هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: رادیو وزارت!
پیام زده شده در: ۱۸:۵۳ دوشنبه ۱۱ آذر ۱۳۸۷

مونتگومریold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۳۹ یکشنبه ۳۰ تیر ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۰:۴۵ دوشنبه ۲۳ بهمن ۱۳۹۱
گروه:
کاربران عضو
پیام: 588
آفلاین
شنوندگان عزیز،این شما و این وزیر آینده،هوکی.
صدای مونتگمری قطع شد و سپس،صدای دست و شادی کردن مردم از پشت بلندگوهای رادیو شنیده شد.هوکی سرفه کوتاهی نمود و سپس شروع به صحبت کرد:
شنوندگان عزیز،حاضرین محترم،سیاهان و جادوگران خون پاک،خوش امدین.من از شما برای این که وقت ارزشمند خودتان را به گوش کردن به سخنان ناچیز من دادین متشکرم.
صدای نازک و پیر جن برای لحظه ای قطع شد و سپس دوباره ادامه پیدا کرد:
من امروز به این جا آمده ام تا از فرصت به دست آمده استفاده کنم که در این راه،خواسته های شما را بهتر درک کرده،و به شما نیز این فرصت را بدهم که من را بهتر بشناسید.در این جا،جا دارد که یک سخن بسیار زیبا از یکی از بزرگان را بگویم:برای شناخت من به خودم مراجعه کنید.
بله.این سخن از ارباب کبیر،لرد ولدمورت میباشد.

با شنیدن اسم لرد،صدای هیاهو،که نشان احترام مردم به لرد بود شنیده شد.هوکی لبخندی زد و ادامه داد:
دولت من،که اگر توسط شما عزیزان به قدرت برسد،چند چیز را که تمامی ما جادوگران بر آن حق داریم را به جادوگران میدهد.
ما بعنوان یک جادوگر،باور داریم که هر جادوگر یا ساحره حق و حقوقی مخصوص به خودشان را دارا هستند.حق آزادی،حق کار کردن،حق مدرسه رفتن و یکی از مهمترین،حق این که در جایی زندگی کنند،که هیچ نااصیلی مزاحمتی برایشان ایجاد نکند.
با تمام شدن این جمله،صدای فریاد و تشویق مردم از پشت رادیو شنیده شد.هوکی چند سرفه کوتاه نمود و پس از ساکت شدن مردم،دوباره به سخنرانی خود ادامه داد:
بله جادوگران.جامعه اکنون ما،پر شده از کسانیست که جای جادوگران اصیل را پر کرده اند.بله مردم.جادوگران اصیل ،حال در خانهای خود نشسته اند و روزی خود را با دزدیدن و حتی گدایی!!در میاورند،در حالی که یک ناپاک،در شرکت خدماتی جادوئی بارون و شرکا مشغول خوردن کدوگلاسه و پارو کردن گالیون میباشد.
من به شما قول میدهم که اولین کاری که خواهم کرد،راحت کردن کار جادوگران،رسیدگی به اموری که سالیان پیش باید به آن رسیدگی میشد و رسیدگی به کار مشنگزادها کنم.
متشکرم.


ویرایش شده توسط مونتگومری در تاریخ ۱۳۸۷/۹/۱۱ ۱۹:۰۷:۰۴
ویرایش شده توسط مونتگومری در تاریخ ۱۳۸۷/۹/۱۱ ۲۰:۵۲:۱۹

تا زمانی که عشق دوستان هست، مونتی هرگز فراموش نخواهد شد!!


[i][b][color=669933]"از این به بعد قبل از


Re: رادیو وزارت!
پیام زده شده در: ۲۲:۲۲ چهارشنبه ۲۲ آبان ۱۳۸۷

مونتگومریold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۳۹ یکشنبه ۳۰ تیر ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۰:۴۵ دوشنبه ۲۳ بهمن ۱۳۹۱
گروه:
کاربران عضو
پیام: 588
آفلاین
داندارا دان دان دارا خرتتتت....

شنوندگان عزیز...خررتت...باری دیگر با یک..خرررت...برنامه دیگر در خدمت شما عزیزان میباشـــــــ خررررتت...پخخ پخخخخخ
الو الو؟یک دو سه یک دوسه....چی میگی بلیز؟روی ایر هستیم؟اوکی اوکی.کلم برق میزنه؟پس همه چیز اوکیه؟شروع میکنیم.یک دو سه یک دو سه امتحان میکنیم.شنوندگان صدا دریافت میشه؟الوالو؟خب.من لرد ولدمورت کبیر،بزرگترین جادوگر جهان از همین الان رادیو وزارت رو جزو وزارت تاریکی و یکی از مکان های تاریکی میخوانم و از همین الان این مکان رادیو مانند جزو مال و اجسام لرد ولدمورت کبیر میباشه.بجای پخش کردن چیزهای سیفیت میفید که همیشه از این رادو پخش میشد،از امروز 24 ساعته فقط موزیک سیاه،گزارشات سیاه،اخباز سیاه و کلا همه چیز سیاه پخش خواهد شد.نظر شما را به آهنگی زیبا و سیاه دعوت مینماییم.

خششششش...مشکی رنگ عشقه،مثل رنگ چشای مهربونت،مسکی رنگ عشقه،مثل رنگ ردای دارک....پخخخخخ

شرمنده.به دلیل مشکلات تکنیکی!!نتونستیم آهنگ سیاه مشکی رنگ عش.وووووعشخ.و.
-عشق قربان.
-بلیزساکت شو.ملت که مارو نمیبینن.فکر میکنن من یکی از اون آدمهای عجیبم که هی صدای خودشو عوض میکنه و با خودش صحبت میکنه.اتازه.من خودم میتونم بگم عشووخ .اهم.ببخشید بینندگان محترم.بالاخره از همین الان این رادیو بکلی دارک و سیاه شده و از اون جایی وزارت خونه صاحب نداره فعلا،در این رادیو لرد ولدمورت رو بعنوان وزیر اعلام میکنم.شبتون خوش و امیدوارم فردا دیگه از خواب بیدار نشید...بلیز،خواموشش کن.بلیز خواموش کن باید برم مرلینگاه.بلیزگفتم....پخخخخخخ
_______________________________________


تا زمانی که عشق دوستان هست، مونتی هرگز فراموش نخواهد شد!!


[i][b][color=669933]"از این به بعد قبل از


Re: رادیو وزارت!
پیام زده شده در: ۲۲:۱۳ شنبه ۱۸ آبان ۱۳۸۷

پیوز قدیمی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۲۱ جمعه ۲۵ اسفند ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۳:۳۸ پنجشنبه ۲۰ آذر ۱۳۹۹
از توی دیوارای تالار هافلپاف
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1511
آفلاین
خشششش ... فرررت ... زرررت ... شپلخ ...

و هم اکنون با عناوین جدیدترین خبرها و گزارش جنجالی ریتا اسکیتر :

" تصویب لایحه تک فرزندی در جامعه جادوگری "

" استیضاح پیوز و برملا شدن دروغ ها وی "

" انتخاب باراک اوباما به عنوان آبدارچی خانه ریدل "

و " سقوط یک فروند جارو درون فاصلاب قصر گریمولد "


و حالا گزارش عجیب و تاثیر گذار خانم ریتا اسکیتر :

[صدای ریتا پخش میشود] باز هم پایان دوره وزارت با بحث های داغ و جنجالی انتخابات آینده همراه شد. خبرها حاکی از آن است که بلیز زابینی به عنوان نماینده مرگخواران در انتخابات وزارت جادو شرکت خواهد کرد. همچنین بعضی کاندید شدن آرشام ، این عضو باتجربه گریفندور را قطعی میدانند. طرفداران وی از همین لحظه مبارزات انتخاباتی خود را آغاز کرده اند !

باید ببینیم این انتخابات آیا بر طبق اخلاق های انتخاباتی برگذار میشود و یا با زیر پا گذاشتن این ارزشی ها همراه خواهد بود.

همچنین هوکی ، کاندید احتمالی دیگر انتخابات وزارت نیز خود را برای پیروزی آماده میکند. در همین ضمینه مصاحبه ای با معاون وزیر سحر و جادو داشته ایم :

« سلام آقای معاون وزیر ! »

« برو بوقی ... بگو پیوز ... بگو بدبخت ... بگو مظلوم ! ... من که دیگه معاون نیستم اون بالا رو بخون ! »

« چی شده ؟ »

« هیچی باو ... به خدا من از دانشگاه هاروارد دکترای افتخاری داشتم ! اما حتی دیپلم هاگوارتسم هم ثابت نشد »

- باید ببینیم با این اوضاع سیاسی ... این انتخابات چگونه برگذار میشود ... نظر شما چیست ؟ برنامه بعدی : مصاحبه با مردم پیرامون انتخابات ...


هلگا معتقد بود ...
« هوش و علم ، شجاعت و غلبه بر ترس و حتی نجابت و وقار به وسیله سختکوشی قابل دسترسیه ! »


تصویر کوچک شده






A Never Ending Story ...


Re: رادیو وزارت!
پیام زده شده در: ۲۱:۴۵ شنبه ۴ آبان ۱۳۸۷

آلبوس دامبلدورold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۰۱ شنبه ۲۳ شهریور ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۱۲:۰۵ یکشنبه ۸ دی ۱۳۸۷
از آرامگاه سپید
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 131
آفلاین
زرررررررررررت خشششش فرت! زرت! بیـــــــــــــــــــــــــــــــب!
وزیر مردمی روی صندلیش لم داده و بالاخره موفق به درست کردن رادیو ی بوقش شده .
صدای مجری به سختی از داخل رادیو قابل شنیدنه :
_ با ما باشید با صدای وزارت. هم اکنون نظر شمارا به اخبار مهم این چند روزه جلب میکنیم :

" وزیر سحر و جادو : دهن مخالفین سرویس!"
" پیدا شدن بسته 5+1 در توالت شوری گیلدوری لاکهارت"
" بعد از گذشت هفتاد سال ، مشاهده یک کامیون مقابل خانه مخصوص لرد ولدمورت شامل یک تخت دو نفره! "
و اما مهمترین اخبار :
" پیوز : من معاون وزیر شدم ... من معاون وزیر شدم ... من معاون وزیر شدم ... من معاون وزیر شدم ... !"


_ و اکنون بعد از شنیدن آهنگی با ما باشید با یک مصاحبه جنجالی با معاون وزیر سحر جادو ، پیـــــــــــــــــــــوز!

ددررری! دررری ... جون من عشوه نیا ناز نکن درررری! یک قر بده بوس نده ... دررری! یه بوق بزن صاف نیا! یه تاب بده ناز نکن ...


و هم اکنون یک مصاحبه جنجالی با معاون وزیر سحر و جادو:
_ میشه یک معرفی اجمالی بکنید خودتون رو برای شنوندگان؟
صدای جیغ جیغی پیوز ، روح مزاحم به خوبی بین سر و صدا قابل تشخیص بود.
_ معاون وزیر سحر و جادو هستم تمام!
_ یکم دیگه ...
_ معاون اول وزیر سحر و جادو هستم تمام!
_ ممنون ! ممکنه درباره اهداف وزارت سحر و جادو توضیح مختصری بدید؟
_ چون من معاون وزیر سحر و جادو هستم باید از خود وزیر بپرسید چون من معاون وزیر سحر و جادو هستم!
_ آها! نظرتون درباره انتخاب جدید چی هست؟
_نظری ندارم چون معاون وزیر سحر و جادو هستم!
_ ممنون از صحبت های ارزشمند شما پیو...
_ نخیر معاون وزیر سحر و جادو نه پیوز! معاون وزیر سحر و جادو!
_ بسیار خوب معاون وزیر بوق و بوق بوق! بر میگردیم به ادامه اخبار و مشکلات وصف ناپذیری که مردم با آب شهری که می گویند غول ها درون آن پی پی کرده اند بر میگردیم!



Re: رادیو وزارت!
پیام زده شده در: ۲۰:۴۷ شنبه ۴ آبان ۱۳۸۷

پیوز قدیمی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۲۱ جمعه ۲۵ اسفند ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۳:۳۸ پنجشنبه ۲۰ آذر ۱۳۹۹
از توی دیوارای تالار هافلپاف
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1511
آفلاین
خشششش ... خششش .. پشششش .. زرررت ( رادیو بوقیده شد ! )


در پی پراکنده شدن شایعاتی در مورد خودکشی وزیر ، معاون اول وزیر بیانیه ای تنظیم کردند که در زیر قرائت میشود :

بسم رب الهاگوارتس !

صحنه را دیدم ...

با توجه به شایعات اخیر توجه جامعه جادوگری را به توطئه های اخیر جلب میکنم ! و نوید سلامتی وزیر مردمی را به همه دوستاداران وی میدهم.

همچنین خواستارم که جامعه فرهیخته ما ، شایعات و دروغ های دشمنان را باور نکرده و تحت تاثیر تبلیغات قرار نگیرند. چنانکه این تبلیغات گاها بر ضد بنده حقیر نیز هست !

با تشکر ...
پیوز - معاون اول وزیر جادوگری


هلگا معتقد بود ...
« هوش و علم ، شجاعت و غلبه بر ترس و حتی نجابت و وقار به وسیله سختکوشی قابل دسترسیه ! »


تصویر کوچک شده






A Never Ending Story ...


Re: رادیو وزارت!
پیام زده شده در: ۱۵:۴۰ شنبه ۴ آبان ۱۳۸۷

هوکیold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۰۶ سه شنبه ۲۶ شهریور ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۱۶:۴۴ چهارشنبه ۱۱ تیر ۱۳۹۹
از جزاير بالاك
گروه:
کاربران عضو
پیام: 173
آفلاین
اندر احوالات وزارت البوس سورس پاتر

اين پسر عله كله زخمي ، اين فرمانرواي محفل ققنوسو جنگجوي رزمي ، اين برادر جيمز سيريوس ، اين رفيق تد ريموس ، اين شاه قدرت طلبان ، اين به دنبال رداي سران ، اين يار تازه واردان ، كسي كه نيست مخ زني اش زير سوال ، شيخنا البوس سورس پاتر ، وزير الوزرا ، اندر احوالاتش امده است كه :

گويند وقتي كلاه وزارت را بر سر نشاند ، هفت شبانه روز را از براي انتخاب وزرا طي كرد و چون روز هشتم فرا رسيد كابينه اي بنا داشت از خوبان و اسم بزرگان ، از راجر ديويس مدير گرفته تا سارا اوانز كبير.
دهان عامه كف بكردي از اين اسامي نيكو و در دل برخود دورود فرستادندي از براي انتخاب اين وزير .
و شيخنا ندانست كه اسم گرچه باشد نيكو ، توشه گذشته است و انگيزه در اين بزرگ نامان نيست از براي فعاليت و اينگونه شد كه وزارت خفت و ژرف خفت.

امده است كه روزها گذشتند و در وزارت توفيقي حاصل نشد تا انكه بليز مرگخوار ساكت ننشت و سپاهي فراهم اورد و عازم شد از براي فتح وزارت.
چون اين خبر به گوش شيخنا رسيد فرمود:"همانا كه من از خود او هم بر اين حمله اماده ترم و ارتشي فراهم اورده ام از بزرگ نامان"

چو بليز مرگخوار به وزارت رسيد ان را بي هيچ مقاومت فتح كرد اما چون چند روزي بگذشت و بر مسند قدرت نشست ديد فتح اين وزارت حقير جز ننگ بر او چيزي نيست ، پس چمدان بست و به ديار خود برگشت در اينجا بود كه شيخنا گريست و يافت كه بزرگ نامان همه در خوابند و كسي فرياد رس او نيست.

شيخنا مسير عوض كرد و بزرگ نامان را از وزرات بيرون راند و دوستي با تازه واردان را پيشه كرد ، اما در هر كار تفريط موجب زيان است و بس.

او كه رييس محفل بودندي ارتشي تشكيل داد و به وزارت كه خودش وزيرش بودندي حمله كرد و خود زني را اغاز كردندي ، عملي كه مردم را خداند و بخنداند و خواهد خنداند.
شيخنا نا اميد ، خسته و سخت زير باد انتقاد بود پس استراحت برگزيد و از براي تفريح تصميم به سفر استاني گرفت.

دياگون را برگزيد كه ميدانست داراي مردمي مهمان نوازن است ، اما گويي رفتندي نرفتندي ، چرا كه در دياگون كسي چشم به راه شيخنا نبودندي.

شيخنا ان روز كه از سفر برگشت خود نيز چون بزرگ نامان خفت و نسبت به امورات بي توجه گشت و كم كم مردم نيز نسبت به امورات او كم توجه گشتند.

گذشت تا رسيد يك هفته مانده به عزل وي ، كه ناگهان از خواب پريد و از ميان تازه واردان كاركناني از براي خود گزينش نمود و كمر به فعاليت وزارت بست تا شايد نامش نيك شود هنگامي كه اين كلاه از سر بر ميدارد.


ویرایش شده توسط هوکی در تاریخ ۱۳۸۷/۸/۴ ۱۵:۴۹:۱۳

آیینه خود بین
-------------------------------------
[url=http://www.jadoogaran.org/edituser.php]انجام اصلا�


Re: رادیو وزارت!
پیام زده شده در: ۱۷:۰۴ جمعه ۳ آبان ۱۳۸۷

استرجس پادمور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۵۳ شنبه ۷ خرداد ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۹:۳۰ دوشنبه ۱۱ مرداد ۱۴۰۰
از یک جایی!
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 3574
آفلاین
خش خش ... موج 158745 رادیو وزارت خانه ...

خب ما هم اکنون در کنار ساختمان اصلی انتخابات هستیم ... دیروز در صحنه ای اعلام شد که انتخابات دوره ی بعد از فردا آغاز خواهد شد !

ولی امروز صبح خبرها تکذیب و دوره ی انتخابات به تعویق افتاد ... به همین دلیل تمامی شبکه ها در مقابل درب ورودی ستاد مرکزی انتخابات جمع شده و منتظر ورود یکی از مسئولین برگزاری انتخابات هستن ...
ما هم به همین دلیل اینجا جمع شدیم که تکلیف این قضیه را روشن نماییم!!!

....

ساعت ها از تجمع خبرنگارا گذشته طبق آخرین اخبار رسیده جنجال برای کاندید شدن از روز قبل آغاز شده و امروز به اوج خودش در طول دو روز گذشته رسیده !

جلسه ای در ساعت پیش تشکیل شده و ما در پشت درب های بسته قرار داشتیم تا تکلیف این دوره از انتخابات مشخص و معین شود ...

اجازه بدید بالاخره مسئول برگزاری انتخابات پیداش شد ...

ـ خب سوالاتی داشتیم ... تکلیف این انتخابات چیه ؟

استر: هیچی نیست ... نگران نباشید انتخابات کمتر از دو هفته دیگه برگزار خواهد شد !

ـ دلیل این کار چیه ؟

استر:دلیل خاصی نداره قبلا برنامه ریزی انجام شده ولی کار کوچکی انجام نشده بود و همین کار باعث خراب شدن کارها شد !

ـ این همه شور و شوق برای انتخابات چی ؟ سرکوب نمیکنید ؟

استر: نه برای چی سرکوب بشه ... اتفاقا هیجانات انتخابات بالا میره و به محض راه افتادن انتخابات کل کل ها آغاز میشه !

ـ شرایط و قوانین این انتخابات چی بود ؟ قرار بود امروز اعلام بشه ولی نشد ! ؟

استر:صد در صد به موقع اعلام خواهد شد ! ولی این رو اعلام میکنم که انتخابات این بار بسیار پر هیجان خواهد بود و همچنین زیبا ... قوانینی برای تبلیغ بیشتر اعضا در نظر گرفته شده که وسعت و بزرگی انتخابات رو بیشتر میکنه ! و ضمنا این رو ذکر میکنم که همکار برگزاری انتخابات به زودی اعلام خواهد شد !

ـ یک سوال ...

خب شنوندگان عزیز حرف های مسئول برگزاری انتخابات دوره ی بعد را شنیدید . امیدوارم از شنیدن این گزارش راضی باشید . به امید برگزاری یک انتخابات کامل و عالی ....


عشق یعنی وقتی که دستتو میگیرم مطمئنم باشم که از خوشی میمیرم !!!!!

تصویر کوچک شده


Re: رادیو وزارت!
پیام زده شده در: ۱۵:۴۲ جمعه ۳ آبان ۱۳۸۷

گیلدروی لاکهارت old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۴۷ سه شنبه ۳۰ مهر ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۱۵:۵۸ پنجشنبه ۲۳ آبان ۱۳۸۷
از مرلینگاه شوری خانه ریدل
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 72
آفلاین
رادیو را به سرعت روشن کرد و متوجه صدای مردی شد که شروع به صحبت کرده بود . به سرعت صدای رادیو را بلندتر کرد و به آن گوش سپرد ...

- ... با سلام خدمت تمامی شنوندگان شبکه ی رادیویی وزارت . امروز ما جلوی وزارت سحر و جادو هستیم تا از اتحاد خیل عظیمی از مردم جادوگر و ساحره براتون صحبت کنیم ...

صدای شعارهایی به سرعت طنین انداز شد و آن مرد پس از کمی مکث ادامه داد : اینطور که ما فهمیدیم . این مردم برای حمایت از شخصی که به زودی می خواد برای وزارت سحر و جادو کاندید شود ، اینجا جمع شده اند و می خواهند حمایت خود را از او به نمایش بگذارند .

- آرشام ... آرشام ... حمایتت می کنیم .
- تا آرشام هست ، زندگی باید کرد ... زنده باد آرشام !
- و ...

- همینطور که صداهای مردمی رو که از نقاط مختلف انگلستان در لندن جمع شده اند را می شنوید ؛ آنها برای حمایت از آرشام به اینجا آمده اند ... آرشام همان جواتیست که سعی کرد جلوی خیلی از سیاست های نادرست دولت مردان دنیای جادوگری را بگیرد ، اما آنها او را به جزایر بالاک تبعید کردند و حال او بازگشته تا تمامی سیاست های نادرست را کنار زند و دنیای خوب برای جادوگران درست کند ...

دوباره صحبت کردن مرد پایان یافت و صدای شعارهای مردم طنین انداز شد ... ناگهان سکوتی همه جا را فرا گرفت و پس از آن صدای کف زدن مردم به گوش رسید و صدای زیبا و رسای مرد دیگری به گوش رسید :
- سلام عرض می کنم به تمامی مردمی که در اینجا جمع شده اند . همتون منو می شناسین ، آرشام ملقب به آرشی جفنگ (توی رادیو هم شکلک میاد ... جادوییه ) . خوشحالم که اینهمه آدم جمع شدن تا از من حمایت کنن و واقعا خودم رو لایق اینهمه ابراز علاقه نمی دونم . فقط امیدوارم بتونم با پشتیبانی شما مردم عزیز در مسند وزارت با تمامی کارهای نادرست این دولتمردان قبلی و حال مبارزه کنم ...

صدای کف و سوت از هر دو تا بلند گوی رادیو (؟!) به گوش می رسید ... مردم با ریتم خاصی مشغول کف زدن بودند و بعضی ها هم سوت می زدند ...

- سوت ... سوت ... مسوت ... مسوت () آرشام ، آرشام ، حمایتت می کنیم ...

صداهای مردم رو به خاموشی رفت و گوینده ی رادیو مشغول صحبت کردن شد : از تمامی شنوندگان عزیز پوزش می طلبم . گویا مشکلی در ارتباط با وزارت بوجود اومده و در هیچ جای انگلستان و دنیای جادوگری تصویر و صدا پخش نمی شود . رادیو های خود را روشن نگاه دارید و منتظر باشید ... خششش !!!



Re: رادیو وزارت!
پیام زده شده در: ۶:۳۸ پنجشنبه ۲۸ شهریور ۱۳۸۷

تایبریوس مک لاگنold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۰۴ سه شنبه ۸ مرداد ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۲۱:۱۶ سه شنبه ۱ تیر ۱۳۹۵
از پیاده روی با لردسیاه برمیگردم
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 314
آفلاین
خشششش....خــر چااال لالا....خشششش....آسمانِ شــــــــب....اينجا راديو صداي مرگخوارا، با ما همراه باشيد با جديدتر....خشششش...

آسـپ رو به ممد (درحالي كه با پيچ راديو ور ميرفت):
- پس اين برنامه روي كدوم بوقيه؟!
ممد: موج 90 FM

..با يه چرخش ديگه صداي تازه ايي از راديو يلند شد:

راديو:

" ...خونِ دامبل، زووپسِ عله...محفلي
لگويِ آسپ و يويوي جيــــمز...محـــفلي
منوي بارون و بلاكِ ما... محفلـــــي
محفلي پهلوان... محفلي قهرمان...
محفل وطنِ من...
"

در همين حال آسـپ به سمت گوشيِ تلفن حمله برد؛...

راديو:

"خُــب، جادوگرا و ساحره هاي جوان و جيگر، از اينكه تا اين ساعت از شب همراه ما بوديد، خيلي ممنونم. حالا تلفن يكي از شنونده هامون رو گوش ميديم و دوباره برميگرديم

- سلام؛ من آلبي هستم 7 ساله از دياگون. ترانه ايي ميخواستم با صداي پيتـــرپتيگرو با عنـــوان زيارت بهاري

مجري: بله به اتاق فرمان ميريم و ترانه ي درخواستي اين كوچولوي سيفيت رو با هم ميشنويم؛

... پارسال بهار دسته جمعي رفته بوديم زيارت
برگشتني يه ساحره خوشگل و با محبت
همسفر ما شده بود همراهمون ميومد
به دست و پام افتاده بود اين دل بي مروت...
"

آسپ:
ممد:

راديو:

"فرت(ك.ر.ب مهران مديري؛ افمت تموم شدن ترانه)

مجري: خُـــب، اميدوارم از شنيدن اين ترانه ي مفرح، فرحيده! شده باشيد. به درخواست بعدي گوش ميديم. ميريم و برميگرديم در خدمتتون هستيم...

شنونده: من پرسي هستم از مرلينگاه ريدل. ترانه ي خداحافظ عله رو ميخواستم با صداي بارتي كرو...

بووووق(افكت سانسور)

چند لحظه بعد

مجري: دوستان! ببخشيد از وقفه ايي كه در برنامه ايجاد شد؛ برنامه متأســـفانه كلا همينجا به پايان ميرسه؛ يعني جمع شديم رفتيم پيِ كارمون... به اميد شنيدارِ مجددمون، مرلين يار و ياورتون باشه"


در كنار درياچه ي نقره ايي قدم ميزنم
و با بغضي که مدتهاست گلويم را ميفشارد، رو به امواج خروشانش مي ايستم
و در افق،
طرح غم انگيز نگاهش را ميبينم،
كه هنوز هم اثر جادويي اش را به قلب رنجورم نشانه ميرود..
كه هنوز نتوانستم مرگ نا به هنگام و تلخش را باور كنم..
كه هنوز بند بند اين تن نا استوار به نيروي خاطره ي لبخند اوست كه پابرجاست..
با يأس يقه ي ردايم را چنگ ميزنم و در برابر وزش تند نسيم،
وجودِ ويرانم را از هر چه برودت و نيستي حفظ ميكنم..
از سمت جنگل ممنوعه، طوفاني به راهست
و حجم نامشخصي از برگ و شاخه ي درختان مختلف را به اين سو ميآورد..
اخم ميكنم تا مژگانم دربرابر اين طوفان،
از چشمان اشكبارم محافظت كند..
شايد يك طوفان همه ي آن خاطره ي تلخ را از وجودم بزدايد..


Re: رادیو وزارت!
پیام زده شده در: ۲۲:۰۳ سه شنبه ۱۸ تیر ۱۳۸۷

آلبوس دامبلدورold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۴۷ جمعه ۹ فروردین ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۵:۰۶ پنجشنبه ۵ مرداد ۱۴۰۲
از محفل ققنوس
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 615 | خلاصه ها: 1
آفلاین
دریییییییییییینگ...دریییییییییییینگ!

دامبلدور تقدیم میکند..امکانات بالا..حذب باد بهترین حزب..نه مرگخوار نه آسپ فقط ما!بشتابید و لذت ببرید!

گزارشگر بعد از سرفه ای شروع به حرف زدن میکنه:

-بله این نمونه تبلیغاتی ست که طرفداران حزب باد که جدا از مرگخواران و آسپ کار میکنه در سطح کشور انجام میدهند.این حزب که قراره به زودی از بین خودش یه کاندید معرفی کنه در هاگزمید ستاد بزرگی زده تا مشتاقان به اونجا برن و ثبت نام کنند.برای این منظور ما به آلبوس دامبلدور تماس گرفتیم تا اطلاعات دقیق تر رو از خود ایشون جویا شیم.سلام آقای دامبلدور... !

-به نام مرلین من خوشحالم که دوباره دارم برای سیفیت های این برنامه صحبت میکنم.
-بله ما هم خوشحالیم که افتخار صحبت با شما رو بار دیگه به دست آوردیم..میشه یه مقدار از حزب باد برامون توضیح بدید؟

-خب خیلی خوشحالم که آوازه این حزب مردمی و آزادی خواه و نجات دهنده جامعه جادوگری باعث شده که مردم برای گرفتن اطلاعات کنجکاو شدن..والا حزب ما آزادی خواهه و اصلا هم مشخص نیست که کاندید وزارت از طرف ما کیه..ما هر موقع اعضامون زیاد شد با یه رای گیری مشخص میکنیم کی از طرف ما کاندید بشه.

-بله ممنونم..میتونم بپرسم امکانات حزب شما چیه؟

-هوووم سوال خوبی کردی..ما امکانات بس زیادی داریم که البته اعلامیه های ما هم در سطح شهر پخش شده و احتمالا تمام جامعه ازش خبر دارن..با این حال من توضیح کامل میدم.ابتدا ما:

1-کارگاه آموزش های لازم ازدواج راه انداختیم به این منظور که ساحره ها و جادوگرانی خوشبخت در آینده داشته باشیم و مشکلات اساسی پیش نیاد.ما برای این کارگاه از دکترهای متخصص استفاده کردیم.عکس اعلامیه ما رو هم میتونید ببینید.


2-من برای کودکان کلاس های آموزشی و تفریحی خصوصی برگذار خواهم کرد .این کلاسها کودکان ما رو برای زندگی در آینده آماده میکنه و از اونها جادوگر یا ساحره قدرتمند می سازه.کلا هدفم از ایجاد این کلاس ها اینه که ما از بچگی به فرزندهامون معنی آزادی رو یاد بدیم.عکس این اعلامیه هم اینجا هست.


3-امکان غذایی و نوشیدنی هم داریم که بسیار در این هوای گرم میچسبه..این امکان برای اینه که مغز افراد به خوبی باز بشه تا بتونن خوب فکر کنن و تصمیم بگیرن..گرفتن تصمیم های عجولانه برای سیاست های جامعه اشتباهه..پس وقتی در کمال آرامش نوشیدنی های خنک ما رو میخورن به حزب ها فکر میکنن و یکی رو انتخاب میکنن..ما به اونها آزادی کامل میدیم.نمونه نوشیدنی های خوشمزه ما!

-بله ما واقعا از صحبت با شما خوشحال شدیم..امیدوارم بازم در برنامه های آیندمون با شما صحبت کنیم.
-منم خوشحال شدم..با امید موفقیت شما.

تقققققققققققققق!(رادیو قطع شد)


ویرایش شده توسط آلبوس دامبلدور در تاریخ ۱۳۸۷/۴/۱۸ ۲۲:۱۳:۰۷








شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.