پاتریشیا در حالی که می یاد داخل کلاس : بچه ها کلاس 1 ساعت به تعویق افتاد.........

==============================
1 ساعت بعد پاتریشیا می یاد خوب سلام بچه ها.......
پاتریشیا : اوا پروفسور مالفوی شما هم هستین من فکر کردم شما سال پایینی ها را می خواین درس بدین اخه کسایی که می خواستن درسی را تدریس کنند 1 یا 2 ماه پیش باید می رفتن دفتر مدیر و اسم می نوشتن من اسم شما را اونجا ندیدم گفتم شاید سال پایین هستین من خودم که نیومدم پروفسور گریفندور انتخابم کرد..........

خوب بچه ها حالا امتیازها جواب صحیح:
چون این اواز انسان را به جنون می کشه و باید اون را با ورد خاموشی ماهی 1 بار افسون کرد شخصه صاحب باید مجوز داشته باشه تا اطمینان باشه که از پرنده به خوبی مراقبت می شه چون اگه پرنده فرار کنه و ازادانه حرکت کنه و 1 ماه بگذره و افسون خاموشی خنثی بشه امکان داره بقیه هم به جنون کشیده بشن و باید اداره ی همایت از موجودات جادویی بدونن نام و نشانی شخص صاحب را تا اگر مشکلی پیش اومد و کسی شکایت کرد راحت اون شخص را پیدا کنند......

در جلسه ی 2وم سوال 3 را همه اشتباه گفتن جواب صحیح می شه جادوگرها چون یادتون رفته که مشنگ ها چه داستانهایی سر هم کردن ولی جادوگر ها از 100000 سال قبل این شاهزادگان را می شناختن........

امتیاز ها:
کسی اون طور که دلم می خواست به فرار پرنده اشاره نکرد...ولی:

برتی بات به مورد مشابه اشاره کرد 3 امتیاز
دوشیزه سیبل ایزابل چون به ردیابی دارندگان اشاره کرد 5 امتیاز
اسمیت چون به فضای ازاد و مهمان اشاره کرد 2 امتیاز

خوب دوشیزه بل شما از اینکه 2 امتیاز ازتون کم کردم ناراحت شدید؟؟؟؟؟

آقا شرمنده ها !! ولی یه سوالی داشتم و اون اینکه خیر سرمون پارسال ما معلم این درس بودیما !! یه دفعه چی شده که مارو انداختید بیرون ؟؟ البته از امروز شناسم دراکو شده ولی تا دیروز با شناسه هیپوگريف معلم این درس بوديم و هنوزم جلسات درسیمون تو صفحات اولیه هست !!!

پاتریشیا: من امروز جواب سوال چرخه ی غذایی را می دم تا شاید کمی کتابتون را بخونید در صفحه ی 63 کتاب مراقبت از موجودات جادووییتون بخش چترک را بخونی ............سیبل بلند بخون:
سیبل:.........
پاتریشیا : خوب قسمت مهمش اینجاست:
....به جستجویه غذای دلخواهش کرم خاکی می پردازد..........
و این قسمت............چترک غذای دلخواه جن خاکی است.......
خوب همانطور هم که می دونین و سال پیش خوندین در گذشته چند تا جروی می انداختن تو باغچه تا جن خاکی ها را بخوره یه صفحه قبل هم توضیح داده به طور مستقیم که غذای دلخواه جروس جن خاکیست حالا از این مطلب چی می فهمین.....
بچه ها: ماااااااا.......
پاتریشیا:
گیاهان >>> کرم خاکی >>> چترک >>> جن خاکی >>> جروی

بچه ها:
پاتریشیا : دیدین من مطلبه تحقیقی نداده بودم فقط باید کتابتون را می خوندین.......

پاتریشیا به این حالت به بانوی چاق نگاه می کنه: عزیزم فکر کنم درست نفهمیدی که سوسک معلم موقتی و جایگزین.. هیپوگریف بود و اون ماله ساله پیش بود الان سال و ترم جدیده عزیزم نمی دونستی...

هدف مقاله ی من کسب امتیاز است.آن وقتی که آقای سوسک به جای شما بودند گفتند می توانیم درباره ی خون آشام ها مقاله بنویسیم حتی تا آخر سال من هم با کلی جستجو مطلبی درباره ی خفاش های خون آشام پیدا کردم .می تونم مطلبمو براتون بنویسم.

پاتریشیا : بچه های گلم....
بچه ها:
پاتریشیا :کتابتون را بخونین
اخه چرخه ی غذایی را باید در کتاب پیدا کنین.......
بچه ها:
پاتریشیا: سوالی دارین جواب بدم.....

1. آواز این پرنده دیوانه کننده است
2.دونه ی گندم ، مار حلقه قهوه ای، برقک، دندون گراز،جروی

پروفسور من می خوام جواب بدم.
در مورد سوال اول باید بگم که چون آواز این پرنده دیوانه کننده ست وزارتخونه از مردم مجوز می خواد تا در صورت بروز تخلف بشه متخلف رو شناسایی و طلسم کرد.
چرخه ی غذایی جروی هم به شکل زیره:
دونه ی گندم -------> مار حلقه قهوه ای------> برقک--------> دندون گراز-------> جروی

سیبل به زاخی یه چشم غره می رخ بعد می پره هوا داد می زنه :پروفسور من بگم.
پروفسور:خب بگو...
سیبل:بله .
1_به این علت مجوز می خواد تا این که وزارت سحر و جادو دقیقا بدوننه که چه افرادی اون حیوون رو نگه می دارند تا در صورتی که مشکلی از جانب حیوون در اون منطقه ایجاد شد اون ها رو عاملش بدونند و به نوعی سنگیست جلوی پای کسی که می خواد رنگینک داشته باشه و به این ترتیب تا حدودی نگه داری از اونها رو سخت تر کردن تا تعداد این جانوران در خانواده جادوگران کمتر شه و همین طور دارندگان مجبور به استفاده از قوانین بشوند.چون اواز رنگینک خطر ناکه در صورتی که به طور اتفاقی به گوش یه ماگل برسه ....در نتیجه به این ترتیب وزارتخونه مردم رو به انجام این کار مجبور کرده.
2_ موش خانگی موش صحرایی موش کور جن خاکی چرخه غذای جروی به ترتیب.
پروفسور:حالا بشین تا ببینم کسی دیگه سوالی نداره.

زاخی:ببخشید پروفسور متوجه نشدم.
پروفسور:حالا که متوجه شدی بگو...
زاخی:ببخشید ولی بلد نیستم....
همه کلاس با هم پچ پچ میکنن....
یکی از بچه ها بلند میگه:از وقتی عاشق شده هیچ موقع حواسش نیست...
پروفسور یه خنده ای میکنه و میگه اشکالی نداره...
زاخی:ببخشید ولی چوخه غذاییم ایناهاش....
پروفسور:خوبه...آفرین...
زاخی:سوال یکم جواب دادما...
پروفسور:فهمیدم بابا...