هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

مدیریت سایت جادوگران به اطلاع کاربران محترم می‌رساند که سایت به مدت یک روز در تاریخ 31 خرداد ماه بسته خواهد شد. در صورت نیاز این زمان ممکن است به دو روز افزایش پیدا کند و 30 خرداد را نیز شامل شود. 1 تیر ماه سایت جادوگران با طرح ویژه تابستانی به روی عموم باز خواهد شد. لطفا طوری برنامه‌ریزی کنید که این دو روز خللی در فعالیت‌های شما ایجاد نکند. پیشاپیش از همکاری و شکیبایی شما متشکریم.




Re: دفتر فرماندهی کاراگاهان!
پیام زده شده در: ۱۰:۲۷ دوشنبه ۳ مرداد ۱۳۹۰
پایان ماموریت

تاخیر برای اعلام پایان ماموریت به خاطر این بود که می خواستم فرصتی داده باشم تا اونایی که شرکت نکردن، بیان و شرکت کنن که آخرشم شرکت نکردن!

ماموریت خوبی بود برای دفعه اول.

لی جردن: پستت جذاب بود. هیجان خوبی داشت. فقط یک ذره باید روی نکات نگارشی و علائم دقت بیشتری بکنی. جای پیشرفت زیادی هم داری.

گودریک گریفندور: خوب بود. جذابیتی نداشت. ولی همین که بازگشت مارو اعلام کرد خوب بود. آفرین یک ذره هم با دقت بیشتری بنویس.

آرکوس الیواندر: پست شما هم خوب بود. می تونی در آینده در بخش شکنجه و گرفتن اعتراف موفق باشی.

در کل از همه راضیم.

قرار بود این افراد:

سر نیکلاس - فینیاس نایجلوس بلک - لی جردن - گودریک گریفندور - آقای الیواندر و الستور مودی

در ماموریت شرکت کنن. که فینیاس نایجلوس بلک، سر نیکلاس و الستور مودی شرکت نکردن و به همین دلیل کلا" اخراج میشن. براشون آرزوی موفقیت در گروه های دیگه رو داریم.

بنابر این اعضای گروه دفتر فرماندهی کلا" با خودم چهار نفر میشه. این لیستش:

سیریوس بلک (فرمانده)

گودریک گریفندور

آقای الیواندر

لی جردن


معاون خودم رو هم فعلا" اعلام نمی کنم. چون رقابت خیلی نزدیک بود. منتظر اعلام ماموریت بعدی نیز باشید.

با تشکر
ریاست دفتر


ویرایش شده توسط سيريوس بلك در تاریخ ۱۳۹۰/۵/۳ ۱۰:۳۰:۳۲


Re: دفتر مدیریت مدرسه
پیام زده شده در: ۹:۰۱ دوشنبه ۳ مرداد ۱۳۹۰
با سلام

من هم مراقبت از موجودات جادویی رو بر می دارم

با تشکر


تصویر کوچک شده


Re: دفتر مدیریت مدرسه
پیام زده شده در: ۷:۳۹ دوشنبه ۳ مرداد ۱۳۹۰
من خودم برای درس پرواز و کوییدیچ در خواست تدریس میدم !


عشق یعنی وقتی که دستتو میگیرم مطمئنم باشم که از خوشی میمیرم !!!!!

تصویر کوچک شده


Re: گفتگو با مدیران ، انتقاد ، پیشنهاد و ...
پیام زده شده در: ۷:۳۱ دوشنبه ۳ مرداد ۱۳۹۰
نقل قول:

پرسیوال دامبلدور نوشته:
بله دکتر شامپو جان و اگر شما به خاطر داشته باشید بنده در این مأموریت نقش مهمی ایفا کردم

و این قضیه ای جداست

اصل بحث در مورد هاگه

از شیش تا درس سه تاش بی معلم موند اون هم وسط ترم....تمام قواعد امتیاز دهی این طوری به هم میخوره و معدل گیری هم با مشکل مواجه می شه و حق ما و راونی ها ضایع خواهد شد

و استر نمیاد هیچ جوابی بده

من به اعصابم کاملا مسلطم ایوان روزانه در قوطی مکعبی!


من ساعاتی به سایت مراجعه میکنم که معمولا شما در سایت حضور نداری !!
شما به من پیام شخصی دادی گفتی هافلپاف استعفا داده من هم خوندم و پاسخ دادم . توی اطلاعیه های هاگوارتز هم گفتم که هاگوارتز جهت سرگرمی داره فعالیت میکنه نمیشه که به زور اعضا رو مجبور کرد بیان پست بزنن
بحث در مورد هاگ با ناظران گروه های خصوصی صورت میگیره نه با شما چون نماینده ی شما ناظران شما هستن !

موفق باشید


عشق یعنی وقتی که دستتو میگیرم مطمئنم باشم که از خوشی میمیرم !!!!!

تصویر کوچک شده


Re: حمام عمومي هافلپاف
پیام زده شده در: ۲۳:۴۳ یکشنبه ۲ مرداد ۱۳۹۰
رز با صدایی بلند که همه ملت بفهمند حرف ریتا را ادامه داد و گفت:« پس همه به صف شید. پشت دفتر من. بجنبید دیگه. »

بعد از حرف رز همه پشت در زرد رنگ دفتر او با نظم عجیبی که چند زخمی بر جای گذاشتبعد از گذشت بیست و پنج دقیقه به صف شدند. سپس رز گفت:
- همه بعد از نفر بعدیشان وارد دفتر بشوند. خب حالا نفر اول بیاد تو.

نفر اول گلرت بود. چون که از همه زور بیشتری داشت توانسته بود نفر اول بشود. وارد دفتر شد و کمتر از دو دقیقه بعد با چهره ای ناامید از دفتر باز گشت. همین جور گذشت که نوبت نفر آخر صف یعنی ریتا شد. ریتا وارد دفتر شد ولی او هم با نارحتی بیرون آمد.

رز که نمی دانست ریتا نفر آخر است گفت:
- نفر بعدی.
- دیگه کسی نیست.

رز بیرون آمد و گفت:
- پس چوبدستی مال کیه؟ کسی جا نمونده.
ملت به نشانه نه سر تکان دادند و رز ادامه داد:
- پس دوباره صف ببندید.

ملت دوباره صف بستند ولی با نظم بیشتری. چون هیچ یک امیدی نداشتند که ابر چوبدستی مال آنها باشد.

دوباره ملت یکی پس از دیگری از دفتر رز بیرون می آمدند و نفر بعدی وارد می شد.
نوبت به نفر آخر رسید که باز هم ریتا بود. او هم با ناامیدی وارد شد و با نارحتی خارج.

سدریک وارد دفتر رز شد و به او گفت:
- خودت امتحان کردی؟
- نه یادم رفت.




Re: حمام عمومي هافلپاف
پیام زده شده در: ۲۲:۳۲ یکشنبه ۲ مرداد ۱۳۹۰
در این لحظه پیوز که خیلی گولاخ و باهوش و خردمند و فرزانه است و بسیار جیگر و خوش قلب و فداکاره و همه هافلی ها دوستش دارن و در قلب همشون جا داره و همیشه در مواقع حساس ظاهر میشه و کلا همیشه آماده کمکه و ... ()

بعله خلاصه ... این پیوز که توصیف کردم زبان به سخن می گشاید و درّ و گهر در میان مردم هافل می پراکند که :«آی ملت، همانا اینچنین نخواهد شد و گلرت را چوبدستی نشاید، که مالک حقیقی آن دامبلدور باشد و چوبدستی او بر زمین افتاده !

از ورد و عصای که بر آید / کز عهده جادو بدر آید »

(گلستان هلگا، دفتر اول، باب سوم، حکایت 11)

ملت هافل که همینطور مثل گاگول ها داشتن به همدیگه و به پیوز و به گلرت و به دامبلدور و به چوبدستی نگاه میکردند، به نگاه کردن خودشون به پیوز و به گلرت و به دامبلدور و چوبدستی ادامه دادن !!! پیوز در ادامه سخنانش گفت : « منظورم اینه که این چوبدستی دامبلدور الان افتاده روی زمین، یعنی یه نفر دامبلدور رو خلع سلاح کرده، ولی توی اون شلوغ پلوغی معلوم نیست کی اینکارو کرده، پس معلوم نیست صاحب ابرچوبدستی کیه ... !!! فهمیدین ؟ »

ملت :

بعد از چند دقیقه که کم کم بخار داشت از سر و کله ملت هافل بلند میشد و از توی گوش بعضیا دود میپاچید (!) بیرون و خلاصه کل ملت هافل تبدیل به آلاینده های زیست محیطی شده بودند تا اینکه ریتا که خیلی جوان و شادابه و اصلا هم پیر و فرتوت نیست () و مغزش هم خیلی خوب کار میکنه گفت: « به نظر من باید یه آزمایش طراحی کنیم که باهاش بشه فهمید کی صاحب حقیقی ابرچوبدستیه ... ! »

یهو دود و بخار و اینا متوقف شد و در اینجا من از همین تریبون از طرف سازمان حمایت از محیط زیست، سازمان هوای پاک، اداره حمایت از حیوانات و شهرداری هاگزمید از ریتا تشکر میکنم به خاطر اینکارش !!


در اینجا نویسنده پوزخندی میزنه و ادامه پست رو به نفر بعدی میسپاره ...


ویرایش شده توسط پیوز در تاریخ ۱۳۹۰/۵/۲ ۲۲:۴۲:۵۳
ویرایش شده توسط پیوز در تاریخ ۱۳۹۰/۵/۲ ۲۲:۴۴:۰۸


Re: گفتگو با مدیران ، انتقاد ، پیشنهاد و ...
پیام زده شده در: ۲۲:۰۳ یکشنبه ۲ مرداد ۱۳۹۰
بله دکتر شامپو جان و اگر شما به خاطر داشته باشید بنده در این مأموریت نقش مهمی ایفا کردم

و این قضیه ای جداست

اصل بحث در مورد هاگه

از شیش تا درس سه تاش بی معلم موند اون هم وسط ترم....تمام قواعد امتیاز دهی این طوری به هم میخوره و معدل گیری هم با مشکل مواجه می شه و حق ما و راونی ها ضایع خواهد شد

و استر نمیاد هیچ جوابی بده

من به اعصابم کاملا مسلطم ایوان روزانه در قوطی مکعبی!


ویرایش شده توسط استرجس پادمور در تاریخ ۱۳۹۰/۵/۳ ۷:۲۶:۳۶

پیرم و گاهی دلم یاد جوانی می کند....
تو روح هرکی بد برداشت کنه









دامبلدور
یک دامبلدور
یک دامبلدور دیگر
من یک دامبلدور دیگر هستم
پیر آزرده دلی در انتظار بوسه ای از اعماق ته قلب


Re: گفتگو با مدیران ، انتقاد ، پیشنهاد و ...
پیام زده شده در: ۲۱:۴۵ یکشنبه ۲ مرداد ۱۳۹۰
لازم دیدم نکته ای رو یاداوری کنم، پرسیوال عزیز. شما چون عضو محفل نیستی گویا در جریان نیستی.ماموریت محفل همین یکی دو روز پیش تموم شد بعد از چندین روز! خواهشا به اعصابتون مسلط باشید و بعد نظرتون رو بیان کنید.

ویرایش بعد از پست پرسیوال:

بله خیلی مهم
به هر حال همون طور که اشاره کردم من قرار نیست به جای ایشون پاسخ گو باشم. فقط صحبتتون ایرادی داشت که متذکر شدم. خودشون خواهند اومد و برای مسئله هاگوارتز که مطرح کردید جواب خواهند داد. موفق باشید.


ویرایش شده توسط ایوان روزیه در تاریخ ۱۳۹۰/۵/۲ ۲۲:۰۹:۴۴

ایوان روزیه...اسکلتی که وجود ندارد!


Re: گفتگو با مدیران ، انتقاد ، پیشنهاد و ...
پیام زده شده در: ۲۱:۳۴ یکشنبه ۲ مرداد ۱۳۹۰
این استرجس کجاست؟


یه مدیر مثلا ارشد یا همون گرداننده ای که ماهی یک بار بیاد ده دقیقه یه فوت به سایت بکنه به هیچ درد اینجا نمیخوره

آقاجون ببینید اگر استر واقعا وقت رسیدگی به سایتو نداره دسترسیهاشو ازش بگیرید و بدید به یکی دیگه!


این که نشد که!

من کاری به هاگ ندارم....استر مثلا ناظر محفله....خب یه سوژه ای یه مأموریتی چیزه بیاد بده ملت فعال شن!

تنها سرگرمی بچه ها شده چتر که اگه اونو بردارید عمرا کسی برا رول نویسی صرف بیاد اینجا

اِ هی دیدم دندون رو جیگر بذارم بلکه یه فرجی میشه دیدم نخیر اصلا از این خبرا نیس و با صبر کردن من غوره کپک میزنه!

میاد یه پخ جواب میده و دیگه حاجی حاجی مکه!

آنتونین که روزی سه بار اینجاست
لینی که یه ساعت درمیون آن میشه
ایوان هم به عنوان مدیر ایفا روزی پنج بار سعی میکنه بیاد تو سایت
حتی عله ی نیلی هم حالا روزی یکبار سعی میکنه بیاد و یه سری به سایت بزنه

اما استرج چی؟هر سه هفته یکبار میاد و یه دستمال به کارتنک های کنج سایت میکشه و میره

آقاجون از استر خواهش کنید که بی خیال مدیریت اینجا بشه


پیرم و گاهی دلم یاد جوانی می کند....
تو روح هرکی بد برداشت کنه









دامبلدور
یک دامبلدور
یک دامبلدور دیگر
من یک دامبلدور دیگر هستم
پیر آزرده دلی در انتظار بوسه ای از اعماق ته قلب


Re: اعضاي محفل، از جلـــــــــــــــــــــــــــو نظام!
پیام زده شده در: ۲۱:۳۲ یکشنبه ۲ مرداد ۱۳۹۰
1. به صورت کوتاه و اجمالی یک معرفی از خود داشته باشید و از نور و سفیدی شخصیتتان برای ما بگویید:

من که سفید سفیدم. باورتون نمیشه برم آزمایش خون بگیرم بیام.() شهید هم شدم. آدم سفید تر از من؟

2. شرط اول مبارزه با هر دشمنی، اینست که او را خوب بشناسیم! به صورت خلاصه و اجمالی اطلاعات خود را از دشمن اصلی ما یعنی لرد ولدمورت بگویید.

آدمی ترسو زشت که همه ی یاررانش را ترسو بار آورده مثلا:پتی گرو.و همه چیز را می خواهد از راه جنگیدن بدست آورد ولی همچین باید و شاید قدرت درست و حسابی ندارد و همیشه شکست می خورد.پدرش مشنگ بوده و مادرش هم یک ساحره و چون پول کافی برای نگهداری او را نداشتند به یتیم خانه رفت.سپس دامبلدور او را مدرسه خودش اورد و در گروه اسلیترین افتاد. بعدش هم کار های شیطانی خودش راکرد.

3. در راستای سوال قبل، ویژگی بارز تام ریدل(ملقب به ولدمورت) از دیدگاه شما چیست؟

کچلی. زشتی. بی دماغی. ترس و حسادت نسبت به دامبلدور و پاتر.

4. همان طور که میدانید بردن نام ولدمورت مرا از لحاظ روحی و روانی به شدت ارضاء میکند! این یکی از مصداق های شجاعت یک محفلیست، اکنون شما بگویید آیا از بردن این نام وحشت دارید یا خیر و آیا میتوانید این کار بنده را تحمل کنید، سپس برای محکم کاری امر ثبت نام سه بار نام او را ببرید!

نه بابا. چرا باید از این کچل بترسم. اینم برا دل خوشی شما: ولدمورت- ولدمورت- ولدمورت.

5. به صورت غیر اجمالی () کمی از خصوصیات مثبت و شجاعت ها و فداکاریهای این بنده حقیر بگویید تا مشخص شود درباره رهبر گروهتان چه قدر اطلاعات دارید (همون پاچه خواری کنیده دیگه)

شما ملت مرگخوار را توی جیبتون میذارید. ای مدیر. ای بلاک کن. ای قهرمان.

6. در آخر پس از ذکر تعداد تکه های کفن یک میت جادوگر یک صلوات فرستاده تا شیاطین از شما دور شوند و سپس وارد شوید!

والا نمی دونم. اگه مهمه برم تحقیق کنم و بیام؟


تایید شد!
به محفل خوش آمدی !


ویرایش شده توسط استرجس پادمور در تاریخ ۱۳۹۰/۵/۳ ۷:۱۳:۰۶







هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.