هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: پيام امروز
پیام زده شده در: ۱۹:۳۰ سه شنبه ۱۶ آبان ۱۳۸۵

سدی جیگر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۳:۱۱ چهارشنبه ۱۵ شهریور ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۹:۳۹ شنبه ۲۲ بهمن ۱۳۹۰
از دنياي زندگان
گروه:
کاربران عضو
پیام: 185
آفلاین
** ارتش سفید و تحولات عظیم **




طبق گزارشات ضد و نقیضی که در حال پخش میان جادوگران هست به همین خاطر بنا به وظیفه خود یکی خبرنگار خود فرستاده ایم تا جویای اتفاقاتی که در حال وقوع در ارتش سفید هست ازدهان ریاست ارتش بشود...

(گزارشگر خانم ام.تی)

ام.تی : جناب دیگوری طبق شایعات و خبرهایی که در حال بخش در میان جادوگران در مورده ارتش هست میشود خودتان توضیح دهید تا همه متوجه بشوند چه اتفاقاتی در حال وقوع درارتش هست.

دیگوری : سلام و خسته نباشید عرض میکنم خدمت تمامی جادوگران عزیز امیدوارم خوش و خرم باشند ... ببینم دوربین مخفیه

دیگوری : خدمتتون عرض کنم به دلیل اینکه ارتش قبل از اینکه به من سپرده بشه واقعاً آش و لاش بود و هیچ هماهنگی با اعضا و مدیران وجود نداشت و میشه گفت فعالیت جالب توجهی هم در ارتش نمیشد. البته مدیر قبلی ارتش که اینجا جا دارد از ایشان تشکر کنم با اینکه کارهای دیگه داشتن به ارتش رسیدگی میکردند و تا اونجایی که میتوانستند ارتش رو سروسامان میدادند

ام.تی : ببخشید میپرم وسط مدیر قبلی ارتش چه کسی بود؟
دیگوری : هوووم...جناب اکتاویوس پیر بودند.
ام.تی : بله توضیح میداید

دیگوری : بله میگفتم کجا بودیم...اه نمیزارید که آدم حرفشو تموم کنه هی میپرید وسط

دیگوری : آها... بله وقتی من ارتش رو با اون حال در اختیار گرفتم در اولین کار چون دیدم موضوع قبلی ارتش دیگر آن حس و حال قبلی رو نداره و با کم توجهی اعضا داستان به خوبی جلو نرفته به همین خاطر تصمیم به تغییر داستان نمودم و حالا موضوع جدید انتخاب شده و در اعضا کم کم دست به کار شده اند به ادامه دادن آن

ام.تی : طبق شنیده ها که بدست آوردیم شما چند معاون برای خود انتخاب کرده اید میشه نام آنها رو بیان کنید و بگویید در چه پستی فعالیت میکنن

دیگوری : بله جناب آلیشا اسپینت معاون اصلی بنده که کاره خلاصه کردن و تنظیم آرمهای ارتش را در عهده دارن که بنده از اینجا تشکر میکنم ازشون و نفر دوم جناب هرمیون گرنجر هستن که کار نقد و بررسی درخواستهای جادوگران برای ورود به ارتش رو بر عهده دارند.

ام.تی : میشه بگید شما الان با کدام جبهه هستید و دشمن اصلی شما چه گروهی میباشند؟

دیگوری : بله ارتش الف دال یا همان ارتش سفید که هر دو به یک نام هستن و قصد تعویض نام قبلی این است تا ارتش را از محدوده ای که در آن هست خارج کنیم
الان ما با محفل ققنوس همکاری بسیار نزدیکی داریم که یکی از آنها شرکت اعضای ارتش البته بهترینها در جنگهای محفل با مرگخواران که به صورت مشترک برگزار خواهد شد هستیم.
البته اینجا نیز عرض کنم طبق تحولاتی که صورت گرفته ما قوانین ارتش رو با همکاری آلبوس دامبلدور تهیه وتنظیم کرده ایم که در ارتش زده شده تا فعالیت ما چهره رسمی تری به خود بگیره ...

ام.تی : میشه چند مورد را توضیح دهید؟

دیگوری اجازه بدید معاون بنده توضیح بدن آخه دهنم کف کرد انقد حرف زدم ...
اسپینت : اهم... بنده هم به نوبه خود سلام عرض میکنم خدمت تمام جادوگران...طبق گفته های جناب دیگوری ارتش بنا با صحبتهایی که با رئیس و معاونان محفل صورت گرفت قوانینی به صورت کلی ترتیب داده شد که از تمامی ملت برای آگاه شدن از تحولات عظیم ارتش خواسته میشود حتماً سر بزنند به تابلوی اعلانات ارتش
بله طبق صحبتهای دیگری که پشت دربهای بسته میان لرد تاریکی و سدریک دیگوری صورت گرفت از این به بعد ارتش سیاه در توجهات لرد قرار گرفته و فعال خواهد شد تا دشمن اصلی ارتش سفید شناخته شود .

ام.تی :

دیگوری : در آخر صحبت اسپینت هم عرض میکنم تمامی کسانی که قصد عضویت در ارتش را دارند حتماً اول قوانین را مطالعه کنند و سپس درخواست عضویت بدهد همچنین از اعضا قدیمی هم خواسته میشه حتماً قوانین و شرح درجه های ارتش را نیز مطالعه کنند.
دیگوری : البته این رو هم اضافه کنم که ارتش تحد حمایت کامل آلبوس دامبلدور میباشد وهمچنین زیر مجموعه اصلی محفل شناخته میشود .


به آرزوی آنکه سفیدی همیشه پیروز باشد.


ریاست ارتش پرقدرت سفید


ویرایش شده توسط سدریک دیگوری در تاریخ ۱۳۸۵/۸/۱۶ ۱۹:۴۰:۱۱
ویرایش شده توسط سدریک دیگوری در تاریخ ۱۳۸۵/۸/۱۶ ۱۹:۴۴:۱۱


اوتو بگمن را من ساختم ...
كليك بنما


پيام امروز
پیام زده شده در: ۱۶:۳۹ سه شنبه ۱۶ آبان ۱۳۸۵

آلبوس دامبلدورold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۱۲ شنبه ۲۳ مهر ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۲:۰۶ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
از درون مغاک!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 1130
آفلاین
شامپوي قدرت 20 كشته برجاي گذاشت!!


به گزارش خبرنگار پيام امروز بازي ديروز بين تيم هاي پاورداس و ليان شامپو 20 كشته و 74 زخمي برجاي گذاشت!!

در اواسط اين ديدار سراسر هيجان، بازيكنان تيم ليان شامپو كه كاملا از بازي نااميد شده بودن با يك حركت ناجوانمردانه از تكنيك شامپوي قدرت(!) استفاده كردند!!

بر اثر استفاده از اين تكنيك كل ورزشگاه رو كف گرفت و چشم بعضيا سوخت و البته در اين بين آلبوس دامبلدور با يك عدد حوله در حال خشك كردن سر خود بود!!

مصاحبه اي با كاپيتان تيم پاورداس را در زير ميخوانيد:(گزارشگر=گ)



گ: جناب دامبلدور يه دفعه در زمين چه اتفاقي افتاد؟!
دامبلدور: اولا اينكه به تمام بينندگان و شنوندگان عزيز سلام عرض ميكنم و عرض...دارين فيلم ميگيرين؟!

گ: نخير از روزنامه پيام امروز مزاحمتون ميشم!
دامبلدور: بله داشتم عرض ميكردم كه امروز ما با سيستم چرخشي 5-1-1 بازي ميكرديم!...يعني با يك دروازه بان و يك جستجوگر و پنج مهاجم...و چون هواداران درخواست بازي سراسر هجومي كرده بودن من براي اين بازي مدافع قرار ندادم!

گ: اگر ميشه در مورد اتفاقي كه در زمين به وجود اومد و باعث شد پخش زنده ي بازي به تعويق بيفته صحبت كنيد!
دامبلدور:‌ بله ما بازي رو به لطف حق در دست گرفته بوديم و بازيكنان تيم ليان شامپو از تكنيك شامپوي قدرت استفاده كردن!...اينها با اينكه در اول بازي يك عدد شامپوي خوشبو و جلوگيري كننده از ريزش مو و البته ريش به من هديه داده بودن ولي با استفاده از اين تكنيك ورزش كوييديچ رو زير سوال بردن...من خواستار جريمه ي گاليوني براي اين تيم هستم!

گ: در لحظه اي كه تيم ليان شامپو از تكنيك شامپوي قدرت استفاده ميكرد شما در زمين ديده نميشدين...ميشه بپرسم كجا بودين؟
دامبلدور:‌بله!...من در يك لحظه ديدم كه در هوا كف گرفتگي(!) ايجاد شده و به همين دليل به زمين نشستم تا كف ها از بين برن!

گ: ولي تعدادي عكس از شما به چاپ رسيده كه به نظر ميرسه در حال دوش گرفتن در وسط زمين هستيد!!!
دامبلدور: ....من نميدونم چه كسي يا چه كساني اين شايعات رو ايجاد كردن و من همين جا اين شايعه رو شديدا تكذيب ميكنم و اعلام ميكنم كه من با اينكه كل ورزشگاه رو كف گرفته بود هيچ گونه دوشي نگرفته ام!...مگه من خونمون دوش ندارم وسط زمين دوش بگيرم؟!

گ: پس اين حوله اي كه پوشيدين الان براي چيه؟!
دامبلدور: من شديدا تكذيب ميكنم...كي ميگه من حوله پوشيدم؟...ها؟!...آها اينو ميگي؟!....اينو كه همين شكلي پوشيدم...مده ديگه!...هر روز عريان تر از ديروز!!!



خبرنگار پيام امروز بعد از مصاحبه با دامبلدور فقيد به سمت فنگ رفت و با او نيز مصاحبه اي رو انجام داد!!


گ: سلام جناب فنگ پنجه طلا!...هيچ كس فكرش رو نميكرد كه شما در اون كف گرفتگي شديد گوي زرين رو از آن خودتون كنيد!
فنگ: عو عو عووووووو!......خخخخخخخخ!...واق واق!

گ: ميشه واضح تر صحبت كنيد من واقعا متوجه نميشم!
فنگ: واق واق...خخخخخخخخ!........غررررررر!...هاپ هاپ!

گ: خب باشه باشه...تسيلم ......نهههههههههه!



متاسفانه به دليل اينكه فنگ عزيز ناگهان هار شدند و به طرز شديدي خبرنگار مارو مصدوم كردند اين مصاحبه ادامه اي نداشت.


در پايان اعلام ميداريم كه مراسم دفن و كفن عزيزان تماشاگر كه در اين بازي به ديار باقي شتافتند روز هفدهم مي در گلزار شهداي هاگزميد(!) برگزار خواهد شد!


شناسه ی جدید: اسکاور


Re: پيام امروز
پیام زده شده در: ۲۳:۳۷ دوشنبه ۱۵ آبان ۱۳۸۵

جوزف ورانسكي


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۱۹ سه شنبه ۱۴ شهریور ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۳:۵۹ چهارشنبه ۴ اسفند ۱۴۰۰
از دارقوز آباد !
گروه:
کاربران عضو
پیام: 916
آفلاین
و اما دو خبر مهم از دنياي كوييديچ :
خبر اول :‌ تيم كوييديچ بوقاسيان يونايتد ، با نتيجه 280 _ 130 از تيم ارزشيوس ماروليوس شكست خورد . در پي اين خبر خبرنگار ما با سرمربي تيم بوقاسيان يونايتد صحبت كرده و گزارشي ارزشي تهيه نموده كه از اين قرار است :
خبرنگار : دليل باخت تيمتون چيه ؟
سرمربي بوقاسيان : دليل باخت ما اين بود كه دروازه بان اول تيممان به دليل مصدوميت وحشتناك با بازدارنده نتونست در اين بازي حضور پيدا كنه و تيم ما باخت ، من ديگه حرفي ندارم مي خوام برم بوق بزنم !
و خبر دوم و مهم دنياي كوييديچ ، تيم كوييديچ ايرلند با نتيجه 380 _ 380 با تيم افغانستان مساوي كرد و جوزف ورانسكي به دليل بد بازي كردن و بوقي شدن در اين بازي توبيخ شد . خبرنگار ما مصاحبه نيز با ورانسكي انجام داده كه از اين قرار است :
خبرنگار : دليل بد بازي كردنتون در اين بازي چه بود ؟
ورانسكي : والا عمه ي ، خاله ي ، مادر ، پدربزرگ ، پسر خواهر عمه بزرگم فوت كردن و تحت تاثير اين بد بازي كردم .
خبرنگار : خبر تكان دهنده اي براي شما بوده ! مرگ يكي از اقوام بسيار نزديك در بازي تاثير گذاره .
ورانسكي : من ديگه حرفي ندارم ! تو تلويزيون ديدم هركي ميبازه مي گه حرفي ندارم ! منم جوگير شدم .
________________________
پايان خبر هاي ورزشي پيام امروز .



Re: پيام امروز
پیام زده شده در: ۱۵:۳۴ دوشنبه ۱۵ آبان ۱۳۸۵

سارا اوانز old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۳۶ شنبه ۱۰ دی ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۳:۳۵ چهارشنبه ۲۱ تیر ۱۳۹۶
از بالای سر جسد ولدی!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 993
آفلاین
ارباب لرد ولدمورت کبیر یا عمو ولدی جون!!!!

به گزارش خبر گزاری ایسنا ولدی، اتفاق مهمی زندگی ارباب لرد ولدمورت کبیر، این آدم کش حرفه ایی را دگرگون کرد.
در گزارش این خبر آمده است که در شب کریسمس یک هدیه بسیار نا قابل اهدا شده به ولدمورت باعث شد این موجود متغیر شده و دریابد که کسی است که واقعا از اعماق وجود او را دوست بدارد و تنها برای او آدم کشد و اکنون نیز برای او هدیه ایی فرستاده است.
این هدیه فرستاده شده از طرف کسی نیست جز معاون کبیر رهبر مرگ خواران آناکین مونتاگ که به اختصار او را آنی مونی می خوانیم! این مرگ خوار سر بریده برای ولدمورت پیش از این اظهار وابسته بودن وجودش به وجود لا موجود نصفه وجود تازه وجود ولدمورت کرده بوده است که با این کار عمق فاجعه را به ولدمورت و دیگران نشان داد!
به همین مناسبت ولدمورت در یک حرکت کاملا انتهاری و ارزشی تمام دژ مرگ را آذین سیاه و بنفش تیره (رنگ دلخواه آنی مونی!) بسته، آن را در تلأ لؤ قبرستان کنارش قرار داده و با این کار توجه همگان را به خود جلب کرده و همه متعجب از این کار وی منتظر آخر داستان نشسته اند!
خبرنگاران این واحد مرکزی تاکنون از ترس کشته شدن جرئت نزدیک شدن به دژ را به خود نداده اند. اما با توجه به شجاعت بعضی افراد چند نفری داوطلبانه به بهانه شرکت در جشن برگزار شده در هفت روز و هفت شب قصد داخل شدن داشته بوده اند که به سرعت شناسایی و با اردنگی بدون استفاده از طلسم آواداکدورا به بیرون پرت شده و جان سالم به در برده اند.
در راستای همین تغییر از گوشه و کنار خبر می رسد که رفتار ولدمورت 180 برگشته به گونه ایی که در سراسر روز لبخند می زند و کینه را کنار گذاشته و مهربانانه می خندد. مهم تر آن که برای کودکان آب نبات خریده آن ها را روی پایش گزارده و برایش شعر می خواند. هم چنین به آن ها اجازه داده که او را به نام عمو ولدی بخوانند!!!
در همین زمان انتظار می رود که سارا اوانز این ناجی ملت و این تنها کس با جرئت به نمایندگی از سوی سفیدان و دیگر مردمان مشتاق فضولی به دژ مرگ رود. او اعلام کرده است که می خواهد به دژ مرگ رود و حضورا این تحول عظیم را به ولدمورت تبریک گفته و با استفاده از یک دوربین فیلم برداری دیجیتال خودکار تصاویر تصدیق کننده ی موضوعات گفته شده را به صورت کامل برای بینندگان و خوانندگان عزیز تهیه کند.
این گزارش که به صورت زنده در روز های آتی از شبکه ولدی تی وی اورجینال بروی تلوزیون جادوگر تی وی پخش خواهد شد، اصل واقعیات را مشخص خواهد کرد.
قابل ذکر است که هنوز اخباری از چگونگی اجرای جشن و هم چنین اینکه هدیه داده شده چه بوده ، به دست ما نرسیده است.
به نقل از ایسنا ولدی!


ویرایش شده توسط سارا اوانز در تاریخ ۱۳۸۵/۸/۱۵ ۱۷:۰۲:۳۴


Re: پيام امروز
پیام زده شده در: ۱۲:۱۱ چهارشنبه ۱۰ آبان ۱۳۸۵

مرلین (پیر دانا)old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۲۸ یکشنبه ۲۱ دی ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۲۲:۲۰:۵۴ یکشنبه ۲ اردیبهشت ۱۴۰۳
از شیون آوارگان
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1286 | خلاصه ها: 1
آفلاین
خبر ورزشى: دربى يا بازى حساس؟

با سلام.. اين مطلب توسط خبرنگار ورزشى غيرارزشى ما تهيه شده است:

ليگ كوييديچ هفته پيش با نظارت مرلين كبير و پروفسور بينز آغاز شد. ليگي كه در آن ستارگانى همچون : پاورداس، آجاس، .... برجسته تر بودند. اما پس از اتمام بازي هاي هفته اول كه به صورت همزمان برگزار شد گويا قضيه شكل ديگرى پيدا كرده است.

دو برد شگفت انگيز از پوپيتر و تريسيلوانيا كه آنها را به صدر جدول شوت كرد و يك تساوي براي پاورداسي كه فكر مى كرديم قرار است كولاك كند.
از سوي ديگر شاهد سقوط قهرمان جام جهاني به انتهاي جدول شديم. تيم آجاس كه فقط توانست 130 امتياز از حريفش بگيرد!

در مورد تريسيلوانيا، يكى از منتقدان عزيز و گرام به نام گرامافون مى گويد:
اين تيم در جام جهانى اميدهاى فراوانى داشت و بسيارى از علاقمندان آن را از ابتدا يك پاى فينال مى دانستند. اما در بازى اول در مقابل آجاسى قرار گرفتند كه مى خواست شگفتى بيافريند و بعد با راى كميته داوران به دور دوم رفتند و در مقابل پاورداس پرمهره قرار گرفتند. باز هم بدشانسى آوردند و با اختلاف ناچيزى از آن شكست خورده و حذف شدند. اما در بازى اول اين ليگ به همه اثبات كردند كه ما هنوز هستيم و مى توانيم!

اما تيم پوپيتر كه روى كاغذ رقيب اصلى تريسيلوانيا به شمار مى رود در اين ليگ خودى نشان داد. درحاليكه در جام جهانى قبلى با كاپيتانى آناكين يك بازى آسان را در مقابل اسمارت داشتند كه حريفشان در مسابقه شركت نكرد. اما در دور دوم در مقابل شگفتى ساز، آجاس، قرار گرفتند و ناكام ماندند. بهرحال اگر هم مى توانستند از سد آجاس بگذرند هرگز بالاتر نمى رفتند.
در ليگ امسال آنها با بازيكنان ستاره اى همچون: ارباب لرد ولدمورت كبير، بليز زابيني و ... قدرت نمايى كردند و خود را به پله دوم جدول رساندند.

حال در قدم دومشان روبروى هم قرار گرفته اند!!
دو تيم قوى: يكي زخم خورده و ديگرى تازه نفس....

پوپيتر و تريسيلوانيا، بازى اى كه سوت آغازش زده شده و تا دوشنبه هفته آينده نيز ادامه خواهد داشت....


هرگز نمی‌توانی از کسی که تو را رقیب خود نمی‌داند ببری


Re: پيام امروز
پیام زده شده در: ۱۸:۲۸ شنبه ۶ آبان ۱۳۸۵

فرد ویزلیold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۱۴ شنبه ۱۴ مرداد ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۳:۱۰ یکشنبه ۲۲ بهمن ۱۳۸۵
از Netherlands
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 74
آفلاین
با سلام بینندگان عزیز امروز با یکی از نوجوانان(بچه های) هاگوارتز مصاحبه ای داریم گزارشگر ما الان در هاگوارتز هستن ... به فرمایید آقای گزارشگر
می شه شما خودتون رو معرفی کنید؟
ــ بنده فرد ویزلی هستم یکی از دانش آموزان هاگوارتز

گزارشگر: از هاگوارتز بگید چه جور جایی هست ؟
ــ یک مدرسه ی بزرگ با امکانات فراوان با مدیریت فردی با دستار کج یعنی پروفسور کوییرل عزیز

گزارشگر:خب از چه درسی خوشت میاد ؟
ــ من همه درس هارو دوست دارم

گزارشگر: از خودت بگو از چی خوشت میاد چه کاره هستی
ــ من شوخی کردن رو دوست دارم و کوییدیچ ...شغل خاصی هم ندارم ولی عضو ارتش سر بلند الف دال و محفل همیشه پیروز ققنوس

گزارشگر:چه ورزشی رو دوستداری
ــ گفتم که از کوییدیچ خوشم میاد و شوخی کردن هم دوست دارم
ناگهان بلند گوی گزارشگر ترکید
بوووبم
در مرکز خبر...
ــ بینندگان عزیز ارتباط ما با گزارشگرمون قطع شده .....تا بعد خدانگهدار


ویرایش شده توسط فرد ویزلی در تاریخ ۱۳۸۵/۸/۶ ۱۸:۳۱:۵۶

هرگز با دم شير بازي نكنيد
http://godfathers2.persiangig.com/image/order/fred.jpg[/img][/img]تصویر کوچک شده
[url=http


Re: پيام امروز
پیام زده شده در: ۱۴:۲۵ جمعه ۵ آبان ۱۳۸۵

چارلی ویزلی old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۰:۰۰ دوشنبه ۷ فروردین ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۱:۰۶ پنجشنبه ۲۷ تیر ۱۳۹۲
از دوستان جانی مشکل توان بریدن!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 377
آفلاین
آگهي پيام امروز
كاريابي
به
2آبدارچی( حداقل 3 مدرک سمج )
2 نگهبان(حداقل 3 مدرک سمج و دارای جثه ای قوی)
6 صندوقدار( نمره ی پاس ریاضیات جادویی و حداقل 5 مدرک سمج)
1 مسئول حساب های جاری( نمره ی پاس ریاضیات جادویی و حداقل 5 مدرک سمج)
1مسئول حساب های پس انداز بلند مدت( نمره ی پاس ریاضیات جادویی و حداقل 5 مدرک سمج)
1مسئول حساب های پس انداز کوتاه مدت( نمره ی پاس ریاضیات جادویی و حداقل 5 مدرک سمج)
1 مسئول برای قرعه کشی های انجام شده( نمره ی پاس ریاضیات جادویی و حداقل4مدرک سمج)
1 حسابدار برای پرداخت حقوق کارمندان( نمره ی پاس ریاضیات جادویی و حداقل 5 مدرک سمج)
برای کار در بانک گرینگوتز شعبه ی هاگزمید
احتیاج داریم. از افراد علاقه مند جهت مصاحبه تقاضا داریم به بانک مراجعه کنند.
با تشكر چارلي ويزلي


دلم تنگ شده برات
چون نیستی اینجا برام
من فرشته ی قصه گو تو بودی تو شبام

تصویر کوچک شده


Re: پيام امروز
پیام زده شده در: ۱۲:۰۴ چهارشنبه ۳ آبان ۱۳۸۵

چارلی ویزلی old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۰:۰۰ دوشنبه ۷ فروردین ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۱:۰۶ پنجشنبه ۲۷ تیر ۱۳۹۲
از دوستان جانی مشکل توان بریدن!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 377
آفلاین
آگهي پيام امروز
كاريابي
به دو فروشنده ی باتجربه متعهد باسواد حداقل دارای 4 مدرک سمج برای کار در مغازه ی ویزلی ها واقع در کوچه ی دیاگون نیازمندیم. زمان مصاحبه 3 تا 10 ابان ماه از ساعت 10 تا 12 صبح . 4 تا 8 عصر. لطفا برای مصاحبه در مغازه ی ویزلی ها به صورت رول پلینگ پست بزنید!!
با تشكر چارلي ويزلي


دلم تنگ شده برات
چون نیستی اینجا برام
من فرشته ی قصه گو تو بودی تو شبام

تصویر کوچک شده


Re: پيام امروز
پیام زده شده در: ۱۳:۲۰ سه شنبه ۲ آبان ۱۳۸۵

سوروس اسنیپ


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۳۸ سه شنبه ۲۰ بهمن ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۵:۲۵ یکشنبه ۳۰ دی ۱۳۸۶
از برزخ
گروه:
کاربران عضو
پیام: 375
آفلاین
در حالی که ساعاتی قبل پزشکان سنت مانگو رسماً اعلام کردند که سوروس اسنیپ به دیار باغی شتافته است دقایقی پیش این خبر را تکذیب کردند و اعلام کردند وی بازگشته است.
لذا به سراغ وی رفتیم تا بیشتر راجع به این واقع مشکوک بدانیم!

گزیده ای از خاطرات سوروس اسنیپ درباره سفر آخرت...!

...دم خدا گرم... خيلي حال داد! وقتی شیشه روغن (مو ها) از دستم افتاد، سکته زدم!... دوستان مرگ خوار منو فرستادم بیمارستان که از اونجا تریپ فرودگاه برم به دیار باغی... رفتم برزخ... اونجا حساب كتابا رو كه كردن ديدم بابا وضعم خيلي خرابه. قرار بود ببرنم جهنم. اما خدا تيريپ مرام گذاشت گفت: «هيچكسو نميفرستم جهنم. یه ساختمون ساختم هفت طبقه كه هر چي بري طبقات بالاتر باحال تر ميشه. طبقه اولش دقيقا مثل دنياست... طبقه هفتم که دیگه بهشت بیست و چهار عیاره!»
منو بردن طبقه چهارم. چه حوري‌هايي اونجا بودن. اصلا با ساحره های دنيا قابل مقايسه نبودن. کلا اونجا همه خوشگل بودن... خودمم روز اول كه رفتم اونجا تعجب كردم وقتي خودمو تو آينه ديدم. دماغم فكر كنم عمل شده بود. هميشه دلم ميخواد همون فرمي باشه. الان كه با خودم فكر ميكنم ميبينم كاش این دنيا آدم بهتري بودم كه ميبردنم طبقات بالاتر. اين طبقه هایی که بالای ما بودن خيلي حال ميکردن. هر شب تا دير وقت بی جامه پارتی ميگرفتن و سر صدا مي کردن... نميذاشتن ما راحت بخوابيم. پارسال يه دفعه يه پارتي بزرگ گرفتن ما رو دعوت كردن رفتيم بالا داشتيم شاخ در می آوردم از تعجب كه بابا اينا چه امكاناتي دارن اونم فقط با يه طبقه تفاوت. خدا ميدونه طبقه هفتم چه خبره. چه حالي ميبرن اونا. کریس دی برگ اومده بود به نفع زلزله زده هاي طبقه اول كنسرت ميداد.
از همون اول كه وارد شديم چشمم كه به يكي از حوريهاشون افتاد دلم شروع كرد به لرزيدن. اصلا حوري هاي طبقه اينا با مال ما قابل مقايسه نبودن. همه گرافيك بالا! همه جیگر طلا! ما وقتي ميومديم كلي خوشتيپ كرده بوديم و تيريپ رسمي با كت شلوار رفته بوديم و خلاصه خيلي تيريپ گذاشته بوديم. اما وقتي رفتيم بالا ديديم بابا ما اصلا عددي نيستيم! اينجا اصلا كت شلواراي ما از مد افتاده. همه دارن بهمون ميخندن. اونجا پيرهن يقه كلاغي با پاپيون مد بود. تازه ما كه خوب بوديم... چند نفر از طبقه دوم با شلوار بگي اومده بودن. حالا بگذریم...! رفتم پهلوي همون حوريه و ازش خواستم پشت ميزي كه همونجا بود نشستيم. خدايي خيلي سالار و خوش تيريپ بود. همونجا كه نشسته بوديم از زير پامون نهر چهارليتري رد ميشد. جلومون هم چند تا ليوان بود اما بي كلاسي بود اگه از تو همون نهر بر ميداشتيم. اين بود كه يكي از گارسون ها رو صدا كردم گفتم واسمون دو تا ليوان از چارليتري هايي كه طبقه هفتمي ها هديه كرده بودن بيارن. خلاصه كلي با هم حرف زديم. از سرگذشتم تو دنيا واسش گفتم و اونم همينكارو كرد. يواش يواش موقع شام شده بود. شام رو هم با هم خورديم. چه شام مفصلي. همه چيز بود... اونوقت تو طبقه ما هر شب كوكو سبزي ميدادن بخوریم! تازه ما كه خوب بودیم... طبقه پايينيامون هر شب كشك بادمجون داشتن!
خلاصه همین جوری که داشتیم با حوریه شام میخوردیم با خودم فكر كردم الان دیگه موقعشه. اين بود كه بهش پيشنهاد دوستي دادم. اولش يه كم جا خورد. اما بعدش خيلي راحت برگشت گفت: ميدوني چيه؟ من و تو به درد هم نميخوريم. آخه با هم اختلاف طبقاتي داريم. من طبقه پنجمي هستم و تو چهارمي...!

الان خيلي احساس پوچی و دپرسي ميكنم...
فهميديم كه وقتي ميگن خوب باش كه با خوبا محشور بشي يعني چي!
اون دنیا هم كبوتر با كبوتر باز با بازه...!


ویرایش شده توسط سوِروس اسنيپ در تاریخ ۱۳۸۵/۸/۲ ۱۳:۲۴:۱۲

شک نکن!


Re: پيام امروز
پیام زده شده در: ۱۱:۲۶ سه شنبه ۲ آبان ۱۳۸۵

استرجس پادمور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۵۳ شنبه ۷ خرداد ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۹:۳۰ دوشنبه ۱۱ مرداد ۱۴۰۰
از یک جایی!
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 3574
آفلاین
محفل ققنوس ... دنيايي تازه!!!

طبق آخرين اخبار رسيده از محفل با عنوان و اقسام جديدي از قوانين رو به رو هستيم ...
اين قوانين قوانين تازه اي است و ما اخباري در اينباره در دست نداريم
براي همين مصاحبه اي رو با استرجس پادمور و هدويگ ترتيب داده ايم كه به شرح زير است:

گزارشگر:سلام اميدواريم حالتون خوب باشه!!!سوالاتي در مورد محفل داشتم كه اگر اجازه بديد بپرسم!!!
_بفرماييد!!!
گزارشگر:هدف شما از انجام اين كارها در محفل چيه؟؟
هدويگ:خب بايد بگم كه هدف كليه ما فعال كردن محل به شكلي تازه است!!!
گزارشگر:لطفا توضيحاتي در مورد اين تغييرات بديد!!!ممنون ميشيم!!!
استر:بايد بگم كه اين قوانين در اصل توسط هدويگ طراحي شده و توسط دامبل و سپس بنده تاييد شده!!!
هدويگ:
استر:بله داشتم ميگفتم براي عضويت در محفل هر كس بايد ابتدا اين قوانين رو بخونه و سپس در خواست عضويت بده ...
گزارشگر:در مورد نحوه ي عضويت هم يك صحبتي ميكنيد لطفا؟؟
هدويگ:هو هو بايد بگم كه نحوه ي عضويت محفل مثل قبل ميباشد و در تاپيك اعضاي محفل از جلو نظام انجام ميگيرد....

نكته:اين روزنامه است ولي واقعيت است ...سه بعدي هستش

ديشديم ديشديم پيشتيم بي بي پيشتيم

استر:بله!!!
طرف:پاشين بياين محفل ... چي خبر شده!!!
استر:
هدويگ:كيه؟؟؟
استر:آمديم!!!

و سپس بال هدويگو گرفت و از دفتر روزنامه رفتند...بعدا فهميديم به خاطر استقبال بيش از اندازه از محفل بوده!!!

خبرنگار روزنامه پيام امروز
از طرف سخنگوي محفل

===============================
هيچي ديگه


عشق یعنی وقتی که دستتو میگیرم مطمئنم باشم که از خوشی میمیرم !!!!!

تصویر کوچک شده







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.