هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

صفحه‌ی اصلی انجمن‌ها


صفحه اصلی انجمن ها » همه پیام ها (ویلبرت.اسلینکرد)



پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۲۲:۵۰ پنجشنبه ۳۰ خرداد ۱۳۹۲
نام شخصیت انتخابی:ویلبرت اسلینکرد

گروه:اسلایترین

ویزگی های ظاهری شخصیت:فردی با چشم های آبی و موهای نقره ای با رگه های سیاه , ردای سیاه و عینک قدیمی مثل هری پاتر , قد 1.86 ( حدودا ) و سفید پوست

چوب دستی:اندازه چوب دستیم دوازده و قطرش 1/2 س.م است.چوبش از درخت سرخه و هسته اون هم از ریسه قلب اژدهاست و انعطاف پذیریش متوسط رو به پایینه.

چوب جارو:نیمبوس 2001

معرفی کوتاه:ویلبرت اسلینکرد نویسنده ی کتاب نظریه دفاع در برابر جادوی سیاه به صورت تئوری است که دلوروس آمبریج از آن استفاده کرد و با آن تدریس کرد.وی تنها زندگی می کند.

علاقه مندی ها :ورد نویس خوبی هستم. در کتاب جادو در برابر جادو لیست از ورد هایم را تهیه کردم که پس از انتشار آن ,ورد هایم را گسترش می دهم.

شغل :نویسنده

(کتاب نوشته شده:نظریه دفاع در برابر جادوی سیاه)

(کتاب جدید:جادو در برابر جادو)

وضعیت خون :اصیل زاده


ــــــــــــــــــــــــــــــــ
به ایفای نقش خوش آمدید.
تایید شد.


ویرایش شده توسط دلوروس آمبریج در تاریخ ۱۳۹۲/۳/۳۱ ۲۱:۵۸:۳۲



پاسخ به: کارگاه نمایشنامه نویسی
پیام زده شده در: ۲۱:۱۴ پنجشنبه ۳۰ خرداد ۱۳۹۲
دامبلدور نگاهی به اطرافش انداخت.همه جا کثیف بود.کت قدیمی روی کاناپه افتاده بود.با هوهوی باد در نیمه باز , بسته شد و سکوت را شکست.دامبلدور خم شد و چوب دستی اش را کنار گذاشت.

از آخرین باری که با ولدمورت ملاقات می کرد , چند وقتی گذشته بود.دستش را دراز کرد .چند سیکلی روی زمین افتاده بود.آنان را برداشت و با خود اندیشید:

یعنی این ها می توانند هورکراکس باشند؟
_نه نمی توانند...چون ولدمورت به این چیز ها اهمیتی نمی دهد و اصلا هم پول برایش مهم نیست.

دامبلدور پول ها را در جیب ردای سیاهش گذاشت و سرش را برگرداند.

_باید چیز ارزشمندی برای وی باشد تا آن را انتخاب کرده...ولی در عین حال ساده!

_باید باز هم بگردم ...

_چه اتفاقی افتادهآلبلوس؟

_تو کی هستی؟

_منم همون یار قدیمی...تام ریدل...البته این روحمه که این جا سرگردانه..!

_ازت می خواهم کمکم کنی...بگو ولدرمورت به چی علاقه داشت؟

_به چی؟چرا سوالی رو که جوابش رو میدونی می پرسی؟

_دیگه پیر شدم...حالا فکر می کنی انگشتره رو کجا پنهان کرده؟

_نمی تونم بگم...چون اگه بگم دوباره میاد سراغم...اون اصلا به پدر خودش هم رحم نمی کنه!

_ولی می تونی کمکم کنی؟

_باشه...اون توی همین اتاقه...من باید برم.

دامبلدور گشت و زیر مبل یک دریچه ای پیدا کرد.مبل را کج کرد و دریچه را باز کرد.صندوقچه ای رو از داخل دریچه بیرون آورد.درش را باز کرد.عنکبوت های از داخل آن بیرون رفتند.

با دیدن عنکبوت ها به هدف خودش نزدیک شده بود.
دی سندیــــــــــــوم...ناگهان انگشتری از درون صندوقچه به بیرون پرتاب شد.

دامبلدور گفت:پیدایش کردم...ولی با خود گفت نه هنوز تموم نشده.اگه اون ولدمورته حتما براش سپری هم گذاشته.

ناگهان چیزی دستش را برید...انگشتر با جنب و جوش فراوان دست آلبلوس رو گاز گرفته بود اما آلبلوس وردی خواند که انگشتر متوقف شد و بعد آن را گرفت و از خانه خارج شد و به سوی هاگوارد به پرواز در آمد.

_____________

خیلی خوب بود نسبت به قبلی!
تایید شد!


ویرایش شده توسط فلور دلاکور در تاریخ ۱۳۹۲/۳/۳۰ ۲۱:۲۹:۳۸
ویرایش شده توسط فلور دلاکور در تاریخ ۱۳۹۲/۳/۳۰ ۲۱:۳۳:۳۳



پاسخ به: سپر مدافعت چه شکلیه؟
پیام زده شده در: ۱۱:۳۴ پنجشنبه ۳۰ خرداد ۱۳۹۲
اترونوس من یک عقـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــابه!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
جای تعجب داره ولی یک روز که داشتم با کتاب ورد ها و طلسم ها ور میرفتم دیدم یک عقاب از چوب دستی خارج شد و روی شونم نشست!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!1




پاسخ به: کارگاه نمایشنامه نویسی
پیام زده شده در: ۱۱:۲۲ پنجشنبه ۳۰ خرداد ۱۳۹۲
دامبلدور:چرا؟؟؟؟؟؟چرا همون بچه ی سر به زیر و باهوش همچین کاری کنه؟؟

_چی چرا آلبلوس؟؟؟؟

_تو کی هستی؟؟؟؟

_منم همون یار قدیمی........تام ریدل.....البته این روحمه که این جا سرگردانه....!!!!!

_ازت می خواهم کمکم کنی.......بگو ولدرمورت به چی علاقه داشت؟؟؟؟؟؟؟؟؟

_به چی؟؟؟؟؟؟؟چرا سوالی رو که جوابش رو میدونی می پرسی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

_دیگه پیر شدم.........حالا فکر می کنی انگشتره رو کجا پنهان کرده؟؟؟؟؟

_من یک روحم.......فکر کردن برام خیلی سخته.....ولی...فکر می کنم توی همین اتاقه...من باید برم به روح های دیگه سر بزنم.....خداحافظ .

دامبلدور:پس توی همین اتاقه.......دی سندیــــــــــــــــــــــــــــــــــوم!!!!!!!!!!!1

حالا همه چیز بهم ریخت....وای پیداش کردم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!خب باید هری رو ملاقات کنم.........

__________

به نکاتی که تو پیام شخصی براتون نوشتم دقت کنین!
تائید نشد!


ویرایش شده توسط فلور دلاکور در تاریخ ۱۳۹۲/۳/۳۰ ۱۸:۰۳:۴۲



پاسخ به: وردهای ساخته ی خودتون
پیام زده شده در: ۱۰:۵۶ پنجشنبه ۳۰ خرداد ۱۳۹۲
نام ورد :میردکتو

کاربرد:یادگیری آسان هر چیزی

نام پیدا کننده ی ورد :
طوفان جادوگر(Witch Storm )
استاد ورد هایی برای مقابله با جادو سیاه و سرخ*

*جادوی سرخ:جادوی شرارت بار ماروولو گونت. وی از نوادگان خاندان های پورل و سلازار اسلایترین بود که جادوی آن ها پر از نفرت بود که این نفرت جادوی سرخ و شرارت جادوی سیاه با هم ترکیب شدند و جادوی قدرتمند سیاه به دست آمد که تام مارلوولو ریدل (لرد سیاه ) نوه ی مارلوولو گونت اون رو گسترش داد.




پاسخ به: گفتگو با مدیران ، انتقاد ، پیشنهاد و ...
پیام زده شده در: ۲۱:۵۰ چهارشنبه ۲۹ خرداد ۱۳۹۲
سلام..... .
من یک داستان نویس جوان هستم که می خواهم امروز یک پیشنهاد بدهم.
بله...پیشنهاد... .
به نظر من در قسمت انجمن , یک بخش مثل فرهنگ نامه هری پاتر به عنوان داستان هری پاتر درست کنید که در آن جا داستان نویسان قسمت 8 هری پاتر را رقم بزنند .

من برای این قسمت هم نامی پیدا کرده ام!!!!!!!!!!!!!!!!
هری پاتر 8 :بازگشت ولدمورت
من با سن کم خود درخواست دیگری نیز دارم که مرا به عنوان سرگروه این انجمن که اگر قبول بشود منسوب کنید.

با تشکر :Witch Storm




پاسخ به: وردهای ساخته ی خودتون
پیام زده شده در: ۱۸:۵۶ چهارشنبه ۲۹ خرداد ۱۳۹۲
نام ورد : ویندیپندو

کاربرد آن:سخن به زبان جانوران (مثل:مارها و یا پرندگان) و درک کردن آن ها
در ضمن , از این ورد برای از بین بردن طلسم ایمپریو نیز استفاده می شود .
نام سازنده ی ورد :
طوفان جادوگر(Witch Storm )
استاد ورد هایی برای مقابله با جادو سیاه و سرخ*

*جادوی سرخ:جادوی شرارت بار ماروولو گونت. وی از نوادگان خاندان های پورل و سلازار اسلایترین بود که جادوی آن ها پر از نفرت بود که این نفرت جادوی سرخ و شرارت جادوی سیاه با هم ترکیب شدند و جادوی قدرتمند سیاه به دست آمد که تام مارلوولو ریدل (لرد سیاه ) نوه ی مارلوولو گونت اون رو گسترش داد.





پاسخ به: گفتگو با مدیران ، انتقاد ، پیشنهاد و ...
پیام زده شده در: ۱۴:۳۰ چهارشنبه ۲۹ خرداد ۱۳۹۲
چگونه من می تونم برای خودم گروه انتخاب کنم؟

چرا من نمیتونم بعضی از پست هارو ببینم ؟؟؟؟

چرا شما برای رفاه بیشتر کاربران امکانات تازه ای رو براشون فراهم نمی کنید؟؟؟؟؟؟؟؟




پاسخ به: تاثیرگذارترین قسمت کتاب...
پیام زده شده در: ۱۴:۲۴ چهارشنبه ۲۹ خرداد ۱۳۹۲
هری پاتر به طور کل شخصیتی دوست داشتنیه که همه دخترا عاشقش هستن




پاسخ به: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۱۴:۱۶ چهارشنبه ۲۹ خرداد ۱۳۹۲
دروازه - دفاع - تماشاگران - گریفیندور - جستجو گر - داور - رختکن - تقلب - جادوگران


در آخرین فصل کتاب کوییدیچ در گذر زمان درباره ی بازی معروفی بین گروه گریفنـــــــــــــــــــــــــــــــدور و هافلپـــــــــــــــــــــــــــــــاف در جام قهرمانی سال 1970 چند بندی نوشته بود:

«.........حالا توپ به دست بازی کنان گریفندور می رسه....چه ضربه ای و گــــــــــــــــــــــــــــل...........
اون جا رو.............جستجوگر هافلپافی ها گوی زرین رو دیده و داره بهش نزدیک میشه و بلــــــــه....او موفق شد....
تماشاگران به وجد آمدند داور بازی را به نفع هافلپافی ها به پایانــــــــــــــــــ........صبرکنید هر دو دفاع و دروازه بان تیم گریفندور دستشان را به نشانه ی اعتراض بالا برده اند.......گویی تقلب رخ داده داور , جستجوگر هافلپافی ها را به رختکن فرا خوان و بعد از چند دقیقه ی نفس گیر بازی به نفع گریفنـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدور تمام شد ولی چگونه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟.............................»








هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.