ده دقيقه بعد ...روفوس : پس چرا اينقدر دير كرديد ؟ مي مرديد يه كم زود تر ميومديد ؟
روونا : حالا غر نزن ... بساطتون رو جمع كنيد ، بريم هتل ...
يك ساعت بعد ...12 نفر هيئت اعزامي بر روي صندلي هايي كه در لابي هتل وجود داشت ، نشسته بودند و فقط گودريك و روونا رفته بودند تا كليد را از مهماندار پس بگيرند . صدايي كه لابي هتل پخش ميشد توجه همه را به خود جلب كرده بود ...
- تاحالا شده سانسور شد ! بشي ؟ ...
ميخواي حرف بزنم رك تر بشي ؟ پ
يش خودت ميگي اينه عشق تاريخي ... ولي داف ات با يه بچه مايه داره ، خواب ديدي ! اسكريم جيور سه بار بار بر مرلین و خاندانش صلوات فرستاد و لودو ، زاخي ، بارتي و ترورس رو ديد كه در حال بريك زدن بودند !
نارسيسا آرام در گوش بارتي گفت : بشين ، الان آبروي مرگخوار ها و بابات رو ميبري ... درسته كه روفوس هم مرگخواره ولي عيبه جلوي اون از اين كارا ... يه كم از دراكوي من ياد بگير ...
بارتي :
ارني هم پس چند دقيقه وسوسه شد و به جمع اونها پيوست !
جيني آرام در گوش سيموس گفت : جاي عله خاليه ها ... وگرنه ببين چه بيناموسي بازي ، راه مينداخت !
الويندر و لورا در حال بررسي چوبدستي بودند كه سال ها قبل اليوندر براي لورا ساخته بود .
كينگزلي هم به گلگومات گفت : ببين چقدر زود خودشون رو فروختند ... زاخي و لودو آبروي ما و هافل رو ميبرند ... واقعا كه !
سرانجام گودريك با كليد اتاق آمد ...
- اين اتاق رو سازمان ملل ماگول ها برامون رزرو كرده بود . اتاق 666 طبقه ي 6 ... براي اينكه بريم اونجا بايد با آسانسور بريم ...
ده دقيقه بعد ...درون آسانسور درون آسانسور عبارتي به چشم ميخورد كه برروي آن نوشته بود :
ظرفيت 4 نفر ولي درون آسانسور هر 14 نفر هيئت اعضامي به همراه گلگومات كه خود 5 نفر بود ، حضور داشتند .
- چرا اينجا اينقدر كوچيكه ؟ اصلا جاي تكون خوردن نيست ...
در همين لحظه روفوس مقابل ترورس ايستاده بود تا مبادا او در اين حجم كم با جنس مخالف
سانسور شد !پس از چند لحظه متوجه شدند كه آسانسور به سمت پايين در حركت است و به بالا نميرود ...
نارسيسا گفت : بچه ها ، فك كنم گير كرديم !
- يعني چي گير كرديم ؟
- بوقي ، يعني همينجور بايد بمونيم ... يعني بايد توي اين خراب شده ، حبس باشيم ...
سيموس گفت : حالا چي كار كنيم ؟
- همين الان توي همين اتاقك با هم جلسه اي تشكيل ميديم تا ببينيم بايد چي كار كنيم ... لطفا خودتون رو براي جلسه ي درون آسانسوري آماده كنيد !
اين جمله را روفوس به زبان آورد ...
[spoiler=خلاصه ی سوژه ! ]متن خلاصه ...
چند روز ديگه توي سازمان ملل ماگول ها ، قراره اجلاسي برگزار بشه كه توي اون قوانيني تصويب ميشن كه به جادوگر ها هم مربوط ميشه ...
پس سازمان ملل جادوگري تصميم گرفته كه هيئتي اعزام كنه ...
اين هيئت به سرپرستي اسكريم جيور به نيويورك يعني مقر سازمان ملل اعزام ميشن .
در هواپيمايي كه قصد داره اونها رو به مقصدشون يعني نيويورك برسونه ، اتفاقاتي رخ ميده ولي اونها به سلامت به مقصد ميرسن...
اونها سرانجام به هتل ميرسن ولي وقتي ميخوان به سوييت مورد نظرشون برن ، متوجه ميشن كه آسانسور گير كرده ... اسكريم جيور پيشنهاد ميده كه توي آسانسور ، جلسه اي 14 نفره برگزار كنن ...[/spoiler]
ویرایش شده توسط روفوس اسكريم جیور در تاریخ ۱۳۸۸/۶/۲۶ ۲۰:۳۶:۴۰
ویرایش شده توسط روفوس اسكريم جیور در تاریخ ۱۳۸۸/۶/۲۶ ۲۰:۴۸:۰۲
ویرایش شده توسط روفوس اسكريم جیور در تاریخ ۱۳۸۸/۶/۲۶ ۲۱:۱۶:۵۵
ویرایش شده توسط مینروا مک گونگال در تاریخ ۱۳۸۸/۶/۲۸ ۱۳:۱۳:۰۵