1- رولی تک پسته ای طنز بنویسید (طولش مهم نیست،هرچقد تونستین بنویسین)درباره اینکه چه کسی اولین بار به وسیله اتش اژدهای شاخدار رومانیایی جزغاله شد؟(15 نمره)
- روونا تکالیفت کو؟
بانوی آبی مقابل میز "آیلین پرینس" ایستاده بود و سعی میکرد تحقیر های ساحره ای که سنی کمتر از یک دهم سن او داشت را تحمل کند.
-پرسیدم تکالیفت کو؟
روونا اخم کرد. این نحوه صحبت کردن با یک باهوش مملکت بود؟
-زامبی!
-ننه سیریوس بی ادب بی نزاکت برو بشین سر جات
چهره روونا از عصبانیت به بنفش میزد. به آرامی و درحالی که از شدت عصبانیت می لرزید به سمت میز خود حرکت، و در ذهن اتفاق های روز قبل را تکرار کرد. احمقانه بود که با این همه تجربه و سن در کلاس های هاگوارتز شرکت میکرد، اما چاره ای نبود.
با توجه به اتفاق هایی که افتاده بود، تنها راه حفاظت از دانش آموزان سکوت بود..!
صندلی کنار فلورا دلاکورا را برگزید. نشست و رو به چهره کنجکاو فلور لبخند بی حواسی زد. سعی میکرد آشفتگی ذهنیش را به فلورا هم نشان دهد اما تنها چیزی که فلورا پرسید این بود:
-چرا شکل بادمجون شدی غوونا؟
با حرص زیر لب زمزمه کرد
-زامبی!
-چی؟
-زامبی
و صدای جیغ ممتد یک پسر میز اولی!
-اوناروووووووووووو!
و ناگهان کل مدرسه به هم ریخت. آشوب و غوغا..
-زامبیااا! کمک..!
- زامبی خودتی ننه سیریوس تسترال زاده!
روونا نگاه تندی به فلورا کرد:
-زامبیا!
-زامبی خودتی غوونا!
هی هیچی نمیگم هی تکغاغ میکنه!
-نه فلور!
واقعا زامبیا!
-زامبی خودتی غوونا!
هی هیچی نمیگم هی تکغاغ میکنه!
-فلور جدیم.
-زامبی خودتی غوونا!
هی هیچی نمیگم هی تکغاغ میکنه!
-
آیلین پرنس جیغ کشان و بر سرزنان به سمت دفتر مدیریت میدوید:
-اسنیپ مادر!
زامبی!
______( به علت خستگی نویسنده و اینکه بابا ساعت چهار صبحه میریم سکانس بعدی
)_____
روونا با آرامش و وقار همیشگیش از اینور صحنه به آنور صحنه میرفت. نمای دوربین که کمی باز تر شد، می شد جسد زامبی های مفلوک را گوشه و کنار هاگوارتز دید.
- اگر روونا میدانست که مثلا "نبرد آخری" قرار است وجود داشته باشد و هزار بار زبانش لال ارباب بمیرد و کله زخمی پیروز شود و کلی ملت بمیرند و این ها، می شد صحنه را به نبرد شب آخر تشبیه کرد.-
فلورا دوان دوان خودش را به روونا رساند:
-غوونا؟
-بله؟
-آیلین..
-آیلین؟
-فیلم هندیش نکن غوونا.
آیلین زامبی شده.
روونا به سرعت و بدون توجه به آرامش و وقاری که ازش بوق زدیم به سمت آیلین دوید.
-غوونا.. حالا چی کار کنیم؟ مث بقیه زامبیا..؟ خیلی خطغناکه که یه زامبی داغه تو غلعه جولون میده!
-فلورا.. این فقط یه راه داره! آتش اژدهای رومانیایی شاخدار میتونه اونو از حالت زامبی در بیاره!
-چی؟
-سه نکن تکلیفه.
چاره ای ندارم.
-باشه غوونا!
____(به علت خستگی نویسنده و این که ساعت چهار و ده دقیقه صبحه و اینا رول تکلیف را در همینجا به پایان میبرم و شما به من اعتماد کنید که آیلین پرینس اولین کسی بود که توسط اژدهای رومانیایی شاخدار، به قیمت سی گرفتن تکلیف روونا به کپه ای خاکستر تبدیل شد.
)____
2- از پوست سبز وفلس دار این نوع اژدها چه استفاده هایی میشود؟غیر رول(3 نمره)
1- دوختن کیف و کفش و لباس و پالتو که کار زشتیه و واقعا که!
2-استفاده به عنوان سفره( به شرطی که وسواسی نباشید.)
3-استفاده به عنوان فرش و تابلوی تزئینی( مث این پوست بزا که میکوبن به دیوار) که کار بدیه و واقعا که!
4-استفاده مقداری از این پوست به صورت لوله شده به جای پستونک و سقز حتی.
5- با افزودن جوهر لیمو و نمک(هیچوقت یاد نگرفتم کودومش لوزه رو در میاره) به پوست، استفاده به عنوان لواشک برای دختر خانومایی که هرگز از لواشک سیر نمیشن.
6- و هزاران جایزه نقدی و غیر نقدی دیگر.
3- گزارشی تک پسته تهیه کنید از مکان نگه داری این نوع اژدها و طرز تغذیه و مکان نگهداری انها.(فرض کنید شما یه خبر نگارید)(12 نمره)
با درود و سلام به روان پاک همه انبیاء، اولیاء، شهداء، صدیقان و صالحین، درود بی پایان و بیکران به روان پاک و روح پرفتوح حضرت امام (ره)، سلام به محضر رهبر معظم انقلاب و آرزوی توفیقات روزافزون برای همه خدمتگزاران.
امروز به محل نگهداری اون اژدهایی که اسمش سخته و همکارانم زیر نویس کردن واستون اومدیم تا ببینیم چطور نگه داری میشن! با ما همراه باشید!
روونا لبخندی به دوربین زد و قدمی به سمت "اصطبل" برداشت. البته اصطبل واژه ساخت خود روونا بود؛ چون هیچکس دیگری به آن مکان بزرگ که حداقل ده برابر اصطبل های معمولی بود نمیگفت"اصطبل"
چند قدم دیگر به سمت اصطبل برداشت تا اینکه صداش شیهه مانند بلندی را شنید.
برگشت و لبخند گرمی به سوی دوربین زد:
-اوه.. نترسید.. این صدای همون اژدها اسم سخته ست! رام کردن این اژدها کاری نداره و ما داریم میریم که ببینیم در این ابر اصطبل ها چطور این اژدهاها رام میشَـ ...
هنوز صحبت روونا تمام نشده بود که یکی از رام کننده های اژدها جیغ زنان از ابراصطبل بیرون پرید.
روونا به سمت دوربین برگشت و دوباره لبخند دندان نمایی زد:
-خب، البته بعضی از این رام کننده ها هم - همونطور که دیدید- آماتور یا به زبان خودمون ناشی هستند، به هر حال مشکل زیادی به وجود نمیــ..
-اژدها رم کــــــــــــــــــــــرده! فرار کنیـــــــــــــــــــــــــــد!
روونا همانطور که میدوید به سمت دوربین بازگشت:
-نظرتون چیه از این راه پر خطر چشم پوشی کنیم و من به شما بگم که از نظر تئوریک قرار بوده چیا رو ببینید؟
روونا به حالتی که یک انسان راس ساعت4:45 دقیقه بامداد میتواند داشته باشد به دوربین زل زده بود و منتظر جواب بیننده ها بود که ناگهان توسط پای اژدها له شد و مرد.
از سرنوشت فیلم بردار و دیگر عوامل صحنه هم اطلاعاتی در دست نیست.
این بود تکلیف من.