري كه كانووسكي عاشقش شده دختر حاكم اون شهر بوده و اين پسر هم بچه ه ي يك كشاورز فقير بوده.يك روز كه اين پسر مي ره معجوني اختراع كنه كه دخترو عاشق خودش بكنه.انواع مواد لازم براي معجون سازي رو پيدا مي كنه و مشغول به كار مي شه.
ثانيه ها دقيقه ها ساعتها روزها ماه ها مي گذره و بالا خره اين پسر موفق مي شه معجونشو اختراع كنه.و از اين طريق هم معجون اختراع مي شه هم به اون دختر مي رسه.

- اگر ما فراموش کنیم یک تار مو رو به معجون خود اضافه کنیم چه بلایی سر مصرف کننده معجون میاد ؟ ( 5 نمره )

اگر اين اشباه فاحش رخ دهد شخص مصرف كننده تا حدود يك سال بعد حالت كاملا دوانگي و رواني به خود مي گيرد و هيچ چيز درستس را نمي تواند تشخيص دهد.همچنين كمي درنده خو مي شود.
چون توازن موجود بين چيزهاي اضافه شده از بين مي رود.دليل درنده خويي اين است كه كمي از خون اژدها استفاده مي شود.

4- دو مورد از فواید و ضررهای این معجون رو بنویسید . بدون توضیح . ( 5 نمره )

از فوايد:
خب عشق كردن افراد كه دوستشان داريم به خود.
از ضررها:
ان معجون ضررهاي زيادي داره.مثلا عشق واقعي خيلي از اين معجون بهتره.يا مثلا اگه تار مو يادمون بره اون اتفاق مي افته.
اگر هم معجون درست باشه عوارض معجون اينا هستن:
خارش شديد از نوع برادر حميدي.
سردرد و سر گيجه.
كسالت تمام.


ویرایش شده توسط دارن الیور فلامل در تاریخ ۱۳۸۵/۵/۱ ۱۳:۰۹:۵۲

[i][size=small][color=3333CC]هيچ وقت نگوييد كه اي كاش زندگي بهتر �


Re: كلاس معجون سازي
پیام زده شده در: ۱۱:۱۵ یکشنبه ۱ مرداد ۱۳۸۵

بارتیموس کراوچ old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۷:۳۳ جمعه ۹ دی ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۴:۱۷ دوشنبه ۱۹ آذر ۱۳۸۶
از تالار اسلیترین
گروه:
کاربران عضو
پیام: 165
آفلاین
- نمایشنامه بالا رو اونجوری که دوست دارید ادامه دهید ( 10 نمره )
انیتا نگاهی به دارکو میکنه دارکو بیا پیش خودم .
بچه های شروع میکنن به ساختن معجون از روی دستور پای تخته .
بعد از پنجاه دقیقه همه معجون های خود را درست کرده بودند و به هم خوانده بودند.
بلیز هوی ایگور دستتو از اون تو بیار بیرون مگه خودت ناموس نیستی؟
دخترها و پسر های مثل پیچ و مهره شده بودند که ناگهان پسری آجز فریاد زد :
- به یک عدد دختر برای خوراندن معجون نیاز مندیدم.
بارتیموس : استاد دختر کم اوریدم .حالا چه کنم ؟
بلیز کمی تو فکر فرو میره و می گه برو بمیر.
بارتیموس بعد از چند دقیقه : استاد با اینا چه کنیم اینجوری که همه ی مدرسه رو الوده به xxxمیکنن.


2- تاریخچه این معجون را به طور کامل توضیح دهید . ( 10 نمره )
تاریخ چه ی اینمعجون به یکی از شاه های مشنگ بر میگرده در 100 سال پیش یک دختر زشت و شیطان صفت میخواسته پولهای این شاهزاده رو بکشه بالا و میره سراغ یه جادوگر که یکی از دوستانش بوده این جادوگر هم بعد از 1 ماهو دو روزو سه ساعتو 10 دقیقه این معجون رو می سازه ( من چقدر دقیقم) و اون دختر به وسیله ی معجون عشق صاحب پول و ثروت شاهزاده میشه.

3- اگر ما فراموش کنیم یک تار مو رو به معجون خود اضافه کنیم چه بلایی سر مصرف کننده معجون میاد ؟ ( 5 نمره )
مصرف کننده هر کسی رو که ببینه عاشقش میشه.
4- دو مورد از فواید و ضررهای این معجون رو بنویسید . بدون توضیح . ( 5 نمره )
یکی اینکه خوردن این معجون برای زن و شوهر ها باعث میشه که عشقشون به هم زیادتر بشه.

ضررها : باهاش بخوای به دختر یا پسر پولدارو خر کنی.
بخای یکی رو زوری عاشق خودت کنی.


[مواظب افکارت باش که تبدیل به گفتار می شود.
مواظب گفتارت باش که تبدیل به رفتارت می شود.
مواظب رفتارت


Re: كلاس معجون سازي
پیام زده شده در: ۸:۵۸ یکشنبه ۱ مرداد ۱۳۸۵

مرگخواران

بلیز زابینی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۳۸ جمعه ۲۵ شهریور ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۲:۵۷:۴۲ سه شنبه ۲۱ فروردین ۱۴۰۳
از یخچال خانه ریدل
گروه:
ایفای نقش
مرگخوار
کاربران عضو
پیام: 1708
آفلاین
جلسه سوم .

همه بچه ها در کلاس نشسته بودند و منتظر بودند ببینند بلیز از کجا میپره بیرون .
استرجس : نظر منو اگر میپرسید باید بگم که حتما راهو گم کرده وگرنه حتما تا به حال میرسید .
هدی : خوب تعجبی هم نداره این اسلی ها همشون خنگن !؟
ایگور : هوووووو با اسلی ها درست حرف بزن !
بلافاصله جو کلاس متشنج شد و بچه ها پاتیل ها رو بر روی زمین انداختند و در اطراف کلاس مستقر شدند .
ایگور : باید معذرت خواهی کنی .
هدی : عمرا !
بلافاصله پرتورهای نورانی در کلاس پدیدار شد . ناگهان بلاتریکس در اون گیری و ویر فریاد زد :
- بچه ها مثل اینکه صدای پروفسور زابینی رو میشنوم !
همه ملت به در کلاس چشم دوختند اما کسی در آنجا نبود با این حال هنوز صدای بلیز شنیده میشد . ناگهان ایدی جیغ کوتاهی زد .
- بچه ها اونجا رو .
همه بچه ها به پنجره کلاس چشم دوختند و به این حالت درومدند . عده ای از دختر ها از تعجب جلوی دهن خودشونو گرفتند و به این منظره ارزشی چشم دوختند .
بلیز در حالی که نفس نفس میزد مدل کوهنوردی از پنجره وارد شد اما اون بالا تعادلش به هم خورد و در نتیجه با مخ اومد کف کلاس .
بچه ها
بلیز آروم از روی زمین بلند شد و در حالی که لبخندی بر لب داشت دستشو برای بچه ها تکون داد و گفت :
- سلام بچه ها !
ملت
دراکو : ببخشید پروفسور هدف شما از این عملیات ارزشی چی بود ؟
بلیز اخمی کرد و گفت :
- دیدم تمام استادا شروع کلاسشون با هیجانه برای همین میخواستم سورپرایزتون کنم
همه با تعجب نگاهی به هم انداختند . مثل روز روشن بود که همگی آنها به این موضوع فکر میکنند که این بشر رو کی استاد کرده .
دراکو : ولی پروفسور ، الان کلاس ما در دخمه ها تشکیل شده پس در نتیجه نباید پنجره داشته باشه !
عده ای از بچه ها سرشونو به نشانه تایید تکون دادند .
بلیز با صبر و حوصله گفت :
- خوب این دیگه به ارزشی بودن نویسنده ربط داره شما مثل اینکه قدرت یک نویسنده رو دست کم گرفتید ؟
بلیز بشکنی زد بلافاصله دخمه ها ناپدید شدند و جای خود را به فضای سر سبز بیرون محوطه دادند .
ملت
بلیز : حالا قدرتهای یک نویسنده ارزشی رو متوجه شدین ؟
بچه ها : آری !
بلیز : خوب دیگه بهتره درس رو شروع کنیم .
بلیز بشکن دیگری زد و بلافاصله بچه ها به دخمه برگشتند .
بلیز : خوب من امروز میخوام در مورد معجون عشق حرف بزنم کسی میدونه این معجون چیه ؟
بلافاصله جو کلاس به هم ریخت . همه بچه ها دستها رو برده بودند بالا و میخواستند جواب بدن !
- آقا من بگم ؟ آقا تو رو خدا ! بچه هام گرسنن !!!
-آقا من بگم ؟ من ، من، من .
-این هافلی های بدبختن بزاریین من جواب بدم بلکه یه نمره رو برای هافل بگیرم .
- باب بلیز ناسلامتی ما هممون اسلیترینی هستیم . پارتی و ... بزار من جواب بدم !
بلیز : مثل اینکه همه شما بلدین نه ؟
بچه ها : آره باب ، هر معلمی از راه میرسه همین درس رو میده . دیگه این درسم خز شده .
بلیز اخمی کرد و گفت :
- خوب باشه ، اصلا حالا که اینطور شد خودم توضیح میدم .
بلیز کمی منتظر موند تا جو کلاس به حالت عادی برگرده سپس ادامه داد :
- معجون عشق یکی از معجون های رایج ، پرکاربرد و محبوب دنیای جادوگری هست . همونطور که میدونید ما اگر این معجون رو به خورد هر کسی بدهیم . باعث میشود که اون فرد عاشق کسی بشود که ما میخواهیم .

ملت : مبارکه !
بلیز : لطفا سر درس جدی باشید ( جذبه )
سپس ادامه داد :

امروزه از این معجون بیشتر در اب نباتها ، شکلاتها و کلا خوردنی ها استفاده میکنند چون طبیعیه که هیچ کسی دوست نداره خودش شخصا از این معجون مصرف کنه به همین دلیل معمولا این معجون را یواشکی به خورد آنها میدهند . البته تمام معجون های عشق قدرت زیادی دارند . به همین دلیل باید سعی کنیم که مقدار کمی رو مورد استفاده قرار دهمی وگرنه ........

بلیز چند لحظه مکث کرد تا بلکه کسی اونو تحویل بگیرد و مثل او بخندد اما چون کسی نخندید ( چقدر حال میکنم یه معلم ضایع میشه ) ادامه داد :
شخصی که از این معجون مصرف میکنه ابتدا لبخند مسخره ای بر روی صورتش پدیدار میشه ( اینجوری ) بعد در عرض چند ثانیه دلش پر از عشق میشه و تصویر اون شخص در فکرش پدید می اید و از اون به بعد فرد مصرف کننده معجون تمام فکر و ذکرش اینه که بتواند عشق خودشو پیدا کند ( البته تا وقتی که اثر معجون از بین نرفته )

البته یادتون باشه که هر چقدر که این معجون عشق فاسد میشه قدرتش نیز بیشتر میشه . خود من به شخصه معجون فاسد شده رو بیشتر ترجیح میدم
ملت

بلیز میاد به ساعتش نگاه کنه اما متوجه میشه که دو جلسه قبلی هم همین کار رو کرده و اکنون این حرکت خز شده تلقی میشود به همین دلیل تصمیم میگیره که کمی متنوع کار کنه در نتیجه زنگ میزنه به 119
بلیز : ساحره محترم ساعت چنده ؟
ساحره : یک ساعت به زنگ ، یک ساعت به زنگ ، بوق بوق بوق
بلیز : آووووووووو یادم باشه بعدا ازش ای اس ال بگیرم
بلیز موبایلشو قطع میکنه و روشو میکنه به سمت بچه ها :
بلیز : خوب کودکان ببخشید بچه ها نه یعنی دانش آموزان اااااه هر چی که هستین ! یک ساعت به زنگ مونده و من در این یک ساعت از شما میخوام که طبق دستوراتی که پای تخته نوشتم معجون عشق رو درست کرده و بر روی هم آزمایش کنید . حالا هم به گروه های دو نفره تقسیم شید ! زووووود !
ملت
آنیتا : ولی پروفسور ! اینجوری که جو کلاس خیلی بی ناموسی میشه . همه عاشق هم میشن ×
بلیز : نگران نباشید .
بلیز در یک حرکت نمایشی بطری ای رو از توی جیبش در میاره .
بلیز : نوشداروش پیش خودمه !
ملت
ناگهان بطری از دست بلیز می افته و میشکنه .
ملت
بلیز : ببخشید دیگه اتفاقه پیش میاد . ( ) حالا لطفا معجون هاتونو درست کنید و بر روی هم امتحان کنید . فقط کافیه یه تارموتونو توی معجون بریزید و اونو به خورد هم گروهیتون بدید . اگر معجون روی اون شخص اثر کرد یعنی اینکه کارتونو خوب انجام دادید . اگرم نه که یعنی در ساخت معجون اشتباه کردید . خوب حالا شروع کنید

------------------------------------


1- نمایشنامه بالا رو اونجوری که دوست دارید ادامه دهید ( 10 نمره )
2- تاریخچه این معجون را به طور کامل توضیح دهید . ( 10 نمره )
3- اگر ما فراموش کنیم یک تار مو رو به معجون خود اضافه کنیم چه بلایی سر مصرف کننده معجون میاد ؟ ( 5 نمره )
4- دو مورد از فواید و ضررهای این معجون رو بنویسید . بدون توضیح . ( 5 نمره )


نتایج هم به زودی در شرح امتیازات اعلام میشود . منتظر حضور سبزتان هستم
جلسه بعدی پنجشنبه .




Re: كلاس معجون سازي
پیام زده شده در: ۲۰:۲۸ شنبه ۳۱ تیر ۱۳۸۵

اکتاویوس پیر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۳:۴۰ پنجشنبه ۳ فروردین ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۲۰:۴۸ پنجشنبه ۱۹ بهمن ۱۳۸۵
از از یه جهنم دره ای میام دیگه!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 283
آفلاین
1-با توجه به درس امروز این معجون چه ضرر هایی می تواند داشته باشد؟(5 نمره)

استفاده از این معجون،روزانه به اندازه یک قاشق چای خوری مشکلی ندارد.ولی اگر از ان مقدار بیشتر بشه پدید اورنده مشکلات زیادی میشه.که کم خطر ترین اونا کم خوابی یا بیخوابی و پرخطر ترین اونا مرگه.استفاده بیش از حد از این معجون همون طور که باعث هوشیاری میشه پیامدهایی هم داره.از جمله اینکه عقل فرد بعد از چند روز دچار اختلال حواس میشه و کنترلشو از دست میده و و بعد از مدتی باعث دیوانگی فرد میشه و پس از ان هم اگه شخص دوباره ادامه داد، مرگ در انتظارشه.

2-فکر میکنید معجون قدرت و معجون هوشیاری کدام یک برای شما سود بیشتری دارد؟کاملا توضیح دهید(10 نمره)

البته هم معجون قدرت و هم معجون هوشیاری هرکدام به نوبه خود سود و فواید زیادی برای هر ادمی دارد(به شرط اینکه به اندازه مصرف بشه).ولی اینکه کدومش سود بیشتری داره نیاز به بررسی داره.جواب این سوال رو میشه از ضرب المثل هایی بدست اورد.مثلا اینکه بعضی از مردم واسه اینکه قدرت کسی رو تحقیر کنن میگن الاغ هم زور داره!یا اینکه میگن فلانی خیلی زور داره ها ولی بلد نیست ازش استفاده کنه!
از همه اینا می فهمیم که زور و قدرت داشتن لازمه پیروزی در هر کاری نیست.بلکه این عقل و هوشه که باعث پیروزی ها یا شکسته!پس تو اینجا معجون هوشیاری سود بیشتری نسبت به معجون قدرت واسه انسان ها داره!تاریخ نشون داده که همیشه یا در اکثر اوقات کسانی که باهوش تر و زیرک ترن تونستن افراد قدرتمند رو شکست بدن.این مثال رو هم در بین خودمون میشه بررسی کرد.مثلا اژدها که انقدر زور داره و یکی از خطرناک ترین حیواناته بوسیله طلسم و افسون چند جادوگر از پا در میاد!

3-تاریخچه ای از کشف این معجون رو بنویسید.(15 نمره)

در زمان های قدیم میان جادوگران و ماگل ها جنگ های سختی در جریان بود.ماگل ها وجود جادوگران رو خطری واسه امنیت چندین هزارساله خود به شمار می اوردند و تصمیم گرفته بودن نسل اونا رو برای همیشه از روی زمین بردارن.پس سپاهیان عظیمی رو تشکیل دادند و به سمت جاهایی که حدس میزدن جادوگرها تو اونجا زندگی می کنند حمله کردن.یکی از اونجا ها دهکده "ویزارد هالی" بود که جادوگران زیادی دراونجا زندگی میکردن.سپاهیان ماگل ها اون دهکده رو به مدت 3 ماه محاصره کرده بودن و هرکسی از اونجا بیرون میومد رو میکشتن.جادوگرها چون مجبور شده بودن هر شبانه روز پشت سرهم نگهبانی بدن و بیدار باشن تا مواظب حمله ناگهانی ماگل ها به دهکده باشن خیلی خسته شده بودن و دیگه توانی برای این کار نداشتن.اونا یه معجون ساز به اسم "هیپو کلیوس" داشتن که در اون حرفه، تبحر خاصی داشت.رئیس اون دهکده این مشکل رو با هیپو کلیوس در میون گذاشت و او هم پس از چند روز معجون هوشیاری نوع اول رو درست کرد.این نوع اول بخاطر این بود که این معجون ، خون اژدها رو نداشت و از موی اسب تک شاخ و بقیه چیزها درست شده بود و فقط باعث هوشیاری می شد.جادوگران با استفاده از اون معجون تونستن هوشیار بشن و بهتر اطرافشون رو زیر نظر داشته باشن. هیپو کلیوس کمی فکرکرد که اگه چیز دیگه ای به این معجون اضافه کنه شاید بتونه علاوه بر هوشیاری باعث بی نهایت کردن فکر جادوگر ها هم بشه.بنا براین از خون اژدها استفاده کرد. و اون معجون هوشیاری نوع دوم تونست فکر سربازهای جادوگر رو بی نهایت کنه و اونا باهوش بشن و با همین حربه تونستن سپاه عظیم ماگل ها رو شکست بدن.امروزه هم به این دلیل زیاد از خون اژدها تو این معجون هوشیاری استفاده نمیکنن که بدون اون هم باعث هوشیاری میشه و فقط نمیتونه فکر رو بی نهایت کنه.


یک زن چیزی ج


Re: كلاس معجون سازي
پیام زده شده در: ۲۰:۱۵ شنبه ۳۱ تیر ۱۳۸۵

فایرنزold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۰۵ سه شنبه ۱۲ مهر ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۲۳:۰۵ یکشنبه ۱۹ شهریور ۱۳۹۱
از جنگل ممنوعه
گروه:
کاربران عضو
پیام: 253
آفلاین
جواب سوال 1:

اين معجون، به ازاي مقداري كه بيشتر از حد استاندارد از اون استفاده ميشه، مي شه خسارت‌هاي جاني كم و زياد و خفيف و شديد و خوب و بد و از اينا داشته باشه...اگه معجون 733 سي‌سي بيشتر از حد استاندارد كه به تناسب سن و وزن و ايناي فرد تعيين ميشه،ّ مورد استفاده قرار بگيره، فرد تو خواب راه مي ره و اين عارضه رفته رفته بدتر ميشه تايانكه ديگه فرد تو خواب به حالت هوشيار راه ميره و مي تونه هر جا بخواد بره...و اين خطر ناكه...چون فرد مثلا محيط اطرافش رو تو خواب همون جوريكه تو حقيقت مي بينه، مي بينه ولي كنترل خودش رو در اختيار نداره...پس ممكنه از پنجره و اينا تشريف ببره پايين و......
در صورتي كه معجون از حد استاندارد به مقدار 1325 ميلي ليتر بيشتر استفاده بشه، فرد عقلش رو از دست ميده و تقريبا ديوونه ميشه...البته اين كار بعد از مدتها و به صورت تدريجي انجام ميگيره...
درصورتي هم كه اين معجون از حد استاندارد 1692 ميلي ليتر بيشتر مورد استفاده قرار بگيره، بايد يواش يواش ملت بيان از فرد خداحافظي كنن چون اون يه مدت كوتاهي بعد از پلكان بلورين و زيباي آسماني بالا خواهد رفت و به ديار ابدي و پايدار و جاودانه ي آسمان هفتم خواهد پيوست...! البته اين مرگ، همراه با تشنج و درد شديد در ناحيه شكم م عده و احساس سوزش در ناحيه ي شش ها خواهد بود...
_______________________
جواب سوال 2:

براي خود من...؟خوب...اول اينكه بايد به اين قضيه شراه كرد كه يه سانتور به طور معمول و اگه از انرژي اول صبحيش استفاده نكرده باشد، قدرت بدني بيشتري نسبت به يه انسان داره چون در واقع قدرت يه اسب رو درخودش داره...و به طور معمول هم به حالت كلي قدرتش از يه انسان عادي بيشتره...ولي چون در طول روز به جاي دو تا پا از چهار تا سم(!) براي حركت استفاده مي كنه، انرژي بيشتري رو هم مصرف مي كنه كه نتيجه اش اين ميشه كه تو طول روز بيشتر از يه انسان صرف انرژي داره...حالا اون كاري كه مي خوايم بكنيم،‌بسيگي به اين داره كه به چه حدي انرژي نياز داشته باشه...ولي به طور كلي،‌اين معجون زياد به درد سانتورا نمي خوره و فقط وقتي به دردشون مي خوره كه بخوان تو شب كه تقريبا خيلي از انرژيشون رو از دست دادن، به حالت صبح خودشون برگردن...
بنابراين، به نظر خود من بهتره به جاي معجون قدرت، از معجون هوشياري استفاده كنم...!چون بالاخره خودم كارمند وزارتم و هوشياري در كيسه ي احتياجات روزانه ي من قرار مي كيره! همون طور كه گفتم، سانتور تو طول روز انرژي زيادي مصرف مي كنه، پس ميشه نتيجه گرفت كه شب خيلي خسته س، در نتيجه به خواب زيادي نسبت به يه انسان هم احتياج داره...چون قدرتش تضعيف شده...بنابراين، وقتي صبح هم تو ساعتي كه ملت آدم بيدار مي شن و مي رن سر كار، اينم بيدار ميشه، يه كمي خواب‌آلوده...پس معجون هوشياري خيلي به دردش مي خوره...
آخيش...........!
__________________
جواب سوال 3:

در زمان‌هاي بسيار دور، تقريبا حدوداي قرن 5، 6 كه استفاده از حيوانات جادويي مثه اژدها هم خيلي صنعت پرطرفداري بود، ارتش بريتانياي كبير، سخت مشغول تقويت افرادش از هر لحاظ بود...اين ارتش جادويي، داشت براي مقابله با جادوگران سياه اون زمون كه خيلي هم زياد شده بودن(اين داستان مربوط كه زمان قبل از ارباب لردولدمورت صغير هست، بنابراين جادوي سياه در اون زمونا زياد پيشرفته نبود، ولي ارتش سفيد هم ضعيف بود...البته لازمه بگم اون زمونا ديگه در اين حد دو جبهه از هم جدا نشده بودن...هر از گاهي تعداد سياها يه كم زياد ميشد كه اون زمونا اعلام جهاد مي كردن و يه جنگايي در مي گرفت)خوب...كجا بودم..؟آهان...اين ارتش، افرادش شبانه روزي كار مي كردن، بنابراين رفته رفته انرژي شون رو از دست مي‌دادن...تا جايي كه اون اخرا ديگه هيچ رمقي براشون باقي نمونده بود...تنمها كاري كه مي تونستن بكنن اين بود كه هر روز يكي رو بفرستن استراحت كه اونم زياد جواب نمي داد...
بنابراين، فرمانده‌ها از كشورهاي همسايه يه سري معجون ساز ماهر رو طلب كردن و يه چند تا هم موش آزمايشگاهي خريدن كه روشون معجونا امتحان بشه...
چون صنعت استفاده از موجودات جادويي تو بريتانيا خيلي پيشرفته شده بوده، معجون سازا در صدد بر اومدن تا شانسشون رو با اجزاي مختلف حيوانات و تركيب اونا، امتحان كنن...اونا حدود 2 سال شبانه روزي كار كردن و بالاخره، تونستن اين معجون رو با دشواري هاي بسيار بسازن...البته بعدا با يه كم تغيير اين تركيبات و مقدار اونا، اثرات اين معجون هم قوي تر شد.......................


تصویر کوچک شده







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.