هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: اموزش ساخت انواع نوشيدني به وسيله ي مادام رزمرتا
پیام زده شده در: ۲۳:۴۱ یکشنبه ۱۳ شهریور ۱۳۸۴
#61

اما رابینسون


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۴۰ دوشنبه ۱۷ مرداد ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۲:۰۴ دوشنبه ۲۰ شهریور ۱۳۸۵
از خوابگاه دختران
گروه:
کاربران عضو
پیام: 102
آفلاین
همون موقع اما با سر و صدا وارد میشه و میگه رزی میشه با هم صحبت کنیم؟
رزی:باشه الان میام.
آن دو به زیر زمین رفتند.
اما:ببین رزی میخواستن بابت دیروز ازت معذرت بخوام که سرت داد زدم.
رزی:خوب البته منم تقصیر داشتم ولی نباید...
ولی صدایی باعث قطع شدن صدای رزی شد و در بعد...


قدرت فقط 13 و عشق فقط 3 و نفرت فقط 23



Re: اموزش ساخت انواع نوشيدني به وسيله ي مادام رزمرتا
پیام زده شده در: ۱۹:۵۴ یکشنبه ۱۳ شهریور ۱۳۸۴
#60

ایواناold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۱۰ جمعه ۳۱ تیر ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۶:۲۴ چهارشنبه ۲ بهمن ۱۳۸۷
از تالار خصوصی گریفیندور!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 246
آفلاین
ایوی که اعلامیه ی رزی رو خونده بود گفت:

ـــ رزی یعنی من خودم به خودم باید ۱۰۰ گالیون بدم؟!

اندرو:مسخره بازی درنیار....باید به رزی بدی

رزی:آره...راستی اندرو تو ثبت نام نمیکنی؟

اندرو در حالی که خمیازه میکشید:ن....ن.....میتونم بیام...کلی کار باید تو فروشگاهمون انجام بدم...

رزی:چی؟! فروشگاهتون؟! مگه تو هم مغازه زدی؟!

ایوی:نزده...راستش مالک شریکی منه...تو فروشگاه لوازم جادویی و سفری ایوانا...

رزی:

ایوی:خب بسه رزی...بیا اینم ... نه وایسا من برم قصرمون پول بردارم بیام.

و غیب شد.

رزی گفت:نمیره پول برداره که ... خودم دیدم الان یه چک هزار گالیونی تو کیفش بود.

اندرو:چی فکر کردی؟!میره زاخی رو میبینه...امام از دست این دوتا کبوتر!!



!!Let's rock 'n' ROLE



Re: اموزش ساخت انواع نوشيدني به وسيله ي مادام رزمرتا
پیام زده شده در: ۱۲:۲۶ یکشنبه ۱۳ شهریور ۱۳۸۴
#59

اندرومیداold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۰۶ دوشنبه ۲ شهریور ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۹:۰۱ چهارشنبه ۳۰ تیر ۱۳۸۹
از معلوم نیست!دوره گردم!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 660
آفلاین
مشاوره :

خب من مشاورم دیگه.
خب اول از همه باید یه سری نکته رو بگم :
1-این جا کلاسه مثلا!!
2-اگه همینجوری پیش برین و هی شربت(شربت عسلی!!(سانسورهای اسلامیه)بخورین مادام باید یه کلاس رژیم هم باز بکنه!!!
خب مشاوره ی اصلی :
بهتره برای این کلاس ها زمان بندی داشته باشه.اگه لازم شد خودم می گم.
بهتره این جا جدی تر گرفته بشه.


" در جهان چیزی به نام آغاز و پایان وجود ندارد. زندگی امروز خود را به گونه ای بگذرانید که گویی همه چیز در همین یک روز است ... "


Re: اموزش ساخت انواع نوشيدني به وسيله ي مادام رزمرتا
پیام زده شده در: ۰:۱۰ یکشنبه ۱۳ شهریور ۱۳۸۴
#58

اما رابینسون


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۴۰ دوشنبه ۱۷ مرداد ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۲:۰۴ دوشنبه ۲۰ شهریور ۱۳۸۵
از خوابگاه دختران
گروه:
کاربران عضو
پیام: 102
آفلاین
رزی:معلومه باید به زاخی خبر بدی.
اما:تو خبر بده من میرم بالا سر ایوانا.شاید یه کمکی بتونم بکنم.به بابامم یه زنگ بزنم که بیاد اونجا.احتمالا آنفولانزای جغدی گرفته.
رزی:باشه برو ولی یادت باشه...
اما:چی؟
رزی:هیچی برو ولی برگشتی یه کار درست حسابی باهات دارم.
اما رفت و در رو بست .رزی وقتی میخواست به طبقه بالا بره یه نوشیدنی برای مهمون افتخاریش برد و بعد...


قدرت فقط 13 و عشق فقط 3 و نفرت فقط 23



Re: اموزش ساخت انواع نوشيدني به وسيله ي مادام رزمرتا
پیام زده شده در: ۲۳:۰۱ شنبه ۱۲ شهریور ۱۳۸۴
#57

ایواناold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۱۰ جمعه ۳۱ تیر ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۶:۲۴ چهارشنبه ۲ بهمن ۱۳۸۷
از تالار خصوصی گریفیندور!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 246
آفلاین
بهتر نیست اینقدر خارج از رول نزنی؟

=================================

بعد از این که فرانک رفت، رزی نشست و با مهمان افتخاریش ـــ هری یا اندرو؟! ـــ یه نوشیدنی کفدار خورد.....

**نیم ساعت بعد**

اما نفس نفس زنان وارد کلاس شد.در حالی که یه طومار کاغذپوستی دستش بود خودشو پرت کرد رو صندلی و یک نوشیدنی کره ای برداشت:

رزی:هوی اما جلو مهمون زشته خودتو پرت میکنی و من اگه بفهمم که تو اونجوری نوش....

اما که یک نفس نصف نوشیدنی رو خالی کرده بود گفت:

ـــ وایسا رزی....من یه سری حرف و سوال دارم ! میشه....؟!

رزی:به مهمونش گفت:

ـــ شما همینجا وایسین من الان میام اما کارم داره.

و با اما رفت تو انبار جارو ها که اونموقع خالی بود.اما درو بست و رزی پرسید:

ـــ چه خبر شده؟

اما:ایوی مسموم شده.

رزی:مغز! خودم میدونم!با چی مسموم شده؟

اما:نمیدونم....میکروبش ناشناخته ست...

رزی:نکنه...نکنه ایوانا وبای هیپوگریفی گرفته؟!

اما:نمیدونم شاید..........

رزی:تو حتما میتونی خوبش کنی نه؟! آخه تو فرانکو درمان کردی......

اما:فرانک فرق داره....

رزی:خیلی خب جمعش کن بابا!این کاغذ چیه؟

اما:مخارج بیمارستان ایواناست.

رزی:من پولشو نمی...چی؟بیمارستان؟

اما:آره....حالش واقعا بد شده بود.وسط راه غش کرد.به نظر تو به کی خبر بدیم؟اون خانواده ای نداره........


!!Let's rock 'n' ROLE



Re: اموزش ساخت انواع نوشيدني به وسيله ي مادام رزمرتا
پیام زده شده در: ۱۸:۴۷ شنبه ۱۲ شهریور ۱۳۸۴
#56

اما رابینسون


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۴۰ دوشنبه ۱۷ مرداد ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۲:۰۴ دوشنبه ۲۰ شهریور ۱۳۸۵
از خوابگاه دختران
گروه:
کاربران عضو
پیام: 102
آفلاین
اما در حالی سعی میکرد بلند تر از رزی فریاد بکشه گفت:نمیبینی؟ایوانا مسموم شده.تو تو این کافه کسی دیگه رو نداری که برات نوشیدنی بیاره؟این مهسا و فرانک و اینا پس چین؟
من ایوانا رو میبرم پیش پامفری.دیگه هم سر من داد نکش و لحظه بعد که هنوز رزی در شک فریاد اما بود ،آنها قیب شدند.
رزی هم گفت:دختره خجالت نمیکشه سر من داد میکشه.
ولی صدایی صدایش را قطع کرد و گفت:چی؟اما باید خجالت بکشه؟
و کسی نبود جز فرانک...


قدرت فقط 13 و عشق فقط 3 و نفرت فقط 23



Re: اموزش ساخت انواع نوشيدني به وسيله ي مادام رزمرتا
پیام زده شده در: ۱۸:۲۹ شنبه ۱۲ شهریور ۱۳۸۴
#55

مادام رزمرتا


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۲۴ جمعه ۲۴ تیر ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۸:۱۹ پنجشنبه ۴ اسفند ۱۳۸۴
گروه:
کاربران عضو
پیام: 127
آفلاین
ايوي:مسموم ؟؟؟؟ نه من حالم خوبه !!!!!
اما:نه نه ايوي ................... من نمي خوام تورو از دست بدم ... .... شايد تو اون نوشيدنيه ميكروبه وبا بوده...... ايوانا تو..........تو دوست خوبي بودي.................
ايوي:جدا؟؟؟ راستي تو ديگه از اون نوشيدنيه نداري؟؟؟ خيلي خوشمزه بود :pint:
اما:حالا من چي كار كنم؟ بايد 1 كاري بكنم ولي چه كاري؟؟؟
ايوي:..........................

ولي صداي ايوانا در فرياد رزي گم شد

_:پس اين نوشيدني چي شد؟؟؟؟؟


[b][size=medium][color=66CCFF]دامبلدور عزيز بدان هر جا كه باشي تا پاي جان ازت حمايت مي كنيم و به تو وفادار خواهيم ماند !!!


Re: اموزش ساخت انواع نوشيدني به وسيله ي مادام رزمرتا
پیام زده شده در: ۱۲:۱۰ شنبه ۱۲ شهریور ۱۳۸۴
#54

ایواناold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۱۰ جمعه ۳۱ تیر ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۶:۲۴ چهارشنبه ۲ بهمن ۱۳۸۷
از تالار خصوصی گریفیندور!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 246
آفلاین
اما:واقعا که! با این مهمون افتخاریش!بهتره اینجا رو یکم درست کنم.....!

صدایی اومد:

ـــ اما؟ ...تو ...اونجایی؟

اما:ایوانا اینجا چیکار میکنی؟!

ایوی با خوشحالی درو بست.

اما:مگه به مشتری ها نمیرسیدی؟!

ایوی:مشتری؟! رزی... فکر میکنه اینجا... مشتری داره....!

اما:یعنی هیچ کس پایین نیست؟!

ایوی:هیچ کس...؟! چرا! ....یه توله بلاجر.... زیر میز مادامه!

اما:بامزه!چرا اینجوری شدی؟!

ایوی:چه جوری؟! من...فقط....رفتم بعد اون یه چیزی به من داد...منم سر کشیدم اون معجونو....خوشمزه بود...خیلی! :pint:

اما با وحشت گفت:ایوانا تو مسموم شدی!!!!!!!!!!!!!!!!!


!!Let's rock 'n' ROLE



Re: اموزش ساخت انواع نوشيدني به وسيله ي مادام رزمرتا
پیام زده شده در: ۱۱:۴۲ شنبه ۱۲ شهریور ۱۳۸۴
#53

مادام رزمرتا


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۲۴ جمعه ۲۴ تیر ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۸:۱۹ پنجشنبه ۴ اسفند ۱۳۸۴
گروه:
کاربران عضو
پیام: 127
آفلاین
ايوي:ولي اخه .....................
رزي:فعلا حرف نزن..............ببين چه بلايي سر لباس خانم بلك اوردي!!!
ايوي:ولي من اصلا نمي خواستم اين جوري بشه !!!!!!!!!!!
رزي:برو پائين به مشتري ها برس !!!!!! بعدا با هم صحبت مي كنيم

ايوي با به طبقه ي پائين رفت.

رزي:خب اما تو هم بلند شو و اينجا ها رو تميز كن خانم بلك صبر كنيد تا من لباستون رو تميز كنم
اندرو:نمي خواد زحمت بكشيد از دوست مخترعم 1 دستمال گرفتم كه تمام لكه هاي رو لباسارو از بين مي بره

اندرو دستمالي از جيبش در اورد و به لباسش كشيد و لباسش مثل اول تميز شد

رزي:هوم.......... چيز خوبيه من ازش 10 تا سفارش مي دم با اين شاگردايي كه من دارم خيلي به درد مي خوره
رزي ادامه داد : خب اما تا داري اينجا رو تميز مي كني من و خانم بلك مي ريم و صحبتمون رو توي اتاق پذيرش ادامه مي ديم برامون اونجا نوشيدني بيار ............. از اين طرف بفرمائيد خانم بلك

و رزي و اندرو رفتند و اما رو توي اتاق كثيف تنها گذاشتند

اما:


[b][size=medium][color=66CCFF]دامبلدور عزيز بدان هر جا كه باشي تا پاي جان ازت حمايت مي كنيم و به تو وفادار خواهيم ماند !!!


Re: اموزش ساخت انواع نوشيدني به وسيله ي مادام رزمرتا
پیام زده شده در: ۹:۵۴ شنبه ۱۲ شهریور ۱۳۸۴
#52

مادام رزمرتا


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۲۴ جمعه ۲۴ تیر ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۸:۱۹ پنجشنبه ۴ اسفند ۱۳۸۴
گروه:
کاربران عضو
پیام: 127
آفلاین
وقتي مي دونين هري و رون و هرميون از اين طرف ها نميان چرا وارد داستانشون مي كنيد؟؟؟؟

من از اونجايي كه اما واسمون نوشيدني اورده ادامه مي دم

____________

اما در نزده وارد اتاق مي شه

اما:سلام واستون نوشيدني اوردم
رزي:چرا در نزده وارد شدي؟؟؟
اما: تو از كي تاحالا از اين اخلاقا داشتي؟؟
رزي:از همين حالا ......................... اون پائين كه تنبلي نمي كنيد ؟؟؟
اما:نه.........حالا اينا رو كجا بذارم؟؟؟؟
رزي:اول جلوي خانم بلك بعدم من
اما:باشه ولي .........................

در اين زمان ايوي دوان دوان و در نزده وارد اتاق مي شه و مي خوره به اما و هر دو با هم پخش زمين مي شن سيني نوشيدني ها هم از دست اما ول و روي اندرو خالي مي شه!!!!!!!

ادامه بديد...............


[b][size=medium][color=66CCFF]دامبلدور عزيز بدان هر جا كه باشي تا پاي جان ازت حمايت مي كنيم و به تو وفادار خواهيم ماند !!!







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.