هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   2 کاربر مهمان





Re: كلاس ماگل شناسي
پیام زده شده در: ۹:۵۱ چهارشنبه ۲۰ دی ۱۳۸۵

آرتور ویزلیold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۲۳ پنجشنبه ۵ آبان ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۵:۲۳ جمعه ۲۹ بهمن ۱۳۹۵
گروه:
کاربران عضو
پیام: 390
آفلاین
- بر طبق نظریه ی فرویدون ، نظر شما در رابطه با اینکه فرویدون حرف مفت زده است یا نه
هووومك!
نه باب حرف مفت چيه؟راست گفته ديگه.ماگله اينقدر بيرحمن كه به ما جادوگرا هم رحم نمي كنن اونوقت مي خواي به عادت رحم كنن و عادت نكنن؟؟؟؟؟؟؟

2_ عادت ها چرا با اینکه میدانند ماگل ها بی وفا هستند و به زودی آنها را می پیچانند باز گول آنها را می خوردند؟!
اون بيچاره ها از بس ابلهند. اين ماگلا اين هيولا مي مونند. ميان اونا رو ميگيرن بعد مي پيچونند.

3_ خاطره ای از پیچاندن یک عادت در هر چند سطر حتی شده یک سطر نوشته و بنویسید
يادش بخير عادت داشتم چيزاي اين ماگلا رو بگيرم باز كنم جادو كنم ببندم.
يه روز مالي سر رسيد. داشتم يه تلويزيون رو باز ميكردم. مالي نتوست خودشو كنترل كنه با جارو زد توي سرم.
همان جا عادت خدا بيامرزم افتاد مرد. منم راحت شدم از دستش.


عاقلان دانند...


Re: كلاس ماگل شناسي
پیام زده شده در: ۱۹:۵۴ سه شنبه ۱۹ دی ۱۳۸۵

ادوارد بونز


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۳۵ شنبه ۲۳ مهر ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۲۰:۱۹ جمعه ۸ فروردین ۱۳۹۹
از اینوره!
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 475
آفلاین
خشنوترا اهورامزدا
سلام بر پرفسور بود كه امروز در كلاس نبود!!
1- بر طبق نظریه ی فرویدون ، نظر شما در رابطه با اینکه فرویدون حرف مفت زده است یا نه ، هر چه می خواهد دل تنگت بگو( یه سه چهار خط فرویدون رو به منجلاب بکشونید حال کنید! دور هم بخندیم!)
فرويدون فرزند قليدون فرزند نقيدون فرزند تقي دون فرزند.....فرزند فريدون از خاندان مفتيدون بوده كه در اثر برخورد كله اش به يك فرقون حمل آفتابه در زمان كودكي به حالت چر گويي مي رود و به اين كار عادت مي كند . او در تمام عمر به اينكه اين عادت از كجا اومده و اصلا عادت چيست فكر مي كنه و عادت به اين فكر مي كنه و به همين منوال عادت به تفكر در عادت مي كنه و سرانجام ثمره ي اين عادت نوشتن كتابي در مورد عادت بوده كه در نتيجه ي نوشتن مقاله عادت اين بود كه من در اينجا اورا به دستور استاد به منجلاب كشاندم و او بازهم به اين نيز عادت كرد و هنوز عادت فكر كردن به عادتها را فراموش نكرده زيرا كه ترك عادت موجب مرض است . در كل ماگلها به عادت كردن، عادت كردند و عادت برايشان عادت شده و مبدل به بس چيزه مبهمي شده كه به گفته ي بزرگان ماگل ترك عادت موجب مرض است .
(عمرا اگه كسي فهميده باشه كه چي نوشتم..ديگه از اين هم طنز بيشتر مي خواي بودي نبودي؟؟؟)
2_ عادت ها چرا با اینکه میدانند ماگل ها بی وفا هستند و به زودی آنها را می پیچانند باز گول آنها را می خوردند؟!
براي پاسخ به اين پرسش بايد جواب اين پرسش را بدهيم كه اصلا عادت چيست و از كجا آمده و چرا آمده و از آمدن آن چه نفعي ما را بوده و چه ضررهايي ما خواهد بود و بوده و هست و در تمام اين پرشها به اين نتيجه مي رسيم كه عمرا اگه ما بفهميم عادت چيست و از كجا آمده چون اين موضوع بس چيز ماگليني است و از ويزارديني ها بر نمي آيد جز يك نفر كه اون شخص پرفسور بود بود كه در كلاس نبود و در محفلي بس شاد كننده بوده و ما نبوديم براي همين به كتاب " قزوین ، موجودات سازمان یافته ی خطرناک" نوشته فرويدون مفتيان عادتيان رجوع نموده و چنين مي خوانيم:
عادت يك مرض بوده كه در مواقع انس بيش از حد انسان به چيز يا چيزهايي ( براي رفع ابهام منحرفات بايد از يك چيز ياد كنم كه به نام جادوگران است و بس عادت زا است و كساني كه قانع نشدن برن پيش صمصام خان از اون بپرسن) و يا كساني و يا شايد چيزهاي كساني است پيش مي آيد كه در صورت جدايي انسان از اون انسان دچار ترك عادت شده و مرض دار مي شود و مريض .
در كل عادت چيزي است از درون انسان و مانند چيزي جدا ناشدني از اوست و در درون او خواه ناخواه ايجاد مي شود و انساني كه به چيزي عادت نداشته باشد انسان نيستند بود هستند.
در نتيجه اصلا عادت ها گول نمي خورند چون ذاتا نفهمند و اگه بگوييم عادت گول مي خورد جانبخشي به چيزها كرده ايم و انسان هم عمرا بتواند عادت را بپيچاند چون عادت مانند ويروس تغيير شك مي دهد و از عادتي به عادتي ديگر تبديل مي شود و تنها راه پيچاندنش چلاندن آن است .پس ما نتيجه مي گيريم كه سوال دو بايد پاك بشه!!
3_ خاطره ای از پیچاندن یک عادت در هر چند سطر حتی شده یک سطر نوشته و بنویسید ( توجه نوشته و بنویسید در اینجا فرق داشته و هر کی غلط گرامری بگیره ...!)
دوباره توجه كنيد اين بنويسيد دوم حالت تاكيدي داره مانند:
نزل الله فرآن تنزيلا:
تنزيلا مفعول مطلق تاكيدي
پس نوشته اصلا فعل نيست باور نداري از صمصام خان بپرس!!!!
در چند سطر نوشته و مي نويسيم!!!:
خب بايد بگم من يك روز از دست عادت خودم خسته شده بودم براي همين فرطي و به قولي يهـــــــــــــــــــــــوووووو از داخل مغزم بيرون كشيدمش و در اين حال ديدم كه آن نگون بخت لباس هايش بس كثيف و چركين گشته به همين منظور او را به نبودگاه برده در آب انداخته مايع شست و شوي ماگلي را كه كه در هنگام تركيب شدن با آب اكسيژن آزاد مي كند را در آب ريختيم و سپس عادت را بيرون آورده( از ظرف) و از نبودگاه خارج شديم و در راه آن را پيچانديم ( يعني چلانديم) تا خوب از واتر خالي شود سپس ما رفتيم و آن نگون بخت را به حال خود رهاديم( بر وزن نهاديم )
-----------پيام بازرگاني:
لازم به ذكر است كه پس از آن عادت بسيار تميز و پاكي داشتيم
بود يادت نره!!!!!!!!
--------------------
در اين هنگام صدايي به هوا خواست كه: كل زنيه......كل مي زنيم.........كل طنز مبهم و چرت مي زنيم .... بودي كجايي بيا باهات كل بندازم.... براي كم طنز داشتن تكليفم به من كم امتياز دادي؟؟ .ها...!


می تراود مهتاب..


"وقتش رسیده که همه‌ی ما بین چیزی که درسته و چیزی که آسونه، یکی رو انتخاب کنیم."
- پروفسور دامبلدور



Re: كلاس ماگل شناسي
پیام زده شده در: ۱۹:۴۵ سه شنبه ۱۹ دی ۱۳۸۵

مالدبر old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۰۶ سه شنبه ۳۱ مرداد ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۲۳:۱۴ چهارشنبه ۲۷ دی ۱۳۸۵
از همونجا که بقیه میایُن
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 319
آفلاین
1-
آقا فرویدن خسته و کوفته به خانه بازمیگشت و طبق عادت خود، در ذهنش اجزای بوق را زیر نظر میگذراند.
بلاخره دوباره مثل همیشه به قسمت صدای بوق رسید و سردرد گرفت و با اعصاب مشوش، به خانه رفت.
زنش گفت:
ـ آبا رو جارو کن، بود که دم خونه بو رو بنداز بیرون، آشغالا دم در، بعدشم بیا با هم کارت دارم(نکته ی انحرافی دارد).
فرویدن با خود گفت:
ـ چرا زنم همش به من دستور میدهد؟ میترسد کم بیاورد... پس او عادت دارد که کم بیاورد...
و بدین ترتیب نظریه داد.

2-
والا، سیریش که میدونین توش چی داره؟ خوب عادتایم سیریش دارن دیگه!

3-
عادت میکنیم که عادت بکنیم!


I Was Runinig lose


Re: كلاس ماگل شناسي
پیام زده شده در: ۱۸:۴۱ سه شنبه ۱۹ دی ۱۳۸۵

اما دابزold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۵۹ یکشنبه ۵ شهریور ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۶:۲۲ سه شنبه ۹ دی ۱۳۹۳
از تالار هافلپاف
گروه:
کاربران عضو
پیام: 457
آفلاین
1.بر طبق نظريه­ی فرويدون نظر شما در رابطه با اينکه فرويدون حرف مفت زده است يا نه،هر چه مي­خواهد دل تنگت بگو.
فرويدون معتقد بود که "ماگل­ها اصولاً عادت به عادت دارند".او در واقع تحت فشارهای زندگي شخصی خود چنين عقيده­ای پيدا کرد.زندگی فرويدون يک زندگي روباتی بود.او هر روز صبح برمي­خيزيد،صبحانه­ی هميشگی­اش را مي­خورد،به محل کارش مي­رفت تا شب،شب هم مختصر شامی تناول مي­کرد و مي­خوابيد.و اين بود روند زندگي او در تمام روزهای زندگيش.درواقع عادت در طبع فرويدون مؤکد شده بود و تمام کارهای وی بر اساس عاداتش بود.
سرانجام هنگامی که فرويدون به دليل افسردگی در بيمارستان روانی ماگل­ها يا همان تيمارستان بستری شده بود،عقيده­اش در مورد عادات انسان­ها را به صورت فرضيه­ای درآورد و مسئولان هم برای اينکه وضعيت روحی و روانی وی بدتر از آن نشود فرضيه­اش را به ثبت رساندند.
2.عادت­ها چرا با اينکه مي­دانند ماگل­ها بی­وفا هستند و به زودی آن­ها را مي­پيچانند باز گول آن­ها را مي­خوردند؟!
ماگل­ها "اول با کلی مهربانی عادت را گول زده و وی را راضی به،يعنی عادت کردن مي­کنند،سپس وی را پيچانده،ترک گفته،عملاً وي را مي­پيچانند".درنتيجه بيشتر عادت­ها در ابتدا با ديدن مهربانی ماگل،گول وی را خورده اما بعداً مي­فهمند اين تو بميری از همان تو بميری­هاست و خود را پيچانده شده مي­بينند.
3.خاطره­ای از پيچاندن يک عادت در هر چند سطر حتی شده يک سطر نوشته و بنويسيد.
اينجانب عادت به خوردن قهوه و بيدار ماندن تا نيمه شب را داشتم.يک روز اين عادت را پيچانده و قهوه را ترک نمودم.اما آن عادت بيشتر مرا پيچاند زيرا از آن به بعد ديگر شب­ها خواب به چشمان مبارکمان نمي­آيد.



Re: كلاس ماگل شناسي
پیام زده شده در: ۱۶:۰۲ سه شنبه ۱۹ دی ۱۳۸۵

ارنی مک میلانold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۰۳ جمعه ۱۷ آذر ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۰:۰۶ پنجشنبه ۱۱ بهمن ۱۳۸۶
از دوردست ترین قله
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 135
آفلاین
به نام یزدان پاک
1- بر طبق نظریه ی فرویدون ، نظر شما در رابطه با اینکه فرویدون حرف مفت زده است یا نه
هووم.!
طبق گفته ی یکی از بزرگان آن زمان فرویدون در بخش بیماران چرت و پرت گو بیمارستان یه درز و هزار بیمار قزوین بستری بوده است و طی عمیات های انحرافی ای که رویش انجام میشد به این حالت در آمده و این نظریات را گفته است !
او در یکی از کتاب های خود به نام " قزوین ، موجودات سازمان یافته ی خطرناک" به این موضوع اشاره کرده است که " تنها عادتی که نمی توان آن را تشخیص و ترک کرد عادت های مردم قزوین است .
سوژه نداشتم !

2_ عادت ها چرا با اینکه میدانند ماگل ها بی وفا هستند و به زودی آنها را می پیچانند باز گول آنها را می خوردند؟!
طبق گفته ی بزرگان ماگل این عادت ها را به چنج دسته ی متفاوت تقسیم کردند .
1-گیجی مطلق : این گروه فقط بوق میزنن
2-کاملا گیج : این گروه از عادت ها آیکیوشون زیر 2 است ، پس بهتر است در مورد آن بحث نکنیم .
3-گیج : این گروه یه چیزایی میفهمن و بعد از اینکه طرفشون فوت کرد میفهمن که تا به حال اشتباه می کردند و خودکشی میکنند.
4-یه کم گیج : این گروه دقیقا مانند گروه دوم هستند با این تفوت که خودکشی نمی کنند و به مشاوره می رودند تا اصلاح بشوند .
5-یک دوم گیج : این گروه یه ذره بی ناموس باز هستند و به همین دلیل فقط به زنان گرایش دارند و خودشان را بهشان تلقین کرده و تا پایان عمر باهاشان زندگی میکنند .

3_ خاطره ای از پیچاندن یک عادت در هر چند سطر حتی شده یک سطر نوشته و بنویسید
روزی روزگاری بود که اینجانب رهسپار مرلین گاه شدم ، طبق عادتم وقتی به مرلین گاه بروم طبق معمول زور باید زد !
عادت ما نیز منتظر بود که بنده با یک حرکت انتحاری بلند شدم و به اتاقم برگشتم ، عادتم که خفن پیچیده شده بود در مرلین گاه در حال گریه کردن بود ! ( به جان خودم بلاک شدم رفت.)


پاتر , رولینگ خزیده کردت !!


Re: كلاس ماگل شناسي
پیام زده شده در: ۱۱:۴۳ دوشنبه ۱۸ دی ۱۳۸۵

old ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۰۴ شنبه ۲۷ آبان ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۸:۵۶ سه شنبه ۲۴ بهمن ۱۳۸۵
از 127.0.0.1
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 82
آفلاین
در اینجا یک تحقیق کامل و جامع لازم است . باید یک سری از مشخصات ظاهری این داش فری رو برسی کنیم تا به نتایجی بس ارزشی و فرا ارزشی در باب چرت و پرتیسم برسیم. خوب چون از سر تا پای این فری یه شکله همون سرش رو برسی میکنیم تا به نتیجه برسیم
ابتدا مو های فرید یا فریدون یا فری یا همون فروید: مو ی کوتاه با ته رنگ مشکی که بلاش مش شده
چشم های سبزش هم عین خیاره . گوش چپش 2 میلیمتر از گوش راستش بزرگتره . و یک سیبیل مخفوف داره این سیبیل خیلی مهمه . اینقدر مهمه که نگو . تازه ماتیک هم میزنه
با این اوصاف نتیجه میگیریم این داش فری اصولا آدمی بوده بس چلمنگ و مشنگ و ..... ولی خوب چون یه کتاب نوشته و تونسته به جای هری پاتر قالب کنه به ملت و پول خوبی به جیب بزنه همه به نیکی ازش یاد میکنن تا پاچه خواریش رو کرده و شاید به یه وایی برسن
شما هم به نیکی ازش یاد کن
لازم به ذکره این داش فری هر هفته پنجشنبه شب ها خونشون به ملت شام میده
آدرس: کوچه اول در دوم
تلفن:سه صفر بیست و یک دو صفر بیست و یک آخرش هم صفر بیست و یک
سایت هم نداره

____________________

در این باب تحقیقات گسترده ای توسط یک محقق ماگو معرف به نام ***** انجام شده و نتیجه ای بس جالب به دست آمده .
نتیجه: این عادت ها میدونن که ماگل ها میپیچوننشون ولی چون خیلی خبیثن میخوان یه کاری کنن که ماگل ها فکر کنن تونستن این ها رو بپیچونن و کلا از این ها بیشتر میفهمن و از این حرف ها تا وقتی موقش شد یه جوری ماگل ها رو بپیچونن که طرف تا دو سال تو کف بمونده
البته باز هم لازم به ذکره این عدات ها از یه جای مشکوک حقوق هم دریافت میکنن و این ها همه توطعه ی آساتکابر است

__________________
این خاطره مال یه ماگل بدبخت چلبمنگ بینواست که خودم حال کردم از ذهنش بکشم بیرون

خاطره: من یه روز با یه عادته به اسم **** رفته بودم بیرون. بچه ی خوبی بود خیلی هم ساده بود . اول بهش گفتم بیا بریم مهمون تو یه نهار بزنیم بعد شام رو هم مهمون من. جات خالی رفیتم کبابی یه دو پرس چلوکباب سلطانی زدیم بعد با هم رفتیم پارک و این تا کی؟ تا وقتی که نزدیک شام بود . رو صندلی نشسته بودیم که من تصمیم گرفتم طرف رو بپیچونم . برای همین به بهانه ی بستنی خریدن ازش جدا شدم و پیچندمش



Re: كلاس ماگل شناسي
پیام زده شده در: ۹:۱۱ دوشنبه ۱۸ دی ۱۳۸۵

ادوارد جکold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۵۹ شنبه ۱۷ تیر ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۲۰:۰۴ سه شنبه ۶ شهریور ۱۳۸۶
از وسط سبيلاي هوريس كنار نيكي پلنگ
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 356
آفلاین
1- بر طبق نظریه ی فرویدون ، نظر شما در رابطه با اینکه فرویدون حرف مفت زده است یا نه ، هر چه می خواهد دل تنگت بگو( یه سه چهار خط فرویدون رو به منجلاب بکشونید حال کنید! دور هم بخندیم!)

ها پروفسور من دقيقا ميخواستم همين جواب شما را بنويسم اما شما اومدي زودتر نوشتي حالا من چي كار كنم(پتكي عظيم)

توجه:به علت پاسداري از زبان فارسي به جاي وازه فرويدون از وازه فريدون استفاده ميشود(با تشكر از سازمان حفظ پاسداري محيط زيست)

روزي روزگاري بود مردي بود نا نام فريدون . فري جون عاشق دختري بود به نام دليله.
رورزي از روزها چند عده بيناموس قصد تعارض به دليله رو داشتن اما مگه فري چشم قشنگ مرده.
فري با شجاعت خودش را جلو انداخت و ذليله را نجات داد ولي خودشو گرفتار كرد ازونجا كه اين عده فرد بيناموس ماگل بودن فريدون ته دلش عقدهاي شده بود يه جوري حال اينا رو بگيره اين عقده كم كم با فري بزرگ شد تا در بزرگي يه نظريه ارائه داد كه حتي ارزشي نويسام به حالت تحوع افتادن
اين بود روزگار فري چشك قشنگ.


2_ عادت ها چرا با اینکه میدانند ماگل ها بی وفا هستند و به زودی آنها را می پیچانند باز گول آنها را می خوردند؟!

اين عامل . عامل پيچيده اي هست به عنوان خريت محض(استاد من به طور كلي با مفهوم عادت اشنا نشدو يعني نفهميدم اين عادت ها چين انوقت شما هي سوال ميپرسي ما هي مجبوريم از خودمون دراريم درنتيجه به مغزم فشار مياد در نتيجه فشار اومدن همون نخود اين تو هم مزاره ميره)

3_ خاطره ای از پیچاندن یک عادت در هر چند سطر حتی شده یک سطر نوشته و بنویسید ( توجه نوشته و بنویسید در اینجا فرق داشته و هر کی غلط گرامری بگیره ...!)

پروفسور ميگم شما چرا در يه جمله در يه زمان و در يه مكان از دو فعل بنويسيدو نوشته استفاده كرديد(چكشي صغير)

من عادت دارم شبا ساعت 9 بگيرم بخوسپم
روزي روزگاري بود كه من شب ساعت 9 نميخواستم بخوسپم
پس طي يه عمليات ساده نخوسپيدم
بعد عادته خودش پيچيد(چوغي ضعيف)


روح جنمار قديم ميكند:

[url=http://ww


Re: كلاس ماگل شناسي
پیام زده شده در: ۲۲:۱۹ یکشنبه ۱۷ دی ۱۳۸۵

وینکی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۰۳ شنبه ۲۰ خرداد ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۲۲:۴۵ دوشنبه ۲۱ فروردین ۱۳۹۱
از خونمون
گروه:
کاربران عضو
پیام: 256
آفلاین
1- بر طبق نظریه ی فرویدون ، نظر شما در رابطه با اینکه فرویدون حرف مفت زده است یا نه ، هر چه می خواهد دل تنگت بگو( یه سه چهار خط فرویدون رو به منجلاب بکشونید حال کنید! دور هم بخندیم!)
یک روزی،یک نفری،در یک جایی ،دچار یک اتفاقی شد!یعنی خوابید!درست در همین موقع فرویدون بر خوابش آمد و دست او را گرفت و با حالت فیلمهای ترسناک گفت:"بیا!بیا!تو باید راه منو ادامه بدی!"
و آن یک نفر که تعجب کرده بود ،و نمیدانست منظور طرف کدام راه بوده پرسید:"کدوم راه؟!"
و فر.یدون که اعصابی در بساط نداشته گفته:"راه مرا ادامه میدی؟یا برم ولی محترمتو خبر کنم؟!"
و چون یک نفر جوابی نداده، فرویدون هم از همان کودکی دارای جنون آنی و دائمی بوده،دست بلند میکند تا ضربه ای کارساز بر او وارد آورد!در حالی که از این خبر نداشته که آن یک نفر عادت دارد که (به پیشنهاد ولی خود)در مقابل کسی که دست بر او بلند میکند حقش را کف دست و پای او قرار دهد ،طوری او را می زند و در آخر بر طبق عادت او را به قسمتی دیگر از کره ی زمین پرت میکند !
طبق خبرگزاری خبر،آخرین جمله ای که فری در میان خبرنگاران اظهار داشت این جمله بود:"من پشیمونم"
که بعدها دانشمندان و فیلسوفان کشف کردند که فری در لحظات آخر عمر نظریه ی خود را نقض کرده و ددچار پشیمانی و عذاب وجدان بوده است!
================
2_ عادت ها چرا با اینکه میدانند ماگل ها بی وفا هستند و به زودی آنها را می پیچانند باز گول آنها را می خوردند؟!

طبق تحقیقاتی که من کردم و پرس و جوهای که داشتم در مقابل تمام اینها من فقط یک جواب شنیدم:"دوست ناباب!"
================
3_ خاطره ای از پیچاندن یک عادت در هر چند سطر حتی شده یک سطر نوشته و بنویسید .
روزی ماگلی به همراه جمعی از دوستان خود دور هم جمع بودند و شعر میخواندند و شمع روشن و خاموش می کردند ،اما ناگهان در آن میان یکی از آنها که معمولا عادت داشت زنده باشد،افتاد مرد!
و عادت زنده بودن که در میان جمع ضایع شده بود،گریان از جمع دور شد و همه بر خلاف عادت خودشان ،مردند!


همه چیز همینه...
Only Raven


Re: كلاس ماگل شناسي
پیام زده شده در: ۱۷:۳۶ شنبه ۱۶ دی ۱۳۸۵

برودریک بودold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۳:۱۹ یکشنبه ۷ آبان ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۲:۰۷ جمعه ۱۶ شهریور ۱۳۸۶
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 39
آفلاین
جلسه ی دوم درس ماگل شناسی

همه ی بچه ها پنج دقیقه ای میشد که توی کلاس نشسته بودن و کسی نبود که دهنش با یکی از اعضای بدن (برای رفع سوء تعبیرات محتمله! فقط اعضایی مانند دست و پا و کله!) بغل دستیش پر نشده باشه!
در همین لحظه در کلاس باز میشه و یک اسموت سیاه ، با کله میاد داخل و بو می کشه!
_کو کو ، غذا کو؟! اینجا همه دهنشون پره ، غذا کو ، به منم بدین!
وقتی میبینه که غذا ها همه در حال خورده شدن و در بعضی موارد خورده شده اند! با نا امیدی پنجره ی کلاس رو باز میکنه و از اون بالا خودشو پرت میکنه پایین و خودکشی میکنه!
هدویگ در حالی که منغارش حاوی مقداری از دماغ پرسی ویزلی بود میگه:
_ ای کی بود؟!
پرسی ویزلی :
_ وزیر سابق ! کینگزلی اسموتی ! وی در سالی بر علیه وزارت کودتا کرد ولی وقتی دید هیچ وزیری وجود نداره کم آورد و مجبور شد وزیر سحر و جادو بشه ، دوران وزارت وی مصادف بود با ...
در همین لحظه در بار دیگه باز میشه و کوییرل وارد کلاس میشه ، در رو به آرومی پشت سرش میبنده و میاد روی سکو و رو به بچها از توی جیبش یک کاغذ در میاره و بدون هیچ مقدمه ای شروع به خوندن کاغذ می کنه:

ها سلام تو همتون! چطوری هدی!
هدویگ : نوکرتم!
کوییرل ادامه داد :باش تا اموراتت بگذره ، ها بچه ها میدونم که خیلی مشتاق بودین منو ببینید! میدونم! مگه نه؟
همه : نه!
کوییرل ادامه داد : هه هه ! میدونستم! خب بچه ها راستش من الان دارن توی پارتی حاجی دارک لردینا و ممل حرکت میزنم وقتی شما دارین این نامه رو میخوندی ، ولی نگران آینده شغلی من نباشید! کوییرلو خر کردم! بهش گفتم فنگ دیشب چون از عملکرد بچه های کوییدیچ ناراحت بود پاچه ی منو گرفته و من الان یه پام قطع شده و خون ازش فوران میکنه و هیچ امیدی به زندگیم نیست و برام قبر خوشگلی بخرید ازم به خوبی یاد کنید! خره دیگه! اصن آدم چقدر ابله! چقدر ساده لوح! کسی که ولدی به اون تابلویی میاد گولش میزنه! خب ابلهه دیگه! ها ولی خیالتون راحت پای تلفن کلی براش فیلم بازی کردم گریه کرد اصن!! ها ها!
خب بچه ها ، ببینید جلسه ی دومتون اینه ! ماگل ها ، عادت ها!
اصولاً ماگل ها یه سری عادتایی دارن ، تو همشون هست! دختراشون مثلاً عادت دارن خوشونو برای پسراشون عزیز کنن! پسراشون دختراشونو بزارن سر کار! ولی جادوگرا که شما باشید اصن فکرشم نکنید اینجوری نیستید! همین کوییرل! این عادتشه که گیر بده! دست خودش نیست! گیر میده ! یا مثلاً بیل! فقط بلده زیر نویس بره رو اعصاب! دست خودشم نیست دیگه! ولی دقت کنید که مدیران گلهای سایت هستند و ما اونها رو بیشتر دوست داریم و من کلاً منظورم بیل ویزلی و پروفسور کوییرل خودمون نبود! من منظورم این بود که ای تویی که عادت داری خالی ببندی! نبند! من اصلاً نمی خوام اشاره ی مستقیم بهت بکنم ویلی ادوارد! من خیلی مرام تر از این حرفام! نبند! ، ولی اینا اصن ربطی به درس نداشت! درسمون در مورد ماگل ها بود و عادت های اونا!

ماگل ها عادتها! :

بر طبق نظریه ی ماگلی به نام فرویدون! که بعضی از کسانی که باهاش پسر خاله شدند وی را فروید هم صدا میزنند ولی وی اون فروید نیست و یکی دیگه است ، ماگل ها اصولاً عادت به عادت دارند! آنها عادت ها می کنند به عادت کردن ، عادت می کنند به زندگی کردن ، آنها عادت می کنند به کار کردن ، به محبت کردن ، آنها عادت دارند که عادت کنند! آنها به حدی عادت را دارند که عادت کردند عادت کنند! (خلاصه : ماگل ها عادت کننده هستند!)(هیچ نکته ی انحرافی هم ندارد هر کسی پیدا کرد خودش منحرف است و برود خود را به منکرات تحویل بدهد)
بر طبق نظریه ی ماگلی به نام فرویدون ! که وی آن فرویدون بالایی نیست ، عادت ها از ماگل ها خسته شده اند و همیشه سعی در ترک آنها دارند! ولی چون انسان ها به عادت کم نیاوردن خیلی علاقه دارند و از وی الگو گرفته اند ، کم نمی آورده ! و سعی به ترک عادت ها می نمایند تا به خیال خودشان عادت ها را پیچانده ، مانع کم آوردن خود گردند! گراپ ، در جمعی از رفقای میتی کومون گفت : من کرد هرماینی به عادت دوست! من خواست ترک عادت کرد هرماینی را ! (خلاصه : انسانها علارغم عادت کردن ، عادت گریز هستند) (نکته ی انحرافی داشت تا دلت بخواهد!)
بر طبق نظریه ی ماگلی دیگر به نام فرویدونزکچ! که گول خوردی و این همان فرویدون اولی است که تغییر شکل داده بوده نشناسیش! ماگل ها بسی گیج و دوگانه سوز ، ها نه دوگانه هستند! این دوگانگی از آنجا بر آمده که آنها اول با کلی مهربانی عادت را گول زده و وی را راضی به ، یعنی عادت کردن می کنند ، سپس وی را پیچانده ، ترک گفته ، عملاً وی را می پیچانند! ای نامرد! بی مهر! بی عطوفت! بی کلاس! (خلاصه : ندارد )(نکته ی انحرافی هم ندارد ) (نتیجه گیری دارد!: به هیچ وجه ماشین های خود را دوگانه سوز نکنید ! )

اینم از درس ماگل ها ، عادت ها!

تکالیف :

1- بر طبق نظریه ی فرویدون ، نظر شما در رابطه با اینکه فرویدون حرف مفت زده است یا نه ، هر چه می خواهد دل تنگت بگو( یه سه چهار خط فرویدون رو به منجلاب بکشونید حال کنید! دور هم بخندیم!)(مثال : گراپی بزرگ در دفترچه ی خاطرتش نوشته بود ، ما میکرد فرویدون را صبحها ، بیدار ، شبها می کرد فرویدون را بیدار! و همچینین ادی ماکای اعظم در مقاله ای آورده بود : من یک بار داشتم جوراب های فرویدون را می شستم ، متوجه گشتم وی یک معتاد علاف بوده که سه زن را در دم طلاق داده و هشت زن را کشته و به حمید کوچولو نیز نظر سوء داشته و می خواسته تا آبنبات وی را از او به سرقت ببرد ! زیرا دچار عقده ای بوده که در بچگی یک بار مادرش برایش آبنبات خریده بود ولی وی به علت هوش سرشار آبنبات را داده بود به دختری در بغل دستش و دختر نیز آبنبات را خورده و با زبان درازی وی را مورد سوختگی ماتحت نموده ، حتی گفته شده وی با حرکت آیینه سعی در جلوگیری از سوزش بیشتر داشته که مادر دختر این صحنه را دیده و گمان برده وی در شرف اقدام خبیثانه ای به نام فحش دستی بوده! پس گوش وی را گرفته و یک نر و ماده به وی ارزانی داشته! ادی ماکای از جواب این سوال که با شستن جوراب وی چگونه به این همه اطلاعات رسیده سکوت و تقاضا وکیل کرد!)(دیگه مثال هم زدم بهونه نیارید چقدر سوالاش سخته چه کلاس بدی)

2_ عادت ها چرا با اینکه میدانند ماگل ها بی وفا هستند و به زودی آنها را می پیچانند باز گول آنها را می خوردند؟!

3_ خاطره ای از پیچاندن یک عادت در هر چند سطر حتی شده یک سطر نوشته و بنویسید ( توجه نوشته و بنویسید در اینجا فرق داشته و هر کی غلط گرامری بگیره ...!)

همین!

برید حال کنید کوچولو های من! بخورمتون! نازتو برم! برید ، برید سریعتر خودتونو نجات بدید! ، ها راستی ، یادتون نره از اون دوست خوبمون امتیاز مورد نظر برای کم شدن رو اعلام بدارید تا ببینیم چه شود! یا حق!


<خالی خواهد بود ، برای همیشه>


Re: كلاس ماگل شناسي
پیام زده شده در: ۱۱:۵۴ شنبه ۱۶ دی ۱۳۸۵



مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۵۸ دوشنبه ۲۹ آبان ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۹:۱۷ دوشنبه ۹ بهمن ۱۳۸۵
گروه:
کاربران عضو
پیام: 26
آفلاین
امكان داره تكليفم رو قبول كنين؟!
------------------------------------------------
معرفي:

گويندالين مورگن، كاپيتان تيم هارپي هالي هد كه يكي از باشگاه هاي بسيار قديمي ولزيه هستم. كاپيتان هايدلبرگ هري يرز رو به دليل اين كه حقش بوده دچار ضربه مغزي كردم !!
همين طور كه معلومه عاشق كوييديچم حالا هم براي اينكه عذاب وجدان ولم نمي كنه اومدم تا تحصيلاتمو كامل كنم و به خيال خودم افتخار بيافرينم.
اما يكي از اقدامات مهم و خيرخواهانم اين بود كه پاك جاروي پنجم رو به موزه بخشيدم! و حالا يه آذرخش متاليك رينگ اسپرت دارم!

چند جمله ي قشنگ:

* تو چيزها رو مي بيني و مي گي چرا اما من چيزها رو مي بينم و مي گم چرا نه.
* سعي كن خورشيد باشي كه اگر خواستي به كسي نتابي نتوني.
*عشق واقعي عشق ورزيدن به يك انسان كامل و بي عيب نيست بلكه عشق ورزيدن كامل و بي عيب به انساني است كه كامل نيست.
* چيزي كه بعضي انسان ها رو عزيزتر مي كند فقط خوشي و شادي نيست كه ما به هنگام بودن در كنار آن ها احساس مي كنيم بلكه احساس كمبودي است كه به هنگام دور بودن از آن ها داريم.
* قوي ترين انسان ها كسي است كه در هنگام عصبانيت خود را بهتر كنترل كند.
* پول خوشبختی نمی آورد بلکه شکل بهتری از بدبختی را برایتان فراهم می آورد.
* خیلی آسان تر است با همه مهربان باشیم تا با یک نفر
*سعي كن عظمت در نگاه تو باشد نه آن چيز كه به آن مي نگري.
* اگر خود را در جای دیگران نگذاریم قضاوت کردن در مورد آنها آسان است.
*كسي كه فكر مي كند عاقل است، عاقل نيست.
*انسان عاقل فرصتها را مي آفريند و منتظر پيدا شدن آنها نمي نشيند.
*يک خسيس پولدار،فقيرتر از يک انسان ندار است
*نیکی همه چیز را مغلوب میکند و خودش مغلوب نمیشود.
* توقف در زندگی مرگ تدریجی است.
*اگر به دنبال موفقیت نروید خودش به دنبال شما نخواهد آمد.
*خشم با دیوانگی آغاز می شود و با پشیمانی پایان می پذیرد.
*راز برده توست، ولی وقتی آن را فاش کردی تو برده اش می شوی.
*وجود نيروي تخيل يك عنصر اساسي در نوابغ است.
*کسی که در فکر انتقام باشد زخمهای خود را تازه نگه می دارد.
*به زبان اجازه نده قبل از اندیشه ات به راه افتد.


ویرایش شده توسط گويندالين مورگن در تاریخ ۱۳۸۵/۱۰/۱۶ ۱۵:۳۲:۴۳







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.