جلسه سوم .همه بچه ها در کلاس نشسته بودند و منتظر بودند ببینند بلیز از کجا میپره بیرون .
استرجس : نظر منو اگر میپرسید باید بگم که حتما راهو گم کرده وگرنه حتما تا به حال میرسید .
هدی : خوب تعجبی هم نداره این اسلی ها همشون خنگن !؟
ایگور : هوووووو با اسلی ها درست حرف بزن !
بلافاصله جو کلاس متشنج شد و بچه ها پاتیل ها رو بر روی زمین انداختند و در اطراف کلاس مستقر شدند .
ایگور : باید معذرت خواهی کنی .
هدی : عمرا !
بلافاصله پرتورهای نورانی در کلاس پدیدار شد . ناگهان بلاتریکس در اون گیری و ویر فریاد زد :
- بچه ها مثل اینکه صدای پروفسور زابینی رو میشنوم !
همه ملت به در کلاس چشم دوختند اما کسی در آنجا نبود با این حال هنوز صدای بلیز شنیده میشد . ناگهان ایدی جیغ کوتاهی زد .
- بچه ها اونجا رو .
همه بچه ها به پنجره کلاس چشم دوختند و به این
حالت درومدند . عده ای از دختر ها از تعجب جلوی دهن خودشونو گرفتند و به این منظره ارزشی چشم دوختند .
بلیز در حالی که نفس نفس میزد مدل کوهنوردی از پنجره وارد شد اما اون بالا تعادلش به هم خورد و در نتیجه با مخ اومد کف کلاس .
بچه ها
بلیز آروم از روی زمین بلند شد و در حالی که لبخندی بر لب داشت دستشو برای بچه ها تکون داد و گفت :
- سلام بچه ها !
ملت
دراکو : ببخشید پروفسور هدف شما از این عملیات ارزشی چی بود ؟
بلیز اخمی کرد و گفت :
- دیدم تمام استادا شروع کلاسشون با هیجانه برای همین میخواستم سورپرایزتون کنم
همه با تعجب نگاهی به هم انداختند . مثل روز روشن بود که همگی آنها به این موضوع فکر میکنند که این بشر رو کی استاد کرده .
دراکو : ولی پروفسور ، الان کلاس ما در دخمه ها تشکیل شده پس در نتیجه نباید پنجره داشته باشه !
عده ای از بچه ها سرشونو به نشانه تایید تکون دادند .
بلیز با صبر و حوصله گفت :
- خوب این دیگه به ارزشی بودن نویسنده ربط داره شما مثل اینکه قدرت یک نویسنده رو دست کم گرفتید ؟
بلیز بشکنی زد بلافاصله دخمه ها ناپدید شدند و جای خود را به فضای سر سبز بیرون محوطه دادند .
ملت
بلیز : حالا قدرتهای یک نویسنده ارزشی رو متوجه شدین ؟
بچه ها : آری !
بلیز : خوب دیگه بهتره درس رو شروع کنیم .
بلیز بشکن دیگری زد و بلافاصله بچه ها به دخمه برگشتند .
بلیز : خوب من امروز میخوام در مورد معجون عشق حرف بزنم کسی میدونه این معجون چیه ؟
بلافاصله جو کلاس به هم ریخت . همه بچه ها دستها رو برده بودند بالا و میخواستند جواب بدن !
- آقا من بگم ؟ آقا تو رو خدا ! بچه هام گرسنن !!!
-آقا من بگم ؟ من ، من، من .
-این هافلی های بدبختن بزاریین من جواب بدم بلکه یه نمره رو برای هافل بگیرم .
- باب بلیز ناسلامتی ما هممون اسلیترینی هستیم . پارتی و ... بزار من جواب بدم !
بلیز : مثل اینکه همه شما بلدین نه ؟
بچه ها : آره باب ، هر معلمی از راه میرسه همین درس رو میده . دیگه این درسم خز شده .
بلیز اخمی کرد و گفت :
- خوب باشه ، اصلا حالا که اینطور شد خودم توضیح میدم .
بلیز کمی منتظر موند تا جو کلاس به حالت عادی برگرده سپس ادامه داد :
- معجون عشق یکی از معجون های رایج ، پرکاربرد و محبوب دنیای جادوگری هست . همونطور که میدونید ما اگر این معجون رو به خورد هر کسی بدهیم . باعث میشود که اون فرد عاشق کسی بشود که ما میخواهیم .
ملت : مبارکه !
بلیز : لطفا سر درس جدی باشید
( جذبه )
سپس ادامه داد :
امروزه از این معجون بیشتر در اب نباتها ، شکلاتها و کلا خوردنی ها استفاده میکنند چون طبیعیه که هیچ کسی دوست نداره خودش شخصا از این معجون مصرف کنه به همین دلیل معمولا این معجون را یواشکی به خورد آنها میدهند . البته تمام معجون های عشق قدرت زیادی دارند . به همین دلیل باید سعی کنیم که مقدار کمی رو مورد استفاده قرار دهمی وگرنه ........
بلیز چند لحظه مکث کرد تا بلکه کسی اونو تحویل بگیرد و مثل او بخندد اما چون کسی نخندید ( چقدر حال میکنم یه معلم ضایع میشه ) ادامه داد :
شخصی که از این معجون مصرف میکنه ابتدا لبخند مسخره ای بر روی صورتش پدیدار میشه ( اینجوری
) بعد در عرض چند ثانیه دلش پر از عشق میشه و تصویر اون شخص در فکرش پدید می اید و از اون به بعد فرد مصرف کننده معجون تمام فکر و ذکرش اینه که بتواند عشق خودشو پیدا کند
( البته تا وقتی که اثر معجون از بین نرفته )
البته یادتون باشه که هر چقدر که این معجون عشق فاسد میشه قدرتش نیز بیشتر میشه . خود من به شخصه معجون فاسد شده رو بیشتر ترجیح میدم
ملت
بلیز میاد به ساعتش نگاه کنه اما متوجه میشه که دو جلسه قبلی هم همین کار رو کرده و اکنون این حرکت خز شده تلقی میشود به همین دلیل تصمیم میگیره که کمی متنوع کار کنه در نتیجه زنگ میزنه به 119
بلیز : ساحره محترم ساعت چنده ؟
ساحره : یک ساعت به زنگ ، یک ساعت به زنگ ، بوق بوق بوق
بلیز : آووووووووو یادم باشه بعدا ازش ای اس ال بگیرم
بلیز موبایلشو قطع میکنه و روشو میکنه به سمت بچه ها :
بلیز : خوب کودکان ببخشید بچه ها نه یعنی دانش آموزان اااااه هر چی که هستین ! یک ساعت به زنگ مونده و من در این یک ساعت از شما میخوام که طبق دستوراتی که پای تخته نوشتم معجون عشق رو درست کرده و بر روی هم آزمایش کنید . حالا هم به گروه های دو نفره تقسیم شید ! زووووود !
ملت
آنیتا : ولی پروفسور ! اینجوری که جو کلاس خیلی بی ناموسی میشه . همه عاشق هم میشن ×
بلیز : نگران نباشید .
بلیز در یک حرکت نمایشی بطری ای رو از توی جیبش در میاره .
بلیز : نوشداروش پیش خودمه !
ملت
ناگهان بطری از دست بلیز می افته و میشکنه .
ملت
بلیز : ببخشید دیگه اتفاقه پیش میاد . (
) حالا لطفا معجون هاتونو درست کنید و بر روی هم امتحان کنید . فقط کافیه یه تارموتونو توی معجون بریزید و اونو به خورد هم گروهیتون بدید . اگر معجون روی اون شخص اثر کرد یعنی اینکه کارتونو خوب انجام دادید . اگرم نه که یعنی در ساخت معجون اشتباه کردید . خوب حالا شروع کنید
------------------------------------
1- نمایشنامه بالا رو اونجوری که دوست دارید ادامه دهید ( 10 نمره )
2- تاریخچه این معجون را به طور کامل توضیح دهید . ( 10 نمره )
3- اگر ما فراموش کنیم یک تار مو رو به معجون خود اضافه کنیم چه بلایی سر مصرف کننده معجون میاد ؟ ( 5 نمره )
4- دو مورد از فواید و ضررهای این معجون رو بنویسید . بدون توضیح . ( 5 نمره ) نتایج هم به زودی در شرح امتیازات اعلام میشود . منتظر حضور سبزتان هستم
جلسه بعدی پنجشنبه .