دامبل که مرد اما من این احتمال رو میدم که اسنیپ هنوزم طرف دامبلدور بنا به چند دلیلی که الان یادم میاد :
1- دامبلدور با این آی کیو و هوشی که داره الکی به کسی اعتماد نمی کنه و مطمِ نا" دلایل کاملا " مستحکمی برای اعتمادش به اسنیپ داشته ( نه اون دلیلی که هری فکر میکرد)
2- اگر تمام این سالها جاسوس لرد بوده پس حتما" در به انجام رسوندن اهداف لرد ولدمورت باید یه کاری یا کمکی می کرده پس چرا وقتی بارتی کرواچ به صورت مودی دراومد هیچ کمکی به اون نکرد و اصلا" توی مسابقه ی سه جادوگر کاری برای کمک به ولدی نکرد؟
3-اگر واقعا" طرف ولدمورت هستش میتونست تمام این 6 سال هری رو برای ولدمورت تنها گیر بیاره که براش به عنوان یه استاد تنها و بی دفاع گذاشتن هری کاری نداشته
4- چرا لونا و هرمیونو برای اینکه از سر راهش کنار برن یک جا نکشت و بجاش اونا رو پیش پروفسور فلیت ویک گذاشت ؟
و....
بنابرین این تغییر موقعیت ناگهانی برای یک هدفی بوده نه اینکه به طور کلی طرف ولدی باشه

(حالا اگر بعدا" نظریه ام اشتباه در اومد به بزرگواریتون ببخشید !)

اگر تغییر چهره ناگهانی نبوده به نظر شما چطور شده که وقتی هری و دوستانش رفته بودن به وزارت سحر وجادو اسنیپ اعضای محفل رو خبر کرده؟ اسنیپ از این راه تمام نقشه های ولدمورت رو به هم ریخته و تازه باعث شده که تمام دنیای جادوگری هم از برگشتن دوباره ولدمورت آگاه بشن اونوقت توی کتاب ششم دامبلدور رو میکشه آیا به نظر شما نمیشه اسم این کار اسنیپ رو تغییر چهره ناگهانی اسنیپ گذاشت؟

من نمیدونم چرا همه دوست دارن الکی به خودشون امیدواری بدن؟ ببینید اسنیپ به ولدمورت وفادار تر بوده و دامبلدور رو کشت به همین سادگی!هر دلیلی هم بیارید بازم میگم اون مرده.تازه این تغییر چهره ناگهانی هم نبوده بلکه از سال قبل مقدمه چینی میکرده

آقای torando جان من از پیشنهاد شما متشکرم ولی لازم به ذکر که من قبلا کتاب رو خیلی خوب مطالعه کردم و خودم قبول دارم که دامبلدور مرده و علت مرگش هم میدونم چی بوده ولی من اصلا منظورم این نبود که بیاین و در مورد زنده بودن و یا مردن دامبلدور در ایت تاپیک بحث کنیم بلکه یک هدف دیگه رو داشتم دنبال میکردم اگر لطف کنید یک نگاه به اولین پست این تاپیک ( پست خودم ) بندازین متوجه منظورم میشوید

من هنوزم ميگم دامبلدور جايي نميخوابه كه آب زيرش بره و از ولدمورت زيرك تره اين حتي به گفته ولدمورت اثبات شده اما اگر مرده باشه ديگه كتاب فايده ندارررررررررررررررههههههههههههه نت ديگه نميخونم

به نظر من ایتا همش کشکه... خانم رولینگ خودش می دونه چه کار کنه و مرگ داملدور هم اصلا غیر طبیعی نبوده. اگه یکم بیشتر کتابت رو می خوندین می تونستید دلیل مرگ دامبلدورو بفهمید!!!!ا

شیپور چی جان فکر نکنم حرف شما درست باشه
بله درسته حرف شما درسته که آدم باید به عهد خودش وفادار باشه ولی در بعضی از جاها دیگه وفادار بودن به عهد رو باید گذاشت کنار مثلا همون جا که مرگخواران وارد قلعه شدن امکان داشت تلفات خیلی سنگین تر باشه چون تعداد مرگخوارا خیلی زیاد بود و امکان داشت خیلی از اعضای محفل کشته بشن در چنین شرایطی دیگه اسنیپ باید قول و قرارش رو فراموش میکرد و به کمک اعضای محفل میشتافت مطمئنا دامبلدور هم با این موضوع موافق بود و حاضر نبود که اعضای محفل رو بخاطر این راز داری از دست بدهد
لوپین در کتاب ششم به پروفسور مک گونگال گفت : تو نباید خودت رو سرزنش کنی چون ما در اون موقع داشتیم شکست میخوردیم و وقتی فهمیدیم اسنیپ در راهه هممون خوشحال شدیم
این جمله هم ثابت میکنه که اعضای محفل به کمک احتیاج داشتن .
مسئله بعد در مورد حمله کردن اسنیپ به پروفسور فلیت ویکه موضوع این نیست که چرا اسنیپ فلیت ویک رو نکشته پس مرگخوار نیست موضوع اینه که اصلا چرا باید به پروفسور فلیت ویک حمله کنه اسنیپ میتونست خیلی راحت در پیش ولدمورت وانمود کنه که بخاطر سر و صدا به اونجا کشیده شده و چون خودش هم توی ذهن جویی استاد بوده ولدمورت نمیتونست شک کنه اینم از این

مطمعاً هستم که خیلی از شما تا قبل از مردن دامبلی دور فکر میکردین که حق با دامبلدوره و اسنیپ خیانت کار نیست اما اخر کتاب نظرتون عوض شد خب حالا فکر این رو نکردین که چرا اسنیپ لحظه اخر چهره اش رو عوض کرد یا عوض شد دقیقا همون زمانی که مرگخوارها وارد هاگوارتز شدن؟
چون نمیتونست با سیاها مبارزه کنه به خاطر این که اکه این کار میکرد خودش رو بین ولدمورت لو میداد
چرا و چطور؟ چون اسنیپ به دستور دامبلی دور بعد از 2 ساعت تاخیر رفته بود پیش ولدمورت و وانمود کرده بودش که منتظر مونده تا دامبلیدور بهش دستور بده بره پیش اون حالا اگه با سفیدا بر علیه سیاها مبارزه میکرد در واقع تظاهر بر این داشت که با سفیدهاست و برای ولدمورت بازم میخواد جاسوسی کنه که در اصل نمیشد برای همین مجبور شد به سیاه ها بپیونده که در این صورت میتونست جاسوسی ولدمورت رو بکنه و به طور مخفیانه برای سفید ها بیاره و در مقابل دیگه جاسوسی دامبلدور رو واسه ولدمورت نکنه که مطمعنا براش سخت بود و اگر نقطه مقابل این عمل بود دیگه نمیتونست جاسوسی ولدمورت بی ناموس رو بکنه. و اون موقعی که با دامبلی دور رو به رو شد بنا بر استدلالهایی میشه گفت دامبلی دور به رحمت خدا نرفته و اون جمله ای که میگه (در خطوط خشن چهره اش نفرت و انزجار حک شد) شاید صرفا به خاطر این بوده که ضهن خواننده ها رو منحرف کنه و در ضمن اسنیپ میتونست پرفسور فلیت ویک رو تو دخمه و به سفیدا هم حمله جدی بکنه و اونا رو بکشه که این کار رو هم نکرد

مادام رزمرتای عزیز این بحث ها حداقل می تونه یه دلخوشکنکی باشه... لطفا ما رو نا امید نکن و ساز جدایی نزن.....
بلیز عزیز آلبوس کبیر می دونه داره چی کار می کنه و یقینا دلیل محکمی برای اعتماد به اسنیپ داشته ..
ویلیام هم راست می گه آلبوس کبیر نمرده..
در ضمن این موضوع که اسنیپ به محفلی ها گفته که به کمک هری برن مدت هاست فکر منو مشغول کرده ولی با عرض معذرت چیز ی دستگیرم نشد جز اینکه یا اسنیپ با آلبوس کبیره یا با هیچ کدوم نیست و همه رو سرکار گذاشته و می خواد خودش با این حیله هر دو طرف رو از بین ببره ...
هر چی هست خیلی موذیه ..
رولینگ به جای اسنیپ باید اسمشو اسنیک Snak : مار میذاشت

عزيزان من, چرا اينقدر خودتونو خسته ميكنين
اين براي هزارمين بار (اينا همش هقه هاي دامبلدوره ) اينم بدونين كه دامبلدور كاري رو بدون دليل انجام نميده.
مطمئن باشين كه دامبلدور تو كتاب هفتم بر ميگرده و به همراه اسنيپ به هري كمك ميكنه.
ديگه اينقدر بحس نكنين