هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




Re: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۸:۲۳ پنجشنبه ۲۴ مرداد ۱۳۸۷
#1
پروفسور کوئیریل بنابر بلیتی که فرستادید من دوباره درخواست شخصیت میدم.

نام : دابی
گروه : راونکلاو
توضیحی مختصر از شخصیت دابی : وی ابتدا یک جن خانگی خدمتکار در قصر مالفوی ها بود. کمی بعد وقتی با هری پاتر آشنا شد وی را از ورود به هاگوارتز منع کرد زیرا که خطری در کمین هری بود.
در پایان سال دوم هری پاتر ، هری جورابی را به دابی داد و به این ترتیب دابی آزاد شد و در آشپزخانه هاگوارتز مشغول به کار شد.
سرانجام وی در جنگی که بین محفل و مرگ خواران ایجاد شده بود کشته شد.

این شناسه تایید نمیشه چون قبلا در گروه هافلپاف بوده و با اون پست ارسال شده.


ویرایش شده توسط پرفسور کويیرل در تاریخ ۱۳۸۷/۵/۲۴ ۱۱:۲۹:۱۴
ویرایش شده توسط پرفسور کويیرل در تاریخ ۱۳۸۷/۵/۲۴ ۱۱:۲۹:۵۳



Re: گفتگو با مدیران ، انتقاد ، پیشنهاد و ...
پیام زده شده در: ۲۲:۲۱ جمعه ۱۶ شهریور ۱۳۸۶
#2
سلام .... ببخشید فکر کنم دلیل عمده ای که افراد تازه وارد بدون شرکت در بازی با کلمات و کارگاه نمایشنامه نویسی معرفی شخصیت میدن پیام خوش آمد گویی و راهنمایی مافلدا هستش!
این مقداری از محتوای پیام شخصیه مافلدا هست که بهتمامی اعضای تازه وارد ارسال میشه :
نقل قول:
- اگر تا كنون با انجمن و نحوه نوشتن در آن آشنا نبوده ايد و اگر اصلا اسم فروم يا انجمن به گوشتان نخورده است تاپيك انجمن چيست را بخوانيد.

2- مطالعه قوانین انجمن های سایت برای هر چه بهتر آشنا شدن شما با سایت مفید و الزامی است.

3- در صورتي كه مايل به فعاليت در ایفای نقش (رول پلينگ) هستيد ابتدا قوانین ایفای نقش را بخوانيد و سپس از لیست شخصیت های گرفته شده و نشده سایت يك شخصيت را انتخاب كنيد و بعد از آن در تاپيك شخصیت خودتون رو معرفی کنید شخصيتي را كه انتخاب كرده ايد معرفي كنيد و بعد از آن ميتوانيد در رول پلينگ ( ايفاي نقش) شركت كنيد. اگر می خواهید عضو یکی از گروه های هاگوارتز هم باشید در همان معرفی شخصیت گروه خود را نیز بنویسید.

به نظرم باید یک تغییراتی بدید تو این و ذکر کنین که در بازی با کلمات و کارگاه نمایشنامه نویسی هم شرکت کنند!


ویرایش شده توسط دابی در تاریخ ۱۳۸۶/۶/۱۶ ۲۲:۲۵:۱۶



Re: خوابگاه مختلط هافلپاف!
پیام زده شده در: ۱۶:۳۹ جمعه ۱۶ شهریور ۱۳۸۶
#3
دانگی با هر خطی که از نامه میخوند چشماش گرد تر و گرد تر میشد...!
در آخر سر دانگی با این شکلک به هلگا اشاره میکنه که بیاد دنبالش ...

در داخل حموم هافل!
ماندی در حالی که دست هلگا رو گرفته داخل حموم میشه!
هلگا : چرا منو آوردی اینجا؟
ماندی : دهه! بیا اینجا ببینم ! همه که بورگین نیستن

سپس وقتی دو نفری یک جا جمع شدن هلگا شروع کرد به خوندن نامه :
با احترام باید به عرض برسانیم که شخصی به نام دابی فرزند موبی دیک ( ) دارای ارثیه ی هنگفتی می باشد که تنها این ارثیه به همسر قانونی و خود جن خانگی میرسد.
با احترام - وزارت سحر و جادو - صیغه و مهریه

ماندی رو به هلگا : فقط همون دقیقه اول "بله" رو نگی ها! بزار اول بیاد بشینه بعدش! ( خوب آی کیو خواستگاری دیگه!!!)
هلگا : ها ... بگو امروز عصر برای خواستگاری بیان!

تالار هافلپاف
تمامی اعضای هافل به جز دابی با لباس های رسمیشون در تالار گرد هم آمده بودن!
هلگا که یک گوشه نشسته بود داشت از لحظات استفاده میکرد و هی کرم پودر میزد به صورتش!

در اون طرف ماندی جلوی آینه نشسته بود و داشت تمرین میکرد : خب آقای جن خانگی بیلیونر ... ها ها! تعجب کردین؟ شناختمتون! می خواستم همون اول برم سر اصل مطلب!شما میدونین که من جای بابای هلگا هستم و و و( دیگه حوصله ندارم این اراجیف رو تو دهن این ماندی فرو کنم )

کمی بعد در تالار باز میشه و همزمان نوری خیره کننده به داخل تالار میاد...!
دابی در حالی که میدرخشید در آستانه در ظاهر شد...
موهای کوتاه و وزوزیش رو به یک طرف شونه کرده بود و اسپری ماتحت هیپو گریف هم زده بود همچنین با بزاق تک شاخ ریشاش رو زده بود و لته ی سفیدی رو پوشیده بود که یک چند جاییش ( بلا به دور ) پی پی گاو چسبیده بود بهش

ملت :
هلگا دون دون میره استقبال دابی و میگه : خیلی خوش اومدی خوشگل سبز من!

دابی همون اول دستش رو میکنه تو جیبش و یک انشگتر الماس میزاره تو دست هلگا!

ملت : نههههه نهههههه!



Re: ناظر ماه
پیام زده شده در: ۱۵:۳۸ جمعه ۱۶ شهریور ۱۳۸۶
#4
با اینکه مدت کوتاهی هست که در ایفای نقش عضو شدم ولی باید به عرض برسونم که قبلاً وقتی پیش آراگوگ مینشستم و میدیدم واقعاً زحماتش رو میدیدم ... اینکه ماموریت های جرگه مرگ خواران و محفلی ها توی انجمنش (لندن) برگزار میشد و اون سعی میکرد که تاپیک های خوبی رو درست کنه و همین که اسکار رو دوباره رو به راه کرد و خیلی در این زمینه پیگیری کردش...
در کل رای من آراگوگ هست.




Re: خوابگاه مختلط هافلپاف!
پیام زده شده در: ۱:۴۲ جمعه ۱۶ شهریور ۱۳۸۶
#5
سوژه جدید!

ملت هافلی دور هم تو تالار نشسته بودن و هرکی به یک کاری مشغول بود...
هلگا جلوی آینه نشسته بود و کرم ببک به زیر چشماش میزد چون هافلی ها بهش گفتن پیره ... در اون طرف دنیس و اریکا نشستن جلوی هم و شعر عشقولانه میخونن و لودو هم داره با ماندی اس ام اس بازی میکردن...
روی دیوار تالار هم عکس بورگین با ابعاد بزرگ چسبیده شده بود و جلوش هم شمع روشن شده بود...!

همه در آرامش کامل سر می بردن که ناگهان در بزرگ چوبی رنگ که آرم H و یک گورکن بر روی آن هک شده بود کنار رفت و یک جن خونگی کوچک که انگار پوستش کش اومده باشه در آستانه در ظاهر میشه و یک لبخند گنده تحویل چهره ها متعجب بروبکس هافلی میده!

لودو : خدا مرگت بده پیوز چموش! گمون کنم این همون مکمل بیناموسیه که خبرش به گوش من رسیده...

پیوز آب دهنش رو قورت میده و سعی میکنه یک لبخند مصنوعی بزاره رو لب های مردش!

دابی یک قدم بر میداره و میگه : خوب دوستان...! من اومدم!
و با قدم های کوتاه ولی سریع میره جایی که هلگا هنوز مشغول زدن کرم ببکه!( نکته سنجی : خب آی کیو ... چشمم کور هلگا خانوم خانوما گویا پیر بودن نشیندن و متوجه حظور ما نشدن!!)

دابی دستاش رو میزاره روی شونه هلگا و هلگا هم در کمال تعجب می گه : ای وای...! چه دستای کوچیک و نرمی ...! چه قدر پوستش تر و تمیزه...
و بر میگرده و در همین لحظه دو صورت با هم تلاقی میکنن!
در همین حال صدای اریکا پشت صحنه میشه که میگه : تا من این هلگا رو شوور ندم دست از سرش بر نمیدارم!

دابی : اااا ... چقدر صورت خوش فرمی دارین!

هلگا : جدی میگین؟ ولی اینا میگن من خیلی پیرم!!

دابی : نخیرم ... کی گفته؟ شما مثل راپونزل میمونین منم اسبتونم در خددمتتون

ملت که ناظر این صحنه بودن :



Re: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۳:۵۷ پنجشنبه ۱۵ شهریور ۱۳۸۶
#6
چشم من این دفعه یک معرفی از یک شخصیت دیگه می کنم که حسابی بشه تعریف کرد ازش!

نام : دابی

گروه : هافلپاف

چوب جادو : جن های خانگی دارای جادوی کم ولی مفیدی هستند که بدون چوب دستی انجام میشود.

قد : حدوداً یک متر

معرفی کامل شخصیت : دابی در ابتدا جن خانگی خانواده مالفوی ها بود ولی کمی بعد توسط جورابی که هری پاتر توسط کتاب خاطرات لرد ولدمورت که یک هورکراکس بود به وی داد و به همین دلیل به یک جن آزاد تبدیل شد و بنا بر میل خودش در آشپزخانه هاگوارتز مشغول به کار شد.

وی در ابتدای سال دوم هاگوارتز هری به وی هشدار داده بود که در اگر به مدرسه جادوگری برود دچار مشکل می شود ...

همچنین او لباس هایی را که هرماینی گرنجر برای جن های خانگی درست میکرد جمع مینمود و تظاهر میکرد که تمامی جن ها آنها را جمع میکنند.

دابی در کل در تمامی سال های تحصیل هاگوارتز هری ظاهر شد و در سال پنجم به وی کمک کرد تا اتاق ضروریات را برای برپایی الف.دال پیدا کند.

تصویر کوچک شده تصویر کوچک شده
تائید کنین ... خواهش میکنم...! خواهش میکنم!

تایید شد!


ویرایش شده توسط پرفسور کويیرل در تاریخ ۱۳۸۶/۶/۱۵ ۱۷:۲۴:۱۰


Re: گفتگو با مدیران ، انتقاد ، پیشنهاد و ...
پیام زده شده در: ۱۰:۴۵ پنجشنبه ۱۵ شهریور ۱۳۸۶
#7
ببخشید گویا شما در تائید ایفای نقش میگفتید که تائید از یک تا سه روز به طول مینجامه ولی من سه بار درخواست شخصیت دادم که آخرینشون چهار روز گذشته بود!!!
میخواستم بدونم چرا تائید نمیکنین شخصیت من رو؟




Re: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۲۳:۴۹ یکشنبه ۱۱ شهریور ۱۳۸۶
#8
آقا ديدم تائيد نشدم گفتم از فرصت استفاده كنم يك شخصيت بهتر رو ارائه بدم :
نام : راهب چاق

گروه : هافلپاف

معرفي شخصيت : راهب چاق روح معروف هاگوارتز و هافلپاف مي باشد كه در ميان روح هاي ديگر گروه ها داراي اهميت فراواني هست.
راهب چاغ در سال 1750 ميلادي در كوچه دياگون چشم به جهان گشود و كمي بعد به كليساي سن لوئيس رفت تا در آنجا درس جادو و مذهب را ادامه دهد.
البته راهب چاق اسم اصلي وي نبود بلكه وي به دليل شكم بزرگ و راهب بودنش راهب چاق نام گرفت در صورتي كه نام اصلي وي گرگوري گرويد بود.
راهب چاق از همان ابتدا جادو كردن با چوب دستي را خلاق مذهب ميدانست بنابراين او به روش درودوئيسم روي آورد كه نوعي جادوي باستاني بدون استفاده از چوب جادو هست.
كمي بعد او براي تشييع جنازه و غسل تعميد ميرتل گريان كه توسط باسيليسك مرده بود آمد كه به دليل بيماري او نيز در هاگوارتز مرد و به اين دليل كه ابداً به جهان پس از مرگ توجه نمي كرد در هاگوارتز روحي يگانه شد.


لطفا یه معرفی کامل از این شخصیت بنویسید. ممنون


ویرایش شده توسط پرفسور کويیرل در تاریخ ۱۳۸۶/۶/۱۵ ۱۲:۱۶:۰۸



Re: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۰:۱۶ شنبه ۱۰ شهریور ۱۳۸۶
#9
نام : بورگين

گروه : هافلپاف

چوب دستي : از چوب بلوط قهوه اي و داراي پر ققنوس در وسط چوب.

معرفي شخصيت : بورگين در سال 1899 از پدر و مادري پولدار در شهر لندن ديده به جهان گشود!
از همان ابتدا به جادوي سياه خيلي علاقه مي ورزيد و سرانجام در سن 11 سالگي به مدرسته دورمشترانگ وارد شد و در سن 17 سالگي نيز با رشته ابزار و آلات سياه از مدرسه دورمشترانگ فارغ التحصيل شد.
كمي بعد خبر مرگ پدرش به گوشش رسيد و ثروت هنگفتي كه از طرف وي به او رسيد آنقدر كفايت كرد كه بورگين در كوچه ناكترن يك مغازه بزرگ فروش ابزار و وسايل جادويي بسازد.
هم اكنون او در مغازه بورگين و باركز كه باركز نام پدرش است در حال خدمت به لرد سياه است.

پ.ن : گفتم ره بردار ادامه دهم با اين شناسه




Re: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۴:۲۱ پنجشنبه ۸ شهریور ۱۳۸۶
#10
نام : گرگ

گروه : هافلپاف

معرفی شخصیت : گرگ رئیس غول ها (1900-؟) در یکی از غار های بزرگ رشته کوه های آلپ دیده به جهان گشود.
کمی بعد در سن هجده سالگی پدر گرگ که رئیس قبیله غول های غار نشین بود درگذشت و گرگ به جانشینی وی منصوب شد.
کمی بعد گرگ از طرف مرگ خوار ها مورد دعوت قرار گرفت و قبول به همکاری کرد.
هم اکنون وی در حال خدمت به مرگ خواران و لرد کبیر است.

لینک تائید در کارگاه نمایشنامه نویسی

لینک تائید در بازی با کلمات

پ.ن : آقا اگر تعریف شخصیت مشکل داشت معذرت می خوام چون از این شخصیت بیشتر از این هم نمی تونم تعریف شخصیت کنم

البه به ذکر برسونم که من برادر آراگوگ هستم...اگر عیبی نداره!چون مثل اینکه آرین بهم گفته که باید ذکر کنم چون آی پی ها مثل همه!
امیدوارم این نکته به فعالیت برادرم آسیبی نرسونه!

گرگ به رئیس غول‌ها می‌گن! یه اسم برای همشون! یه فرد نیست
تایید نشد!!!
اگه می‌خوای گالگومش، فریدولفا، گولیاتس، گراپ(که یکی گرفته) هنجیس، کارکوس، مورهولت

رو می‌تونی برداری که غول هستن


ویرایش شده توسط آل پاچينو در تاریخ ۱۳۸۶/۶/۸ ۱۴:۲۴:۴۲
ویرایش شده توسط آل پاچينو در تاریخ ۱۳۸۶/۶/۸ ۱۴:۳۵:۵۳
ویرایش شده توسط [fa]راجر دیویس[/fa][en]Roger Davies[/en] در تاریخ ۱۳۸۶/۶/۹ ۲۲:۳۴:۰۵






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.