هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: كلاس تاريخ جادوگري
پیام زده شده در: ۱۷:۲۲ پنجشنبه ۳ آذر ۱۳۸۴

آوریل


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۲۱ جمعه ۲۳ بهمن ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۲۳:۰۷ یکشنبه ۱۵ دی ۱۳۸۷
از کارتن!!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 789
آفلاین
چرا انسان ها منقرض شدن؟
1- همینجوری!

2-دوره هم بوده باشن!

3-شکست عشقی(نکته کنکوری...مهم)

4-روابط عمومی شدید!

5-سه بار غیبت غیر موجه!

6-گول خوردند!

7-گول نخوردند!

8-شب بود!

9-تاریک بود!

10 - و مهمترینش به دلایل امنیتی

دایناسور ها کی بودن؟
در دوران انقراض انسان ها ، موجوداتی از قیبل دایناسور ها، بر روی زمین می زیستند.این موجودات بسیار عظیم الجسه بودند و از نظر نژادی از دسته ی خزندگان بر شمرده می شدند.
این موجودات بسیار مهربان و دارای عواطفی لطیف بودند.
بسیاری از انسان ها پس از ظهور دوباره ی خود این موجودات را کردند ....در موزه و از آنها به عنوان موجوداتی خشن و نامرد نام بردند.
در صورتی که این موجودات ازارشان به مورچه هم می رسید!!!!

3-یکی از موجودات کوچک که تخم دایناسور ها را می خورد "کونازاروس قزوینیوس" بود...حال به نظر شما این موجودات نسبتی با اهالی قزوین امروزی داشته اند؟

آنجلینا جولی" ها چه موجوداتی بودند و واکنش دایناسور های ماده نسبت به این موجودات چه بود؟
موجودات دیگری به نام " آنجلینا جولی" بودند که تهدید بزرگی برای دایناسور های نر به حساب می آمدند و بسیاری از دایناسور های ماده برای حفظ کانون خانوادگی خود از این موجودات شکایت های بسیاری در پایگاه بسیج و البته منکرات قزوین نمودند. که به دلیل عمق زیاد مسئله همچنان در حال پی گیری می باشد.

6-دلیل ظهور دوباره ی انسان ها چه بود؟ و دوران انتقراض آنها چقدر به طول انجامید؟
پس از حدود 40000 سال از انقراض انسان ها ، دایناسور ها نیز خز شدند و انسان ها برای تنوع دوباره ظهور کردند.


[size=small]جادوگران برای همÙ


Re: كلاس تاريخ جادوگري
پیام زده شده در: ۰:۵۶ پنجشنبه ۳ آذر ۱۳۸۴

واگاواگا


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۰:۵۳ چهارشنبه ۸ تیر ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۷:۲۸ دوشنبه ۷ مرداد ۱۳۹۸
گروه:
کاربران عضو
پیام: 274
آفلاین
بچه ها با علاقه داشتند به حرفهای مودی گوش میدادند.
مودی در حالی که چشم سالمش روی خطوط کتاب بود و صفحه ی 116 کتاب رو با صدایی خشن و گرفته برای بچه ها می خوند با چشم جادوییش بچه ها رو می پایید!

_خب از دوران گراپیان تا حمله ی مغولان و شکست معنوی آنان گفتیم....می رسیم به دوران ژوراسیک!

بله در این دوران نسل آدمیان برای مدت کوتاهی منقرض شد!...مورخان پس از چهل سال تلاش مستمر در رابطه با دلیل انقراض انسان ها ، به نتایج زیر دست یافتند:

1- همینجوری!

2-دوره هم بوده باشن!

3-شکست عشقی(نکته کنکوری...مهم)

4-روابط عمومی شدید!

5-سه بار غیبت غیر موجه!

6-گول خوردند!

7-گول نخوردند!

8-شب بود!

9-تاریک بود!

10_آخ!!!

_آقا یواش!
_بچه هم بچه های قزوین!..نه ببخشید بچه های قدیم!

خب شد نه تا نکته!

_آقا ولی شما که ده تا گفتین!

_من؟..کی؟...دهمیش رو بگو ببینم!

_آخ!!

_نه این نبود....خطش بزنید.
خب در ادامه:

این دلایل این نکته را برای ما شفاف می سازد که انسان ها به چه دلایلی منتقرض گشتند.
در دوران انقراض انسان ها ، موجوداتی از قیبل دایناسور ها، بر روی زمین می زیستند.این موجودات بسیار عظیم الجسه بودند و از نظر نژادی از دسته ی خزندگان بر شمرده می شدند.
این موجودات بسیار مهربان و دارای عواطفی لطیف بودند.
بسیاری از انسان ها پس از ظهور دوباره ی خود این موجودات را کردند ....در موزه و از آنها به عنوان موجوداتی خشن و نامرد نام بردند.
در صورتی که این موجودات ازارشان به مورچه هم می رسید!!!!
این موجودات از نظر تولید مثل دچار مشکلاتی در پیدا کردن سکینه !..نه ببخشید در پیدا کردن جفت مناسب بودند.چون خطرات زیادی تخم های آنان را تهدید می کرد.
از جمله ی این تهدیدات می توان به موجودات کوچکی به نام "کونازاروس قزوینیوس!" اشاره کرد که تخم دایناسور های نر را می دزدید!!!
همچنین موجودات دیگری به نام " آنجلینا جولی" بودند که تهدید بزرگی برای دایناسور های نر به حساب می آمدند و بسیاری از دایناسور های ماده برای حفظ کانون خانوادگی خود از این موجودات شکایت های بسیاری در پایگاه بسیج و البته منکرات قزوین نمودند. که به دلیل عمق زیاد مسئله همچنان در حال پی گیری می باشد.

این دوران در علم تاریخ شناسی از اهمیت خاصی برخوردار بوده و بسیاری از مورخان این دوران را دوست دارند!

پس از حدود 40000 سال از انقراض انسان ها ، دایناسور ها نیز خز شدند و انسان ها برای تنوع دوباره ظهور کردند و دوران جدید را به وجود آوردند که در جلسات آینده به شرح آن می پردازیم.

_ خب بچه ها می تونید کتاب هاتون رو ببندید....برای جلسه ی آینده ازتون میخوام به 3 تا از سوالات زیر پاسخ بدین:

1- دلایل انقراض انسان ها را بنویسید.

2-دایناسور ها که بودند؟(با ذکر توضیح مثال دهید!)

3-یکی از موجودات کوچک که تخم دایناسور ها را می خورد "کونازاروس قزوینیوس" بود...حال به نظر شما این موجودات نسبتی با اهالی قزوین امروزی داشته اند؟

4-"آنجلینا جولی" ها چه موجوداتی بودند و واکنش دایناسور های ماده نسبت به این موجودات چه بود؟

5-دلیل اهمیت دوران ژوراسیک چه بود؟

6-دلیل ظهور دوباره ی انسان ها چه بود؟ و دوران انتقراض آنها چقدر به طول انجامید؟


ویرایش شده توسط الستور مودی در تاریخ ۱۳۸۴/۹/۳ ۱:۳۸:۳۲

تصویر کوچک شده


Re: كلاس تاريخ جادوگري
پیام زده شده در: ۱۶:۱۷ چهارشنبه ۲ آذر ۱۳۸۴

هرميون جين گرنجر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۴۷ چهارشنبه ۸ تیر ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۹:۲۶ جمعه ۳ اردیبهشت ۱۳۸۹
از زمان های نه چندان دور
گروه:
کاربران عضو
پیام: 284
آفلاین
1:
سكينه به دليل اين كه دختري بسيار اجتماعي بود و علاقه مند به گسترش فرهنگ ايراني در همه جاي جهان بود و به دليل ثروت فراواني كه از پدر به ارث برده بود و هيچ گونه مورد مالي اي نداشت تصميم گرفت كه به كشورهاي خارجي سفر كند و فرهنگ جامعه ي ايراني را گسترش دهد

2:
چنگيز پسر سكينه و انسان بسيار بدي بود كه چون وارد قزوين پايتخت آسلاميوس شد و رشادت ها و شهادت هاي اين مرزو بوم را ديد از خود خجالت كشيد و تصميم گرفت كه مانند مردم اين شهر پاك و بي آلايش باشد و جانش را براي سرزمين مادريش بدهد ولي متاسفانه تنها توانست فريادي به بلندي فرياد سرژ تحويل اجتماع دهد كه صد البته ثوابش اندازه ي شهادت بود و چه بهتر كه شهيد ميشد
اسم قوانين
او به دليل عشق پاكش به گراپ ماده اسم قوانين را قوانين گراپي با اون چشاش گذاشت
كه شامل قوانين چون پوشيدن شلوار ايمني از مبدا تا مقصد و...بود


ما به اوج باز می گردیم و بر تری گریفیندور را عملا ثابت می کنیم...منتظر باشید..


كلاس تاريخ جادوگري
پیام زده شده در: ۲۲:۰۶ سه شنبه ۱ آذر ۱۳۸۴

آلبوس دامبلدورold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۱۲ شنبه ۲۳ مهر ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۲:۰۶ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
از درون مغاک!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 1130
آفلاین
دلیل سفر سکینه به دیگر کشور ها:
گسترش روابط عمومي و همچنين اينكه شنيده بود براي روابط عمومي ايراني دست اول مبالق هنگفتي ميپردازند!(بي تربيت!)

چنگیز که بود و به نظر شما چرا قزوین کابوس وی بوده!?
چنگيز پسر سكينه خانم بود كه بر اثر ايجاد روابط عمومي بين سكينه و عده اي كثير! به وجود آمده بود!
دليل كابوس بودن قزوين براي چنگيز نيز اين بود كه ديد روابط در اين شهر بس ناجوانمردانه زياد و قوي است‌!

اسم قوانين كه چنگيز بنا كرد:
1-روابط عمومي صلح آميز!
2-همروابط بازي!!
3-روابط عمومي حق مسلم ماست!!!
4-فرزند بيشتر زندگي بهتر!
5-فرزند كمتر زندگي گندتر!(اين كه همون شد!)
-----------------------------------------------------------------------
در كل درس از اين بي ناموسانه تر نديده بودم!


شناسه ی جدید: اسکاور


Re: كلاس تاريخ جادوگري
پیام زده شده در: ۱۴:۳۷ سه شنبه ۱ آذر ۱۳۸۴

کریچرold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۰۴ یکشنبه ۸ آذر ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۲۳:۲۰ پنجشنبه ۲۱ آذر ۱۳۹۲
از خانه ي شماره 12
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1223
آفلاین
سکینه خیلی خیلی زندگی خوبی داشت تا اینکه باباش معتاد شد بعد مامانش از باباش تلاق گرفت و دست سکینه رو گرفت بردش پیش خودش فردای اون روز سکینه داشت تلویزیون نگاه میکرد که برنامه ای به نام هزار کار نکرده نشون داد تو اون برنامه مجریه گفت نرخ تلاق 250% پایین اومده و همه یفرزندای تلاق که خیلی کمن برای زندگی بهتر میرن یک جایی اون ور آبا . سکینه همی که برنامه رو دید ساکش رو جمع کرد و عزم سفر کرد . سکینه به سر خیابون نرسیده بود که یک ماشین مدل بالا جلوی پاش نگه داشت و گفت بپر بالا . اما سکینه که ون موقع هنوز روابط عمومی بالایی نداشت گفت برو گمشو مرتیکه ی بی شعور من میخوام برم اون ور آب ماشینیه گفت چرا دوبی؟ سکینه گفت میخوام برم پول در یارم
ماشینیه گفت بی خیال بابا چرا داری ارض رو از مملکت خارج میکنی میراث فرهنگی که ازمون بردن کم بود از 36 ستون اپادانا همین که یکدونش برای خودمون مونده کمه
حالا تو میخوای ارض و کالا رو هم از کشور خارج کنی مفت مفت بدی عربا
سکینه که این حرفا رو شنید متحول شد و سوار ماشین شد و ماشین هم گازش رو گرفت و رفت
یک هفته بعد سکینه در حالی که خیلی روابط عمومیش بلا رفته وبد توی پارک نشسته بود تا یکی رو پیدا کنه باهاش حرف بزنه و بازم روابط عمومیش زیاد بشه که یک دفعه یک هواپیمای خطوط هواپیمایی امارات توی پیست اسکیت پارک فرود اضطراری میکنه و از انجایی که سکینه باباش مانیک هواپیما بوده سه سوت به یاری خلبان میره و هواپیما رو با یک نیش استارت راه میندازن
خلبان برای تشکر از سکینه بهش پیشنهاد میده که اون رو تا دم خونه برسونه و سکینه هم قبول میکنه اما به جای خونشون میره اون ور آب
سخنی با استاد : خیلی سعی کردم دلیل سفرش رو توضیح ندم ولی دادم :hammeR:


چنگیز پسر همان خلبان بود و دلیل ترس وی از قزوین این بود که هواپیمای پدر را در قزوین مورد حمله قرار داده بودند و پدر مجبور شده بود در تهران فرود اضطراری انجام دهد پدر برای او تعریف کرده بود که عقب هواپیمایش گویا عکسی بوده که در هنگام پرواز در حریم هوایی قزوین قسمت عقبی هواپیما اوراق می شود


كريچر مرد ؛ زنده باد كريچر


Re: كلاس تاريخ جادوگري
پیام زده شده در: ۵:۲۳ یکشنبه ۲۹ آبان ۱۳۸۴

دراکو مالفویold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۱۶ چهارشنبه ۱۳ خرداد ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۳:۲۶ یکشنبه ۲۲ بهمن ۱۳۹۶
از وزارت سحر و جادو
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1028
آفلاین
1- دلیل سفر سکینه به دیگر کشور ها را توضیح دهید ؟
سکینه از جمله افرادی بود که در بین اقوام خود از روابط عمومی بالایی برخوردار بود و در برخورد با مردم احساس خجالت نمیکرد و کم کم پی برد که ایرانیان این خصلت را ندارن و از او روی برمیگردونن و این کار رو اشتباه میدونن برای همین دو راه داشت که یا این کار رو ترک کنه یا اینکه به جایی بره که همه مثل خودش روابط عمومی بالایی داشته باشن و در این تصمیم مسائل مادی رو هم ملاک قرار داد و سعی کرد تا ار نظر مادی هم به جایی برسه برای همین به برای همین راهی کشورهای دیگه شد تا بتونه اونجا موفق بشه و بعد از لژیونر شدن در بین مردم از دستش ناراحت شدن و از اون به بعد فرار مغزها در بین ایرتنیان رایج شد و مردم ایران خیلی ناراحت بودن و اعتقاد داشتن که باید بسترهای فعالیت و پیشرفت رو در همین کشور گستراند تا پای این گونه افراد به کشورهای اجنبی کشانده نشه !
2: چنگیز که بود و به نظر شما چرا قزوین کابوس وی بوده!
چنگیز پسر سکینه بود که در یکی از روابط عمومی های سکینه از طرفی فردی به او هدیه شد و یادگاری در نزد سکینه بود البته بعدها از هم جدا شدن و چنگیز معتاد شد که به دنبال ترک رفت چون هیشکی دیگه اونو دوست نداشت و بعد از ترک مسافرت رو یاد گرفت و خواست راه مادر رو ادامه بده و روابط عمومی خودش رو تقویت کنه و برای همین کار عازم سفر شد و در راه با کسی اشنا شد و کم کم سپاهی خفن تشکیل داد و به ایران حمله کرد اما در وسط راه پشیمون شد ولی تصمیم گرفت تا پایتخت ایران که قزوین بود جلو بره و به محض رسیدن به این شهر به تمام ارزوهاش رسید و موندگار شد !

قوانین چنگیز هم به یاسا معروف بود که هر حرف اون مخفف یک کلمه هست که به دلیل مسائل امنیتی گفته نشده است .



وزیر مردمی اورجینال اسبق


تک درختم سوخت ، پس بذار جنگل بسوزه


Re: كلاس تاريخ جادوگري
پیام زده شده در: ۲۱:۱۳ جمعه ۲۷ آبان ۱۳۸۴

آوریل


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۲۱ جمعه ۲۳ بهمن ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۲۳:۰۷ یکشنبه ۱۵ دی ۱۳۸۷
از کارتن!!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 789
آفلاین
آوریل در تاریکی : لوموس قدرتیوس هزارتاییوس.
کلاس رو نوری خفن فرا میگیره و هیچی دیده نمیشه (بدلیل مشکلات فیلمبردار)
بعد از یه مدت نور کم میشه.
آوریل : اهم....اهم.....من جوابا رو بدم؟
پروفسور مودی : بده خواهر من بده.هر چه میخواهد دله تنگت......
آوریل : برای سوال اول باید بگم که براي کسب افتخار و سر زبان آوردن نام کشورش در روابط عمومي! هی میرفت و به کش.رای دیگه سفر میکرد.
برای سوال دوم هم چنگيز يکي از نتايج روابط عمومي نامشروع استعمار بود که بنا به دلايل پست پرده نامش چينگيز نهاده شد......وي بنا بر گفته هاي مورخان پس از رد شدن در مقطع طفوليت ترک اعتياد کرد و به سمت يکي از پانسيون هاي قزوين رهسپار شد ...وي در آنجا شکنجه هاي زيادي شد و روابط عمومي زيادي داد
مودی : آفرین آفرین واقعا لذت بردم.
و ایم قوانین چنگیز هم یاسا بود (همیشه خدا تو جدولا میاد نمیدونم چرا )


[size=small]جادوگران برای همÙ


Re: كلاس تاريخ جادوگري
پیام زده شده در: ۲:۵۲ جمعه ۲۷ آبان ۱۳۸۴

واگاواگا


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۰:۵۳ چهارشنبه ۸ تیر ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۷:۲۸ دوشنبه ۷ مرداد ۱۳۹۸
گروه:
کاربران عضو
پیام: 274
آفلاین
همه در کلاس تاریک نشسته بودند و به حرفاهای مودی گوش می دادند.
مودی: خب اول از همه جواب سوالات درس پیش رو براتون میگم تا بفهمین که چرا میگم نور اونجاتون اندازه ی یک شتره!

جواب سوال یک:
دو دسته ی قبل و وسط و بعد از گراپیان!

-آقای ببخشید ولی اینکه شد سه تا!
مودی از گوشه ی چشمش یک نگاهی به منبع صدا میندازه و سریع واندش رو در میاره و به سمت صدا میگیره:
- اوداکداورا!
-آخ!

خب بچه ها اعتراضی ندارین؟
بچها ها از دم سقف کلاس رو برانداز میکردند!

- خوبه...خب جواب سوال دوم:
البته هممون میدونیم که گراپ ها اصولا آدم های شادی بودند ولی من در جلسه ی پیش فقط خواستم تا ذهن شما رو با بعضی از خالی هایی که بعضی ها برای ملتشون میبندن آشنا کنم...مثلا همین آقای (بیب!) نژاد اومد گفت که من شایسته سالاری رو رواج میدم...حالا ورداشته یک فرد بوق رو که نمیدونه نفت رو با کدوم ک دسته دار مینویسن! آورده گفته شما بشو وزیر نفت!...بگذریم...
جواب این سوال اینه که همگی شاد بودند چرا هم نداره دلیلاتون رو هم برای عمتون بگین!

و اما جواب سوال سوم:

من واقعا برای فرزندان شما متاسفم که قراره شما مملکت رو برای اونا سروسامون بدین!
آخه یکمی دقت کردن از خیلی کردن های دیگه راحت تر و با حال تره!....من هر روز به امید اینکه یکی از شما کته کله های شومپت این سوال رو درست جواب بدین تا به اون گروه شصت امتیاز بدم از خواب پا میشدم!
اما دریغ از یک انسون!
جواب درست ایدز بود!
بله ایدز...برید یک بار دیگه جلسه ی پیش رو بخونید تا متوجه بشید!

مقالاتتون هم خوب بود معلوم بود که همگی اینکاره هستید و تجربیات قوی و شدیدی در این موارد داشتین!

و اما درس امروز که می خوام در مورده حمله ی مغول ها به جانشینان جاسمیان در فلات ایران بگم

در زمان های قدیم دختری بود به نام سکینه که به شغل شریف روابط عمومی! مشغول بود و در بهبود این روابط خدمات ارزنده ای را ....داد!
سکینه که هر روز در حال پیشرفت در کار خود بود برای گسترش روابط عمومی به کشور های همسایه سفر کرد چون شنیده بود که برای روابط عمومی ایرانی دست اول! مبالغ هنگفتی را می پردازند...وی ابتدا به منطقه ی جنوب سفر کرد و پس از دو سال دادن روابط با کشور های همسایه و اشاعه ی فرهنگ و هنر ایرانی در آن کشور های بی ناموس . توانست بار دیگر نام ایران را بر سر زبان های ملل دیگر انداخته و برای ملتش افتخار کسب کند.
وی در یکی از جلسات مهم روابط عمومی که از سنگینی خاصی برخوردار بود بر اثر فشار زیاد تکثیر گشته و یک پسر به دنیا آورد!
نام آن پسر بنا به بعضی مسائل پشت پرده "چنگیز" گذارده شد.
چنگیز پس از گذراندن دوران طفولیت به دلیل نامردی بعضی از معلمین که به او نمره ندادند رد شد و ترک اعتیاد کرد!
سپس به یکی از پانسیون های ترک اعتیاد رفت و با واژه ی جذاب مسافر آشنا شد...پس از ترک کامل بر آن شد تا به سفر رفته و کمی روابط عمومی دیگر جوامع را بکند!
در بین راه با یک گراپ ماده برخورد نمود و روابط عمومی شدیدی در او دید!...روابط وی را بنمود و نتایج حاصله را ضربدر دو به توان کسینوس آلفای کتانژانت دلتای منفی 2 نمود و ارتشی را تشکیل داد خفن!
قوانینی را بنا نهاد که آن را " ؟؟؟" نام نهادند و تصمیم گرفت تا با ایران که از روابط عمومی آن دیار چیزها!! شنیده بود وارد جنگ شود!
هنگامی که وارد جنگ شد متوجه گشت که عجب غلط بدفرمی کرده است ولی دیگر راه گریزی نبود...مجبور بود پیشروی کند....کم کم به کابوس همیشگی اش نزدیک شد...کابوس همیشگی او شهری بود که پایتخت آسلامیون بود
بله آن کابوس شهر شهید پرور "قزوین" بود...وی پس از وارد شدن به این شهر مثل یک بچه انسون شمشیر ها را زمین گذاشت و تسلیم روابط و فرهنگ قویییی!! ایرانیان شد!....

خب ادامه ی این درس باشه برای جلسه ی آینده

برای جلسه ی دیگه ازتون میخوام که :

1: دلیل سفر سکینه به دیگر کشور ها را توضیح ندهید !ولی بدهید!
2: چنگیز که بود و به نظر شما چرا قزوین کابوس وی بوده!


و ازتون میخوام که اسم قوانینی که چنگیز بنا کرد رو از کتاب های درسی خودتون و یا ماله دختر همسایه تون! پیدا کنید و برای ما بگین!

با تشکر! خب می تونید برید!

ای بابا! باز که برقا رفت!!


تصویر کوچک شده


Re: كلاس تاريخ جادوگري
پیام زده شده در: ۱۰:۵۱ سه شنبه ۱۰ آبان ۱۳۸۴

هپزيبا اسميتold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۷:۴۸ چهارشنبه ۱ تیر ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۴:۵۱ چهارشنبه ۲۷ خرداد ۱۳۸۸
از از جهندم سياه همسادتونم نمي شناسي؟؟؟؟؟؟
گروه:
کاربران عضو
پیام: 998
آفلاین
تاريخ اسلام قبل از جادو

تاريخ قبل و بعد گراپيان يكي از دسته بندي هاي اصلي مي باشد كه در كل زير مجموعه هاي بسياري نيز دارد و خود تاريخ قبل از گراپيان نيز به چندين دسته تقسيم مي شود .
شادترين فرمانرواچه نام داشت
كراپ هفتم بودند كه شاديشان از شادي پدر بزرگ بزرگوارشان ناشي بود ايشان هميشه با گراپي هفتم بازي مي كردند و چيز هاي شاد رد و بدل مي كردند
علت اصلی تغییر نام " قزاوین " به " قزوین " به نظر معلم شما چه بوده؟
يكي از پادشاهان به علت نداشتن توانايي گفتن كلمات سخت اين امر را ممكن ساخت البته شايد كار از تاريخ نويس آب بخورد كه احتمالا حوصله نوشتن اين كلمه را نداشته و آن را خلاصه كرده (اين امر در حال حاضر نيز انجام مي شود بنده تجربه كرده ام )اما خوب هر چي استاد بگويد
اما بيرون رفتن از كلاس
اين كار چندين راه حل دارد يكي اينكه يكي از دختران خوش صداي كلاس براي همين لحظه با استاد قرار ملاقات بگذارد
يكي اينكه يكي از بچه هاي كلاس بگويد
الان قراره يه مجلس باحال تو كلاس بغلي برگزار شه
اما بهترين راه به نظر من حقير نخود فرنگي اين است كه در كلاس بمانيد و خوش باشيد (مخصوصا اگه كلاس بعديتون سخت باشه )بعد هر چي معلماتون گفتن چرا نيومدين استاد تاريخ رو نشون بدين

البته من رو چه به دخالت در كار تاريخ مهم جادوگري
در نهايت جواب كل سوال ها
هر چي استاد بخواهد


پنهان شده ام

پشت ابر چشمهايم...

باران در اتاق من است...

خالي هاي اتاقم را

از تصوير زنده ي نامش پر مي كن


بدون نام
1-
• قبل از گراپیان
• بعد از گراپیان
• هر دو!
• هیچکدام!
2-
گراپ ششم و هفتم
حالا ذکر مثال
البته اول باید ذکر خدا را به جا بیاوریم تا بهمون کمک کنه
گراپ ششم:یک بار خشک سالی شده بود یکی اومد پیشش بهش گفت من غذا ندارم گراپ ششم یکی زد تو کشه اون یکی و گفت به من چه حالا چرا مهربان بود چون بعدها همان شخص مجبور شد از حیواناتی که اسلام گفته انهارا نخورید بخورد و بعدها از عصبانیت گراپ ششم را کشت و خود جانشینش شد پس گراپ ششم باعث شده بود ان شخص عصبانی شود و خود فرمانروا
حالا چرا گراپ هفتم مهربونه ایشون داشتند در پارک قدم میزدند یک مرچه را لگد کردند گراپ هفتم چیزی متوجه نشد روز ها بعد در حال خوردن پرتقال بود که دانه اش به زمین افتاد و باز هم چیزی متوجه نشد ولی بعدها فهمید با کاشتن دانه درخت در می اید و جهان را از خشکسالی دراورد
پروفوسور:مورچه اون وسط چی شد
ادریان:اونو همینجوری گفتم
-------------------
3-
خب نظر شما این بود : قزاوین اسم یک دره بود و ان دسته ای که بنده شدند به خاطر لهجه و زبان ان را تغییر دادند
حالا نظر من چیه ؟
من میگم چون قزوین به معنیه درهی پیروزی بوده دستهای که پیروز شدند در انجا پیروز شدند پس تغییر پیدا کرد
------------------
مقاله :
اگر نور انجایش زیاد بود همه جا را میتواند ببیند و از کلاس خارج شود ولی اگه نبود باید یه گوشه بشند و به راز و نیاز با خدا بپردازد و از خدا طلب بخشش کند تا نوری ظاهر شود و بتواند خارج شود حالا اگه این کارها هم بلد نباشد یه گوشه میشینه تا بالاخره یکی بیاد تا در را براش باز کند و او را بیرون بکشد اگر کسی هم نیمود دنبای قران میگردد و میخواند و سوره بقره را حفظ میکند و وقتی حفظ شد میتواند خارج شود ولی اگر قران هم پیدا نکرد بای یرایه خوش دعا کند و بمیرد








شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.