ظاهرا یه اشتباه کوچیک وجود داره.یویوی جیمز بهش پس داده شده بود.
------------------------------------
جیمز با چشمان اشک آلود به کوییرل نگاه کرد.
-نه عمو کویی...یویومو گذاشتم تو گاوصندوق محرمانه محفل که پست تابلوی آماندو دیپته.همونی که رمزشم سه سه دو.....
ملت مدیر به کیک نیم خورده بلاتریکس حمله ور شدند.کوییرل که متوجه ازدحام شده بود بحث با جیمی را قطع کرد و بطرف جمع برگشت.
-آهای...حساب مدیرارو دارین که؟من اینجام.سهم من؟
از بین جمعیت حمله ور شده تکه ای کیک بطرف کوییرل پرتاب شد که پس از برخورد با عمامه اش در دستان کوییرل افتاد.
-اه...اینم که بوی سیر گرفت وع...بیا جیمی.اینو بخور آروم شو.
کوییرل تکه کیک را به جیمز داد.جیمز با نفرت کیک را روانه سطل آشغال کرد.
استرجس ترتیب آخرین ذرات باقیمانده کیک را داد.
-خوب.این تموم شد.پودینگ بیارین.پودینگ توت فرنگیمونو بیارین.
دامبل چشم غره ای به استر رفت.
-ای بوقی.تو محفلی هستی.خجالت بکش.
استر با غرور منوی مدیریتش را به دامبل نشان داد.
-نخیر.درحال حاضر مدیرم و پودینگ توت فرنگی میخوام.
راجر دیویس با شنیدن کلمه توت فرنگی از جا پرید.
-هوم؟توت فرنگی؟مگه پودینگ شکلات نبود؟اومدین توت فرنگی بخوریم؟کو؟کجاست؟نیارین ها.
دامبل با مهربانی به میز راجر نزدیک شد.
-ایول.به تو میگن محفلی واقعی.هیچی رو رو نکن.
راجر با وحشت از پای میز بلند شد.
-چی چیو رو نکنم بابا؟من به توت فرنگی آلرژی شدید دارم.همین جا اعلام میکنم که اگه چیزی که توت فرنگی داشته باشه بیاد سر میز من اینجا رو ترک میکنم.
هری پاتر دست راجر را گرفت و کنار خودش نشاند.
-بشین راجی جون.خب از دامبل خواهش میکنیم به خاطر شما امروز پودینگ نیارن.بعدا میایین میخوریم.
دامبل چهره فوق العاده ناراحتی به خود گرفت.
-ای بابا...اینجوری که نمیشه.
.من واقعا ناراحت میشم.
..ماکلی زحمت کشیدیم پودینگ درست کردیم
..ما به عنوان محفل ققنوس این اقدام شما رو محکوم میکنیم ولی خب...اشکالی نداره.تدی چایی بیار.
تدی با خوشحالی مشغول ریختن چای شد.
-جیمز برو اونطرف یویو بازی کن.میخوره به فنجونا.
پایان سوژه