در مورد اینکه توی کتابهای قبل هری چرا با مخالفت دامبلدور با تدریس دفاع در برابر جادوی سیاه توسط اسنیپ رو برو میشیم باید بگم به نظر من دو دلیل برای این امر وجود داره یکی اینکه اسنیپ مورد اعتماد دامبلدوره و از طرفی نیازمند به کمک دامبلدور. بنابراین چون این درس طلسم شده و دامبلدور نمی خواد که اسنیپ از مدرسه بره اجازه تدریس این درس رو به اسنیپ نمیده. از طرف دیگه دامبلدور همیشه باور داشته که ولدمورت یه روزی برمیگرده و برای اون روز به اسنیپ نیاز داشته.
در مورد اینکه چرا در سال ششم دامبلدور به اسنیپ این اجازه رو میده که بالاخره این درس رو تدریس کنه بازهم به نظر من میتونه دو دلیل داشته باشه.
اول اینکه برای برگشتن اسلاگهورن به مدرسه نیاز به یک کرسی خالی برای تدریس معجون سازی هستیم که تخصص اسلاگهورنه. از اونجایی که دامبلدور به خاطره اسلاگهورن هم نیازمنده و به گفته خودش فقط هری میتونه این خاطره رو از اسلاگهورن بگیره بنابراین باید اسلاگهورن به مدرسه برگرده.
دوم اینکه من فکر می کنم این قسمتی از نقشه دامبلدور برای فرستادن کامل اسنیپ نزد ولدمورته ( من جزء اون گروهی هستم که معتقدن که اسنیپ خیانتکار نیست بلکه طبق نقشه دامبلدور به قتل اون اقدام کرده ) طبق طلسم کسی که این درس رو تدریس کنه در آخر سال از مدرسه خواهد رفت و اسنیپ وقتی از مدرسه بره جایی جز در کنار یاران ولدمورت نخواهد داشت.

در این مورد می تونیم چند احتمال رو در نظر بیگیریم.
اول اینکه کتاب رو خانم رولینگ بر حسب اتفاق در این کمد قرار داده زیرا نیازمند به یک حادثه برای پیش برد داستانشه. این یک احتمال بعید نیست. خانم رولینگ هم ممکنه به حادثه نیاز داشته باشه. من معتقدم خانم رولینگ در جاهای دیگری از کتاب هم با فراموش کردن چگونگی انجام اتفاقات سعی کرده داستانش رو پیش ببره. در این مورد میتونم به کتاب اول هری اشاره کنم که هاگرید میتونه هری رو از خانه ای که توسط جادوی رازداری محافظت می شده در حالی که رازدار پاترها یعنی پتی گرو هنوز زندست و بعیده که مکان اختفای اونها رو به هاگرید گفته باشه، پیدا کنه.
دومین احتمال اینه که اسنیپ فراموش کرده باشه کتاب رو با خودش ببره. این موضوع به نظر من از محال ترین احتمالات. می دونیم که اسنیپ همیشه به اصل و نصب اهمیت زیادی میداده. حتی الآن هم که از نظر من اسنیپ طرف دامبلدوره باز هم از این عقیده که اصل و نصب اهمیت فراوانی داره دست برنداشته. با توجه به این موضوع امکان نداره که اسنیپ یکی از یادگارهایی رو که از مادر اصیل زادش به جا مونده رو فراموش کنه و داخل یک کمد جا بگذاره.
سومین مورد اینه که کتاب از قصد در این مکان قرار گرفته و طبق یک نقشه به هری میرسه. در این مورد میتونم بگم که احتمالش از نظر من وجود داره. چون هری باید بتونه دل اسلاگهورن رو بدست بیاره. اون باید خاطره رو از اسلاگهورن بگیره و برای این کار بهترین روش اینه که اسلاگهورن رو به یاد لی لی بندازه. قدرت هری در ساختن معجون بارها و بارها لی لی رو به یاد اسلاگهورن می یاره. و در نهایت هر چند که معجون فلیکس به کمک هری می یاد ( که اونهم به خاطر داشتن این کتاب بدست اومده ) ولی بازهم یادآوری شباهت هری به لی لی و علاقه اسلاگهورن به لی لی به هری کمک میکنه تا خاطره رو بدست بیاره. اما در این مورد مشکلاتی وجود داره. اول اینکه باید دامبلدور بدونه که هری کتاب معجون سازی رو نداره ( که ممکنه با توجه به با اطلاعی هری از تدریس معجون سازی توسط اسلاگهورن، دامبلدور حدس زده باشه که هری این کتاب رو تهیه نمیکنه ) و دوم اینکه علاوه بر هری، رون هم این کتاب رو نداشته. بنابراین ممکن بود کتاب شاهزاده بدست ررون بیفته نه هری. هر چند رون دوست وفاداریه اما علاقه زیادی هم به جلب توجه داره و این احتمال که کتاب رو به هری نمیداد و یا اصلاً مثل هری ازش استفاده نمی کرد وجود داشت.