هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




پاسخ به: دسته اوباش هاگزمید!
پیام زده شده در: ۱۹:۴۶ چهارشنبه ۱۴ فروردین ۱۳۹۸
سلام آلکتو!
اتفاقا قبلا توضیح شخصیتتون رو خونده بودم،از همون موقع فهمیدم باید تو اوباش باشید.
از کارهای اوباشانتون خوشم اومد.
علاقه هم که به اوباش بودن دارید،لحنتون هم اوباشانس.
تایید شد!


Only Raven
گفتن نداره ولی اربابمون!




پاسخ به: دسته اوباش هاگزمید!
پیام زده شده در: ۰:۳۷ چهارشنبه ۱۴ فروردین ۱۳۹۸
ماتیلدا!
آفرین آفرین،لحن شمام بسیار اوباشانه بود،از کلمه سوکس خیلی خوشمان آمد.
کشتن سوکس ها توسط یک دختر هم کار خیلی اوباشانه ای بنظر میرسه،معمولا دخترا موقع دیدن سوکس فرار میکنن،شعر اوباشانه و هیپ هاپ طور هم که میگید،پس
تایید شد!


Only Raven
گفتن نداره ولی اربابمون!




پاسخ به: دفتر دوئل(محل درخواست دوئل)
پیام زده شده در: ۱۴:۱۹ سه شنبه ۱۳ فروردین ۱۳۹۸
نظرت چیه از رییس اوباش هم یه نظری بگیری رابی؟
من وقت دویل ندارم،دونفر دیگه هم درخواست دادن تو پخ.بهشون گفتم با توجه به گرفتن اوباش،تا مورد ضروری ای پیش نیاد دویل نمیکنم،
فعلا هم باید تو اوباش باشم هم مرگخواران هم ریون ،دیروز حدود5ساعت تو سایت بودم،نمیتونم قبول کنم،موفق باشید.


Only Raven
گفتن نداره ولی اربابمون!




پاسخ به: دسته اوباش هاگزمید!
پیام زده شده در: ۰:۲۲ سه شنبه ۱۳ فروردین ۱۳۹۸
آندریا!
آفرین آندریا،آفرین،فرم بسیار اوباشانه ای بود.
دلتون به حال ما سوخت؟ما اینجا هزاران هزار عضو داریم!(به چهار نفر اوباش که روی صندلی نشسته اند اشاره میکند)
خوشحالیم که دوست دارید تو اوباش عضو شید.
کار اوباشانه شما هم خوب بود،خوشمان آمد.
تایید شد!


Only Raven
گفتن نداره ولی اربابمون!




پاسخ به: دسته اوباش هاگزمید!
پیام زده شده در: ۰:۰۳ سه شنبه ۱۳ فروردین ۱۳۹۸
اشلی!
سلام!چه درخواست های پشت سر همی،ذوق کردم!
اشکالی نداره،از ویژگی های اوباش بودن غیرقابل پیش بینی بودنه...
کارهای اوباشانتون زیادی مهربانانس،یکم بزنید چند نفرو بکشید مثلا،حالا آشنا میشید با کارهای مدنظر ما!
رولتون خیلی طولانیه ها!خسته نشین .فعلا بپرید جوجه ها رو بگیرید بیارید بالاپشت بوم بزنیم بخوریم،باز شما یه سودی داشتید،گادفری که ساختمونو به گند کشید.
تایید شد!


هوریس
سلام هوریس!این طرفا؟البته تو رول جواب دادید!
هوریس شما کلا به جواب دادن به فرم و قوانین اعتقادی ندارید؟
اینهمه سوال طرح کردیم خیر سرمون!
اولین عضو؟چهار نفریم الان هوریس خان!بیاین تو،ما همیشه به یه عضو با تجربه نیاز داریم.
با خوشحالی تایید شد!

پ.ن:یادتون نره پخاتونو چک کنید!


Only Raven
گفتن نداره ولی اربابمون!




پاسخ به: دسته اوباش هاگزمید!
پیام زده شده در: ۲۳:۳۸ دوشنبه ۱۲ فروردین ۱۳۹۸
اهم اهم!
سلام آقای ناقلای متشخص!
از گزینه سه خیلی خوشم اومد،کار اوباشانه ی جالبی بود.
و درمورد رول...اولا که فیلم ترسناک کمتر نگاه کن،دوما که در بدو ورود ساختمانو کثیف نمودی؟الان میدونی باید چقد گالیون بدیم تمیزش کنن؟صبح یکی رو آوردم گرد و غبار و تار عنکبوتا رو تمیز کرد!تایید شد آقا تایید!بیا برو تو مرلینگاه ساختمون زودتر!


پ.ن:پختون رو چک کنید و تصویر رو توی امضاتون قرار بدید.


Only Raven
گفتن نداره ولی اربابمون!




پاسخ به: دسته اوباش هاگزمید!
پیام زده شده در: ۲۲:۰۷ دوشنبه ۱۲ فروردین ۱۳۹۸
فرم عضویت در گروه اوباش هاگزمید،اوباشانه پر کنید!
.........
1)خود را در یک جمله،به شیوه اوباشانه معرفی کنید.


2)علت تصمیمتان برای عضویت در گروه چیست؟


3)یک نمونه رفتار اوباشانه را شرح دهید.


4)رولی کوتاه درباره واکنش خود بعد از دیدن اعلامیه اوباش بنویسید.


ویرایش شده توسط كريس چمبرز در تاریخ ۱۳۹۸/۱/۱۲ ۲۲:۱۸:۴۱

Only Raven
گفتن نداره ولی اربابمون!




پاسخ به: دسته اوباش هاگزمید!
پیام زده شده در: ۱۷:۲۹ دوشنبه ۱۲ فروردین ۱۳۹۸
هاگزمید
مردم هاگزمید درحال رفت و آمد بودند،هر از چندگاهی پیش میامد که کسی در آن هیاهوی خرید و سرگرمی،نیم نگاهی به ساختمان قدیمی و پنجره های تار عنکبوت بسته ((اوباش هاگزمید))بیاندازد.اکثر مردم وقتی درب این ساختمان را قفل شده میدیدند لبخندی گوشه لبشان جای میگرفت،هیاهو و آشوبی که لیسا و دار و دسته اش ایجاد کرده بودند به این زودی ها از یاد مردم شهر هاگزمید و دانش آموزان بازدید کننده نمیرفت.
در میان این لبخندها و تجدید خاطرات،کسی به کریس چمبرز که پاورچین پاورچین به سمت در رفت و قفل آن را باز کرد،توجهی نکرد.
اگر کسی کریس را در آن حالت میدید،میفهمید چه اتفاقاتی در انتظار هاگزمید است،او با یک کیف پر از کاغذها و برنامه هایی که برای اوباش و هاگزمید چیده بود،به سمت میز خاک خورده ای که حالا برای او بود میرفت.
...
...
چند روز بعد مردم هاگزمید با تعجب و ترس،به بنر بزرگی که روی ساختمان اوباش نصب شده بود،خیره شده بودند.
نقل قول:
مدیریت جدید کریس چمبرز به اطلاع میرساند:ثبت نام اوباش به زودی شروع شده و فرم ثبت نام در همینجا قرار داده میشود،لطفا اوباشانه وارد شوید!


Only Raven
گفتن نداره ولی اربابمون!




پاسخ به: تالار جشن ها (بالماسکه ی سابق)
پیام زده شده در: ۲۲:۲۲ دوشنبه ۵ فروردین ۱۳۹۸

-هیچی هرمیون!بنظرت زشت نیست نصفه شبی میای تو خوابگاه پسرا؟!

هرمیون کمی اطراف را بو کشید که باعث تعجب رون شد.
-بنظر تو زشت نیست نصفه شبی به غذا سیخونک میزنی؟!

هرمیون حس بویایی قوی داشت،عجیب بود که چرا پاترونوسش سگ نیست.
-خب دیگه هرمیون من باید برم بخوابم و...
-پس چرا داری میری سمت در خروج؟

اما رون بدون اینکه جوابی به هرمیون بدهد به سرعت همراه دابی که زیر پیراهنش پنهان شده بود از خوابگاه گریفیندور خارج شد.

حمام ارشدها

رون درحالی که شیرهای آب که هرکدام رنگ متفاوتی داشتند را با لذت باز میکرد،دابی را به سمت استخر فرستاد.
-دابی از بچگی آرزو داشتم بیام اینجا،تا اینکه خودم ارشد شدم،حالا برو تو استخر از کف و صابون بخور شاید بالا آوردی.
-دابی نمیخواد بره!

رون سعی میکرد با وعده های دروغین اهدای جوراب های فراوان و لباس های رنگارنگ،دابی را تسترال کند.بالاخره دابی راضی شد و همراه رون به درون استخر پر از کف پرید و دهانش را باز کرد تا کمی کف بخورد.
ناگهان زیر آب دهان دابی روشن شد،به طوری که رون مرغ از ته معده اش نمایان شد و به حرف درآمد.
-و هنگامی که رون به رون ها میپیوندد،آن زمان فردی که از آن متنفری در موقعیتی کشنده قرار میگیرد و تو مجبوری علی رغم میل باطنی او را نجات دهی...

رون با وحشت همراه دابی از زیر آب بیرون آمد و نفس نفس زنان به سمت خوابگاه گریفیندور برگشت.


ویرایش شده توسط كريس چمبرز در تاریخ ۱۳۹۸/۱/۵ ۲۲:۳۰:۱۴

Only Raven
گفتن نداره ولی اربابمون!




پاسخ به: کافه تفريحات سياه!
پیام زده شده در: ۱۲:۵۸ جمعه ۲ فروردین ۱۳۹۸
مرگخواران چندلحظه ای میشد که همگی با هم بعلاوه رابستن به کوچه ناکترن آپارات کرده بودند.رابستن هنوز هم مرگخواران را ول نکرده بود و هرلحظه به یکی گیر میداد و از همه بیشتر به کراب.
-چرا تو آرایش کرده باشی؟!

کراب که روی این مقوله خیلی حساس بود،طاقت نیاورد.
یعنی چی؟ارباب ببینش!

لرد پوکرفیس به کراب نگاه کرد و با کروشیویی او را تا بیشترین حد ممکن از خود دور کرد.
-کراب میزنیم میکشیمتا!رباستن...
-رابستن میباشم!

تا حالا کسی از لرد غلط نگرفته بود،لرد همیشه املایش در هاگوارتز بیست میشد و حتی بعد از دفاع در برابر جادوی سیاه تدریس املا در هاگوارتز به او پیشنهاد شده بود.

-میگن به فضایی رو بدی سوارت میشه ها!

همه چشم ها به سمت کلاه متحرکی که ضرب المثل را اشتباه گفته بود برگشت.
-چه کسی حرف زده میباشد؟!
-داستانش طولانیه رابستن،فعلا بیاین بریم اون پیازستان لعنتی رو پیدا کنیم!

با فریاد بلاتریکس همه مرگخواران در صفی مرتب قدم زنان وارد کوچه ناکترن شدند،رابستن هم تصمیم گرفت فعلا به کسی گیر ندهد.
...
هکتور با پشت دست عرق پیشانی اش را پاک کرد.
-پس چرا پیداش نمیکنیم؟!
-حتی پیرزن معجون فروشم پیدا نکردیم،چه برسه به پیازستان بغل پیرزن!

کریس که از پیاده روی متنفر بود،پیشنهادی داد.
-خب از یکی بپرسیم!

همه مرگخواران با تعجب به کریس خیره شدند،لرد هم همینطور.
-یک مرگخوار هیچوقت سوال نمیپرسد کریس!
-ارباب الان شما خسته نشدین؟حیف انرژی شما نیست که صرف گشتن تو ناکترن بشه؟!

لرد کمی نرم شده بود.
-پس خودت این مسئولیت خفت بار را بر عهده میگیری!

کریس دوان دوان و خوشحال وارد مغازه ای شد و چند دقیقه بعد با آدرسی که گرفته بود برگشت.
...
مدتی بعد مرگخواران به آدرسی که کریس گرفته بود رسیدند،سر در کوچه مورد نظرشان نوشته شده بود:راسته پیرزنان معجون فروش.آنها با هزاران پیرزن که معجون میفروختند طرف بودند و فقط کنار یکی از آنها رستوران پیازستان وجود داشت.


Only Raven
گفتن نداره ولی اربابمون!








هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.