هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




پاسخ به: کوییز هری پاتری
پیام زده شده در: ۱۹:۳۰ چهارشنبه ۲۶ آذر ۱۳۹۹
#81
سری اول سوالات

1. قاب آویز ِ جان پیچ را چه کسی نابود ساخت؟
ریگولوس بلک؟

2. بعد از تعلیق هری پاتر از کوییدیچ توسط آمبریج، چه کسی جای او را در جستجوگری گرفت؟
فکر کنم جینی ویزلی

3. ضد طلسم لوموس؟
نوکس (Nox)

4. تکلیف آینه دومی که دست ِ سیریوس بود پس از مرگش چه شد؟
من چه بدانم

5. وقتی هری در اول کتاب پنج سعی در راضی کردن هوریس اسلاگهورن برای آمدن به هاگوارتز برای تدریس دفاع در برابر جادوی سیاه بود؛ دامبلدور کجا رفته بود؟
دشوری...

6. نسبت بلاتریکس و تد تانکس؟
اگه بلاتریکس بشه خاله نیمفادورا تانکس بنابر این میشه خواهر زن تد تانکس/ تد تانکس هم میشه شوهر خواهرش

7. رون در اولین باری که با هری ملاقات کرد؛ به او گفت که چند کارت ِ قورباقه شکلاتی از مورگانا دارد؟
مورگانا رو یادم نیس ولی گفت 6تا از دامبلدور داره؟

8. اولین بار هری در مورد نیکلاوس فلامل در کجا خوانده بود؟
پشت کارت قورباغه شکلاتی دامبلدور؟؟

9. لاکهارت در کدام طبقه بیمارستان سنگ مانگو بستری بود؟
نمیدانم...

10. سنگ جادو قبل از این که هاگرید آن را بگیرد؛ در کدام کابین گرینگوتز دخیره شده بود؟
713؟ (همین دیروز هری پاتر و سنگ جادو رو دوباره دیدم)

11. استرجس پادمور به چه جرمی راهی آزکابان شد؟
بله؟؟؟ کی هست اصلا

12. وزیر ِ سحر و جادو ِ بعد از اسکریم جیور؟
جااان؟؟

13. چه کسی آلیس و فرانک لانگ باتم را شکنجه کرد؟
اخ اخ یادم نمیاد...

14. چه کسی خود را به شکل مودی در اورده بود؟
بارتی کرواچ پسر

15. دایی سیریوس بلک که بود؟
اممم اشناس... نمیدونم :/

16. چگونه می شود درخت بید کتک زن را آرام کرد؟
یه شاخه اش بود یا یه ریشه اون پایینش باید اون رو میگرفتی فکر کنم

17. دو ارشد اسلیترین همسن ِ هری پاتر ؟
پانسی و دراکو؟؟

18. نام همسر ِ آراگوک؟
خخخ یادوم نی...

19. اسم کوچک مادام ماکسیم؟
آلیمپ؟؟

20. لوپین توسط چه کسی تبدیل به گرگینه شد؟
فنریر گری بک

21. مجازات هری پاتر برای انجام دادن ورد سکتوم سمپرا بر روی دراکو مالفوی چه بود؟
دشویی ها رو بشوره؟ چمیدونم اخه...

22. چرا آلبوس دامبلدور می خواست هری پاتر با هوریس اسلاگهورن صمیمی بشود؟
چون میخواست اسلاگهورن برای هری پارتی بازی کنه نمره اشو کامل بده که این ترم نیفته :/

23. هرمیون گرنجر در کلوپ دوئل با چه کسی دوئل کرد؟
مگه اصلا دوئل کرد؟

24. اولین نوشته ِ نواده اسلیترین روی دیوار چه بود؟
طبیعیه بگم یادم نیس؟

25. میرتل گریان چگونه کشته شد؟
تو چشم باسیلیسک جون نگا کرد ودر لحظه پخ پخ...

26. دابی چگونه از خدمت برای مالفوی ها آزاد شد؟
هری جورابشو بهش داد ازاد شد؟؟


Though we don't share the same blood
You're my family and I love you, that's the truth


پاسخ به: کی, کِی, کجا، با کی، چیکار؟؟؟
پیام زده شده در: ۱۹:۰۳ چهارشنبه ۲۶ آذر ۱۳۹۹
#82
کِی؟

روز عروسی سالازار اسلایترین


Though we don't share the same blood
You're my family and I love you, that's the truth


پاسخ به: سال اولی ها از این طرف: کلاه گروهبندی
پیام زده شده در: ۱۴:۵۰ چهارشنبه ۲۶ آذر ۱۳۹۹
#83
کلاه خوب و نازنین
دم در هوا سم بر زمین
یکمی به من سواری میدی؟

خاک عالم باز همه چی قاطی شد خیلیی شرمنده جناب کلاه
خب سلاملکم

امممم خب خونواده ام همه تو اسلایترین بودن (به جز داداشم) و خب مسلما دوس دارن من تو اسلیترین بیفتم تا مایه افتخارشون باشم.
ولی خودم راستش زیاد از اسلیترینی ها خوشم نمیاد. بچه که بودم چراا ولی الان دیگه نه.
توی گریفندور اگه منو بندازی که همون اول مامانم منو میکشه! پس اگه نمیخوای بمیرم از خیر قرمزا بگذر
توی هافلپاف هم اگه بیفتم منم مثل داداش بزرگم طرد می کنن...
می مونه ریونکلاو. فکر میکنم استعداد و هوش لازم برای این گروه رو داشته باشم

اولویت هام :
ریونکلاو، فقط ریونکلاو
حاضرم اگه پر بود سالها صبر کنم ولی تو گروه دیگه ای نرم

تو رو به مرلین کبیر قسم جای دیگه منو ننداز

----

ریونکلاو

مرحله بعد: انتخاب یک شخصیت از لیست شخصیت های گرفته نشده و معرفی آن در تاپیک معرفی شخصیت.


ویرایش شده توسط Alpha در تاریخ ۱۳۹۹/۹/۲۶ ۱۵:۱۴:۳۴
ویرایش شده توسط کلاه گروهبندی در تاریخ ۱۳۹۹/۹/۲۷ ۱۲:۲۱:۵۴

Though we don't share the same blood
You're my family and I love you, that's the truth


پاسخ به: کی, کِی, کجا، با کی، چیکار؟؟؟
پیام زده شده در: ۱۴:۳۸ چهارشنبه ۲۶ آذر ۱۳۹۹
#84
چیکار؟

پاتیلای اسنیپ رو می شستن!


Though we don't share the same blood
You're my family and I love you, that's the truth


پاسخ به: کارگاه داستان نویسی
پیام زده شده در: ۸:۳۸ چهارشنبه ۲۶ آذر ۱۳۹۹
#85
«به نام خدا»
موضوع : عکس دوم (جام اتش و شاخدم و هری و جارو و...)


-یه ضربه فوق العاده از فرد ویزلی که بازدارنده رو به سمت دیگوری می فرسته... البته دیگوری هم به موقع جاخالی میده و... هی، این صدای چیه؟!

غرش ترسناکی از محوطه پشتی زمین کوییدیچ به گوش رسید و چند لحظه بعد هیکل گنده ی هیولای مجارستانی دیده شد. دانش آموزا جیغ بلندی کشیدن.

-خدای من... بچه ها هرچه سریع تر بیاین پایین. زود باشین!

مادام هوچ در سوت خودش دمید که همه بازیکنا فرود بیان. ولی هری که خیلی اوج گرفته بود و دنبال گوی زرین پرواز می کرد، موقعی متوجه شاخدم مجارستانی شد که سعی داشت با نفس آتشینش خودش و جاروش رو بسوزونه.

-...عجب بازی جذابی شده! پاتر و شاخدم هر دو به دنبال گوی زرینن تا امتیاز برای گروهشون کسب کنن!
-جردن!
-ببخشید...!

وسط این هیاهو و جدال بین هری پاتر و اژدهای مجارستانی، چارلی ویزلی خودش رو به جایگاه اساتید رسوند.

-پروفسور مک گونگال...
-تو رو به ریش مرلین قسم... این چه کاری بود آخه!!!
-پروفسور باور کنید تمام حواسم بهش بود که یهو در قفسش باز شد!

آلستور مودی لنگ لنگان (و راضی از آزاد کردن اژدها!) به گفت و گوی اونا ملحق شد.

از اون طرف، بازیکنان تیم گریفندور و هافلپاف به همراه مادام هوچ که روی زمین فرود اومدن؛ نگران به هری نگاه کردن.

کتی بل که به نظر میومد پاهاش شل شده و هر لحظه ممکن بود غش کنه بریده بریده گفت:
-فففکر میکنم به...بهتره بهش ککمک ککککنیم...
-چجوری؟ نکنه می خوای به اون گنده بک تیغ تیغی جرقه پرتاب کنی؟

مکسین اوفلاهرتی، مدافع هافلپاف بود که اینو با نیش و کنایه به کتی گفت.

-عجب اژدهای خنگی! انگار گوی زرین رو با تخم طلاش اشتباه گرفته!! داداش بیا پایین داری اشتباه می زنی! دست از سر پاتر ما هم بردار!
-جردن الان وقت این مسخره بازیا نیست!
-معذرت میخوام پروفسور.

شاخدم همچنان دنبال هری پرواز می کرد و لحظه به لحظه از خودش آتیش در می کرد تا شاید یه بار با هدفش برخورد کنه.
هری دید که سرعت اژدها واقعا زیاد شده و الآناس که دیگه درسته قورتش بده؛ گوی زرین هم کاملا جلوی جاروش داشت پرواز می کرد و خیلی وسوسه انگیز بود!
ولی هری با خودش گفت:
-گور بابای کوییدیچ! فعلا بزار زنده فرود بیام، به همه قورباغه شکلاتی میدم!!!

یه لحظه جهت خودش رو تغییر داد و از جلوی اژدها کنار رفت. شاخدم بیچاره هم که دهن گنده اش رو باز کرده بود که جناب پاتر رو نوش جان کنه، بی خبر از همه چی، گوی زرین رو بلعید که حالا با جاخالی هری، کاملا جلوی دهنش قرار داشت. گوی زرین هم هی تکون خورد و خودش رو به دیواره شکم اژدر بدبخت کوبوند. اژدها که خیلی اذیت شده بود و داشت به خودش می پیچید، مجبور شد یه فرود اضطراری سقوط اضطراری داشته باشه.

---
سلام، به کارگاه خوش اومدی.
داستان زیبا و خلاقی بود، تنها ایراداتی که توی این مرحله لازمه بهش اشاره کنم اینه که حتماً املای کلمات رو یه دور قبل از ارسال چک کن، برای مثال "بذار" شکل امریِ درستِ "گذاشتن" هست نه "بزار".
همچنین، سعی کن از شکلک توی توصیف استفاده نکنی، چون شکلک برای توصیف حالت شخصیت‌هاست و خود توصیف هم همچین استفاده‌ای داره، در نتیجه اضافیه و فقط ظاهر پست رو نامنظم می‌کنه.

غیر از این‌ها، مانعی نیست که بخواد جلوی ورودتو بگیره...


تایید شد.

مرحله بعد: گروهبندی


ویرایش شده توسط Alpha در تاریخ ۱۳۹۹/۹/۲۶ ۱۰:۰۴:۴۲
ویرایش شده توسط تام جاگسن در تاریخ ۱۳۹۹/۹/۲۶ ۱۴:۳۸:۳۹

Though we don't share the same blood
You're my family and I love you, that's the truth






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.