هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

حق موروثی یا حق الهی؟ مسئله این است!



بعد از این که لرد ولدمورت تصمیم به ترک سرزمین جادوگران به مدتی نامعلوم گرفت، ارتش تاریکی بر سر رهبری که هدایت مرگخواران را برعهده بگیرد، به تکاپو افتاده است!




سرخط خبرها




Re: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۲۱:۵۶ سه شنبه ۲۵ تیر ۱۳۸۷
#1
1-نام: سلسيتنا واربك
2-سن:25
3 –جنس: مسلماً مونث
4-رنگ چشم: قهوه ای روشن
5-تحصیلات:فارغ التحصیل از هاگوارتز
6-گروه:گریفندور
7- رنگ مو: مشکی
8-ظاهر کلی : قد بلند ؛لاغر ؛ چهر ه ی جذاب ( خوب بیخود که خواننده نشده )
9-چوبدستی: ساخته شده از چوب خاس و ریسه قلب اژدها , انعطاف پذیر .به طول 25 سانتی متر
10_دسته ی جارو : ______
11-علاقه ها : خواندن و اجرای روی صحنه
12_: همه سلسیتنا رو به عنوان ساحره ی اوازه خوان میشناسند که ترانه های او از رادیوی جادویی باری اولین بار شنیده شد .از ترانه های او می توان به پاتیل عشق اشاره کرد

تایید شد!


ویرایش شده توسط پرفسور کويیرل در تاریخ ۱۳۸۷/۴/۲۶ ۱۱:۳۰:۲۱


Re: کارگاه نمایشنامه نویسی
پیام زده شده در: ۰:۳۲ شنبه ۲۲ تیر ۱۳۸۷
#2
ـــــ فکر کنم باید بهت یاد آوری کنم که الان 12 شب و ما این بیرون هستیم و برای هیچی پرسه میزنیم ...
ـــــ هیسسسسسسسسس !
ـــــ[ ]چه طور جرأت میکنی بگی ....
___ هیسسسسسسسس !
ــــ[ ]هری پس کن ! اول که با رون دعوا کردی حالا هم داری به .....
__ هرمیون ! این سرما تو این وقت سال غیر عادی هست ! یعنی فهمیدن ما اینجا هستیم ؟
هری هوای اطرافش را حریصانه میبلعید . به راحتی می توانست مزه ی بدترین خاطرات و غم ها را حس کند و درحالی که میدانست تنها دقایقی به ورود دیوانه ساز ها باقی است ....تنها یک فکر در ذهنش تلنگر زد .... دست هرمیون را گرفت و به طرف جلو دوید ولی تاریکی از او جلو افتاد و همه چیز سیاه شد....
ـــــ هرمیون چوبدستی ات را .....
هری لرزش دست هرمیون را حس کرد .احساس وجود 12 یا 15 دیوانه ساز که میتوانستند آنها را به اغوش بکشند؛ کار سختی نبود ....و اگر این آخر کار بود همه چیز تقصیر هری بود چون او بود که از هرمیون خواسته بود که دایره ی ورد ها را ترک کنند. او به هرمیون اعتماد داده بود که کسی در آن اطراف نیست وهری این را میدانست ... ناامیدی تمام وجود او را به زنجیر کشید.
ــــ.اکسپکتر...اکسپکتو پاترونوم !
هری صدای ضعیف هرمیون و نوری ضعیف خیره کننده ای را که از چوپ دستی اش خارج شد؛ دید..در حالی که با خودش زمزمه میکرد :
ــــ فقط یکی ...فقط یک خاطره ...من بارها این کارو کردم ..میتونم ...
ناگهان به یاد پناهگاه افتاد...غذاهای خوشمزه... .رون وفرد جرج و.....جینی!!
هری این بار فریاد زد:
اکسپکترو پاترونوم!!
گوزنی با شاخ های نقره ای به میان دیوانه ساز ها تاخت ...و رفت ودور شد تا اینکه دیگر اثری از آن نماند.دیوانه ساز ها بالا و اطرافشان هنوز پرسه میزنند. .هری در حالی که دست هرمیون را رها میکرد گفت:
__ هرمیون ! گوش کن ... به یه خاطره ی خوب فکر کن ...به کمکت احتیاج دارم ...فقط همین دفعه ...با شماره ی سه ..یک ....دو ...
___ اکسپکتو پاترونوم!!
سگ و گوزنی نقرهای از چوب دستی های بیرون می جهند و به طرف دیوانه ساز ها میروند و انها رو پراکنده میکنند . هرمیون در حالی که به ماه فام خیره شده بود نفس نفس میزد .دوباره همه جا گرم و روشن شده بود.
ـــــ هرمیون من واقعاً معذرت ...
ـــــ فکر کنم دفعه ای اخرم باشهکه بهت اعتماد می کنم و احتیاط رو کنار میزارم !!
ــــ[ ] ولی .....
ـــــ باید رون رو پیدا کنیم .پس را بیافت قبل از اینکه دیوانه ساز ها برگردند !!



قابل قبول بود، ولی از شکلک ها نباید در این نوع نوشته استفاده می کردی.

تایید شد!


ویرایش شده توسط [fa]اینیگو ایماگو[/fa][en]ΙΜДĠΘ[/en] در تاریخ ۱۳۸۷/۴/۲۳ ۸:۳۹:۰۸


Re: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۲۱:۱۰ پنجشنبه ۲۰ تیر ۱۳۸۷
#3
کلاه گروه بندي - گريفيندور - خوشحال - غرور -دامبلدور - قرمز - اميدوار - انتخاب - سخت - دوست


ارام وارد سالن شد .رنگ قرمز تزیئنات قرمز رنگ سالن چشمش را میزد .افراد گروه گریفندور با غرور فریاد میکشیدن و خوشحالی خودشان را از اتنخاب شدن گروه را به عنوان بهترین گروه سال ابراز می کردند . سرانجام جایی برای نشستن پیدا کرد . به اطراف خیره شد . دامبلدور را دید که با لبخندی همیشگی و نگاهی امیدوارکننده به سالن خیره شده بود .با خودش فکر کرد که اگر کلاه گروه بندی او را در گروه گریفندور قرار میداد شاید می توانست الان در میان قرمز پوشان گریفندر شادی کند.این ارزو را به سختی از خود دور کرد و مشغول به صحبت با دوستانش شد .

تایید شد!


ویرایش شده توسط پرفسور کويیرل در تاریخ ۱۳۸۷/۴/۲۱ ۱۱:۱۹:۴۳


Re: تاثیرگذارترین قسمت کتاب...
پیام زده شده در: ۲۲:۴۸ پنجشنبه ۶ تیر ۱۳۸۷
#4
به نظرم ( و فکر میکنم 80% هم موافق باشند)تاثیر گذارترین قسمت کتاب 7 ، قسمتی بود که هری راز اسنیپ رو می فهمه (حکایت شاهزاده)چون واقعا" ادم غافل گیر میشه فکر کنم تنها قسمتی هست که کسی نتونست حدس بزنه ... و البته مرگ فرد چون یکی از شخصیت های مورد علاقه ام بود



Re: اگر جادوگر بودی چه قدر تغییر می کردی؟
پیام زده شده در: ۱۵:۵۴ یکشنبه ۲۹ اردیبهشت ۱۳۸۷
#5
120% خیلی زندگی بهتر از این میشد که هست اگه جادوگر بودم ...به همه چیز راحت دسترسی داشتم ترافیکی در کار نبود ....به نظرم خیلی وقت آزاد پیدا میکردم در نتیجه خیلی خوش اخلاق تر میشودم (معمولاگ وقتی بیکارم خوش اخلاق تر میشم ) ...عمرا" اگه میذاشتم کسی چپ نگاه کنه (خدا رحم کرده که نشدم ) و برای تقدیر از مقام رفیع لرد ساه همواره در راه او قدم می گذاشتم



Re: چگونه با کتاب های هری پاتر آشنا شدید؟
پیام زده شده در: ۱۵:۴۰ یکشنبه ۲۹ اردیبهشت ۱۳۸۷
#6
1- چگونه با کتاب های هری پاتر آشنا شدید؟
بی واسطه ...خودم مثل یک دختر خانوم با شخصیت رفتم کتابفروشی کتابو دیدم بعدشم خریدم(به همین راحتی به همین خوشمزگی)
2- چرا این قدر شیفته ی این کتاب ها شده اید؟(البته اگر شده اید)
به نظر من خیلی کار سختی هست که یه نفر تو داستان فرو بره مگر اینکه داستان قوی باشه ...هری پاتر برای من مثل یه دنیای دیگه تو زمین هست درو از این دنیا تکراری (چه شاعرانه )
3- کدام یک از کتاب های هری پاتر را بیشتر دوست دارید؟چرا؟
زندانی آزکابان و شاهزاده ی دورگه چون خیلی مهیج تر هستن و عاطفی تر
4- کدام فصلش را بیشتر دوست دارید ؟5 فصل اخر ازکابان چرا شو نمیدونم شرمنده
5- کدام کتاب را کم تر از دیگر کتاب ها دوست داری و چرا؟محفل ققنوس چون خسته کنده هست سیریوس مرد و
6- کدام یک از شخصیت ها را دوست داری و چرا؟جینی رون و فرد وجورج چون واقعا" از حماقت ها و شوخی هاشون خوشم میاد در ضمن خیلی سخته پیش یه دوست معروفداشته باشی و کم حسادت کنی ...و لرد سیاه دلیلشم اینکه اگه نبود هری پاتر ،هری پاتر نبود
7-کدام یک از شخصیت ها را دوست نداری و چرا؟کراوچ خودخواه بود بیش از اندازه



Re: حد و مرز جادو!
پیام زده شده در: ۱۵:۲۴ یکشنبه ۲۹ اردیبهشت ۱۳۸۷
#7
به نظر من حد و مرز جادو به خود آدم بستگی داره که چقدر به جادوی درونش ایمان داره و بهش اطمینان داره ....اگه کسی جادو رو در خودش بشناسه و باورش کنه، میتونه فعالش کنه، بودن هیچ حد و مرزی.... ولی با اینکه بی مرز هست باید کنترل بشه







هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.