از قدیم بزرگان (دارک لرد کبیر) گفتن
دومبولا مرد نکونام نمیرد هرگز
مرده آن است که جلوی من(دارک لرد کبیر ره) کند وزوز
-=-=-=-=-=-
در راستای اشعار جادویی باید خدمتان عرض کنم که
من که این بار امده ام اندر طلب شعر
نمیدانم چرا بسته اند بر کمرم قر
زنم آب و دهم تاب و سپس یکمی هم فر
بمالم من بر کچل کله خود ژل
چو اشعار جادویی که نگویند و دهند ول
خوش آید به اهل هر کوچه و منزل
افسوس کزین پیش نبودم من درویش
ز ژیلت خبر دار که برم ز سر سرژ پدر سوخته کمی ریش!
آن شد که چنان شد زمین زیر و زمان شد
که هفتیر تیر و کمان شد!که اندر شعر جادو
ببلعد شعر تو یابو! وزین بیش نشد گفت ز سنگ و چوب جادو
که این نیز زمان داشت! هری زد و رولینگ کاشت!پاچه شب و کله چاشت!
-=-=-=-
عزیزان دلبند شعر ریتم خاصی داره اگه ریتمشو بگیرین درست میخونین اگر نه هیچی ازش نمی فهمین
خوش باشین
-=-=-
پی نوشت : ببخشید دیگه من زیاد جادو مادو بلت نیستم قاطی شعرم کنم