هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

حق موروثی یا حق الهی؟ مسئله این است!



بعد از این که لرد ولدمورت تصمیم به ترک سرزمین جادوگران به مدتی نامعلوم گرفت، ارتش تاریکی بر سر رهبری که هدایت مرگخواران را برعهده بگیرد، به تکاپو افتاده است!




سرخط خبرها




Re: نظر سنجي:شما چقدر با ايده تي شرت هري پاتري موافق هستين؟
پیام زده شده در: ۱۶:۱۲ سه شنبه ۲۲ آبان ۱۳۸۶
#1
بچه های فامیلم وقتی فهمیدن هری میخونم بهم گفتن دیوونه حالا فرض کن اگر تیشرتو بپوشم چی کار میکنن فکر کنم مستقیم ببرنم امین آباد بستریم کنن
در صورتی که نمیدونن طبق گفته ی گوته اگر توی کل دنیا کسی باشه که تمام کتابارو خونده باشه جز یکی رو باید به حالش گریست
و یا دانته میگه هر مطلبی به دستتون رسید فکر نکنین به دردتون میخوره یا نه بلافاصله بخونینش چون در هر حال اون متن از وجود یک نفر دیگه نشئت گرفته و شک نکنین که توش پر از درس زندگیه



Re: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۶:۲۹ چهارشنبه ۳۱ مرداد ۱۳۸۶
#2
روزی که عضو این سایت شدم هیچ کس این شخصیت رو نگرفته بود بعد هم هر موقع که میخواستم شخصیتم رو معرفی کنم میگفتی که قبلا گرفته شده حالا هم که میگی رزرو شده ولی من مطمئنم که حداقل تا قبل از اولین بار که میخواستم ریگلوس رو معرفی کنم کسی اونو انتخاب نکرده بود


شخصیتها گرفته میشن و بعد از عدم فعالیت آزاد میشن و ممکنه یه شخصیت به ده ها نفر برسه و باز آزاد بشه. اینکه شما چه شخصیتی رو انتخاب کنی اصلا اهمیت نداره. شما خودت هستی که با فعالیت اون رو فعال و معروف میکنی. موفق باشی


ویرایش شده توسط پرفسور کويیرل در تاریخ ۱۳۸۶/۵/۳۱ ۱۷:۱۲:۴۵


Re: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۹:۰۰ دوشنبه ۲۲ مرداد ۱۳۸۶
#3
ریگلوس بلک. متاسفانه (شایدهم خوشبختانه) از گروه اسلایترین. خانواده ام رو که همه میشناسین.به نظر خودم نقش چندان جالبی در روند داستان نداشتم ولی خوبه که مفید بودم حداقل اینکه راست راست نیومدم تو , یه مدت مثله سیب زمینی اینورو اونور برم بعدشم راست راست برم بیرون. دقیقا یادم نیست ولی فکر میکنم از کتاب 3 یا4 یه زمزمه هایی در موردم شده گرچه خودم حضور نداشتم . عاشق شکلات و فیلم تخیلی بودم نقاشیم هم خوب بود توی مدت مدرسه چشم دیدن یه نفر رو نداشم(خودتون حدس بزنید) یه جانور نمای ثبت نشده بودم (شکل genom) برای مواقعی که نیاز به فرار بود خیلی به دردم میخورد دو سه سال آخر خیلی احساس افسردگی میکردم .پیش یه روانپزشک هم رفتم ولی بی فایده بود همه میگفتن که فشار کاریه ولی خودم میدونستم که چمه آخرشم که...... روحم شاد این شخصیت رزو شده


ویرایش شده توسط ریگلوس در تاریخ ۱۳۸۶/۵/۲۲ ۱۹:۰۲:۴۳
ویرایش شده توسط پرفسور کويیرل در تاریخ ۱۳۸۶/۵/۲۲ ۱۹:۲۵:۳۴


Re: شما ترجمه ي کدام مترجم را مي پسنديد ؟
پیام زده شده در: ۱۸:۴۰ دوشنبه ۲۲ مرداد ۱۳۸۶
#4
مفتضح ترین ترجمه ای که خوندم, کتاب5 با ترجمه شهناز مجیدی بود
واقعا مسخره بود. صحنه ی مرگ سیریوس رو طوری نوشته بود که انگار بلاتریکس یه سوسک رو زیر پاش له میکرد
من از تمامی طرفداران مجیدی!!!! عذر میخوام چون به نظر من ویدا از همه بهتره
قبول ندارین؟ میتونین امتحان کنید



شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۸:۴۱ شنبه ۷ مرداد ۱۳۸۵
#5
نام: ریگلوس
نام خوانوادگی: بلک
گروه مدرسه: احتمالا اسلایترین ( البته اگر به مادرش رفته باشه)
جنس: مذکر
ما یه مدتی، البته یه مدت خیلی کوتاه، توی دار و دسته ی ولدمورت( چیه بابا... هنوز به اسمش عادت نکردین؟) بودیم .
ولی زود فهمیدم که راهمو اشتباه انتخاب کردم و برگشتم. اما ولد... ببخشید اسمشو نبر نامرد چند نفرو فرستاد سراغمو اونا هم دخلمو اوردن نامردا یه زمانی دوستای من بودنا ولی ....
خوب بگذریم این شد که ما مردیم.
میدونین، این مادرم بود که منو گول زد که برم دنبال اسمشو نبر.
----------------------------------------------------------------------
حالا که سرنوشت تلخ منو شنیدین یه نصیحت براتون دارم
امکان داره که هری توی جنگ برابر اسمشو نبر به کمک شما احتیاج داشته باشه.( که البته احتمالش خیلی زیاده)
پس وقتی که قراره خود ولرمورتو ببینین باید از همین الان به شنیدن اسمش عادت کنین.


متاسفانه این شخصیت گرفته شده...یه شخصیت دیگه از لیست شخصیت ها بردار لطفا!


ویرایش شده توسط آلبوس دامبلدور در تاریخ ۱۳۸۵/۵/۸ ۲:۰۳:۵۳


Re: شخصيت گذاري روي موجودات جادويي
پیام زده شده در: ۱۸:۳۴ شنبه ۳۱ تیر ۱۳۸۵
#6
یه جایی خوندم که :
سالها پیش توی یه ده پرنده ای وجود داشته که خیلی زیبا بوده.
زیباییش تا جایی بوده که مردم ده برای به دست آوردنش به کشتن هم افتادن.
تا اینکه چند نفر توی یه جلسه به این نتیجه میرسن که باید پرندرو کشت.
اما چون نمیتونستن اونو بگیرن تصمیم گرفتن که لونشو آتیش بزنن
همین کارم میکنن. اما پرنده بعد از چند روز از آتیش مییاد بیرون و میره به طرف کوه .
سالها میگذره .مردم ده فکر میکردن که از دست پرنده خلاص شدن.
اما 500 سال بعد پرنده برمیگرده ولی نه به سرحالی قبل .
دوباره توی آتیش میره و میمیره
میگن به همین دلیله که ققنوس بهد از 500 سال زندگی میره توی اتیش و میمیره و از توی خاکسترش یه جوجو ققنوس دیگه به دنیا میاد.







هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.