هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

حق موروثی یا حق الهی؟ مسئله این است!



بعد از این که لرد ولدمورت تصمیم به ترک سرزمین جادوگران به مدتی نامعلوم گرفت، ارتش تاریکی بر سر رهبری که هدایت مرگخواران را برعهده بگیرد، به تکاپو افتاده است!




سرخط خبرها

صفحه‌ی اصلی انجمن‌ها


صفحه اصلی انجمن ها » همه پیام ها (javadishima@yahoo.com)



Re: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۲۱:۳۸ شنبه ۲۶ بهمن ۱۳۸۷
#1
سلام
من مي خواستم شخصيتمو تغيير بدم!
اين معرفي شخصيت جديدمه.راستي تو فرهنگنامه ليسا رو نوشته بود ليزا ولي تو ليست شخصيتها نوشته بود ليسا!اگه ميشه همون ليسا رو بذارين!
مرسي
*****
*****
نام:ليسا
نام خانوادگي:تورپين
گروه:ريونكلا

ويژگيهاي ظاهري :قدم بلنده و لاغرم و موهاي قهوه اي خيلي روشن دارم با چشمايي همرنگ موهام!.

ويژگيهاي اخلاقي:مهربون و خوش اخلاق و درس خون و...
علاقمنديها:به كوييديچ علاقه دارم و كتاب هم زياد مي خونم. باهوشم و به درس علاقه ي زيادي دارم.

توضيحات اضافي:چوبدستيم مغز از پر و ریسه قلب ققنوس و چوب از جنس درخت گردوئه.
براي كوييديچ هم مي خوام به كوييديچ برم و به عنوان مهاجم بازي كنم براي همين يه جاروي آذرخش خريدم.

ديگه فكر كنم توضيحاتم كافي باشه نه؟

لطفا با شناسه جدید خودتون رو معرفی کنید.


ویرایش شده توسط آلیشیا اسپینت در تاریخ ۱۳۸۷/۱۱/۲۶ ۲۱:۵۱:۳۴
ویرایش شده توسط پرفسور کويیرل در تاریخ ۱۳۸۷/۱۱/۲۷ ۱۲:۵۰:۴۲


Re: عضویت در کوییدیچ
پیام زده شده در: ۱۴:۱۸ جمعه ۲۵ بهمن ۱۳۸۷
#2
من براي عضويت تو تيم هدنور براي بازي تو هر پستي اعلام آمادگي مي كنم!
در ضمن ليلي لونا منو تاييد كرده.(از طريق پيام شخصي)
مرسي


ممنون از اطلاعت ، کاپیتان تیم باید اینجا پست بزنه و شما رو تائید کنه


ویرایش شده توسط پرسی ویزلی در تاریخ ۱۳۸۷/۱۱/۲۵ ۱۶:۲۱:۳۶


Re: اعضــــاي محفل!........از جلو نظام!
پیام زده شده در: ۲۰:۱۷ پنجشنبه ۲۴ بهمن ۱۳۸۷
#3
گروه:گريفيندور

آیا تا به حال عضو ارتش سیاه بوده اید؟نه تاحالا نبودم و اصلا و ابدا اين كار رو نخواهم كرد!

افتخاراتی که در ایفای نقش کسب کرده اید رو به صورت خلاصه ذکر کنید.
متاسفانه تاحالا افتخاري كسب نكردم!


آیا حاضر هستید جانتان را فدای محفل کنید ؟بله!حتما!در صورت لزوم چرا كه نه؟


محفل بهتر است یا ثروت؟ كاملا مشخصه!محفل بهتر و ارزشمندتر از ثروته!


لینک پست سفید:اين خوبه؟

مرسي

نسبت به فعالیت کمتون، سطح پستاتون بسیار خوب و بالاست دوست عزیز!
ولی همونطور که گفتم فعالیت کمرنگ و ناپیوسته ای توی رول پلینگ دارید. پیشنهاد من اینه که از این به بعد فعالیتت رو بیشتر کنی توی ایفای نقش و بیشتر رول بزنی.

فعلا تایید نشد،
موفق باشید.


ویرایش شده توسط جیمز سیریوس پاتر در تاریخ ۱۳۸۷/۱۱/۲۴ ۲۰:۵۵:۴۷


Re: شیون آوارگان (ساختمان مخوف هاگزمید )
پیام زده شده در: ۲۰:۱۵ پنجشنبه ۲۴ بهمن ۱۳۸۷
#4
آرام آرام از پلكان درخشان پايين مي رفت.سعي مي كرد بسيار با احتياط باشد چرا كه سارا فرشته ي كوچك نجاتش ديگر نمي توانست به ياري او بشتابد.او سه بار به استيون كمك كرده بود.

استيون به حرف دخترك مي انديشيد.

" خوب گوش کن استیون ... تو در اتاق زیر شیروانی به اون لوح میرسی ... اما ... فراموش نکن این آخر راه نیست ... "

پس هنوز راه زيادي برايش باقي مانده بود.استيون مي ترسيد.مي ترسيد نتواند انتقامش را بگيرد.مي ترسيد مانند پدرش و سارا پيش از آنكه كاري از پيش ببرد ،كشته شود.او تنهاي تنها بود.

دري ديگر روبرويش ديد .دري به اتاق زير شيرواني.دستش را بر روي دستگيره در گذاشت ،چشمانش را بست و نفسش را در سينه حبس كرد. در را به آرامي باز كرد و چشمانش را هم با ترس گشود.

همه چيز سر جاي خودش بود.هيچ خطري او را تهديد نمي كرد.احساس امنيت كرد.در اتاق كمي قدم زد.حال بايد به دنبال لوح مي گشت.

برايش كمي عجيب بود ،زيرا اصلا نشانه اي از خطر در آنجا ديده نمي شد .آيا كسي نمي بايست از آنجا مراقبت كند؟از لوح؟گيج شده بود.اما تصميم گرفت از فرصت استفاده كند .

در حين گشتن ناگهان چشمش به گوشه اي از اتاق افتاد كه به طور عجيبي تاريك تاريك بود.به همان نقطه رفت.چوبدستيش را برداشت و زير لب خواند:«لوموس...!»

نور زرد رنگي از چوبدستي خارج شد.و آن گوشه را نوراني كرد.چشمش را به آنجا انداخت.اما با منظره ي وحشتناكي مواجه شد.

لوح را ديد كه در دست اسكلتي از يك انسان بود.آن اسكلت لوح را محكم گرفته بود و با چشمان خونينش به استيون خيره شده بود.مدتي فكر كرد.چه بايد مي كرد؟! .تنها كاري كه مي توانست اين بود:

«اكسپليارموس!»

او به اسكلت طلسم روانه كرده بود و اسكلت هم به سادگي لوح را رها كرد!

استيون به ترسيدن خود در لحظه اي كه اسكلت را ديد و همچنين مدتي فكر كردنش از درون مي خنديد.با يك طلسم كوچك توانست لوح را به دست بياورد!

از اين كه لوح را به اين سادگي به دست آورده بود بسيار خشنود بود ،اما طبق گفته ي دخترك يا همان سارا كار او هنوز تمام نشده بود...

اطرافش را نگاهي كرد تا مطمئن شود كه امن است سپس دوباره به طرف در رفت و با شادماني دستگيره را چرخاند و در را باز كرد.اما اي كاش هيچ وقت آن در را باز نمي كرد...

در همان لحظه تعداد بسيار زيادي از موجودات ريز و قرمزي را ديد كه به طرف او حمله ور شده بودند.با حركت آنها متوجه شد تمامي آنها خوني هستند و چهره اي وحشتناك دارند.به سرعت آنها را كنار زد و طلسم ها و وردهايي به سويشان روانه كرد اما آنها بيشتر و بيشتر مي شدند و از سر و كول او بالا مي رفتند.
او هم دوان دوان از پله ها بالا مي رفت كه ناگهان از پشت سرش صدايي شنيد .سرش را چرخاند و ...و ناگهان كيسه اي خونين بر روي سر او انداخته شد.وحشتزده شده بود و در حال تلاش براي بيرون آمدن از آن كيسه بود اما نمي توانست .كيسه از تارهاي خوني محكمي ساخته شده بود.
و بوي تهوع آورش استيون را بيهوش كرد...



Re: گفتگو با مدیران ، انتقاد ، پیشنهاد و ...
پیام زده شده در: ۱۶:۵۱ پنجشنبه ۱۰ بهمن ۱۳۸۷
#5
سلام
ببخشيد امروز من يه لحظه از قسمت كاربريم و سايت خارج شدم و دوباره كه وارد سايت شدم ديدم نوشته:
از ورود شما متشكريم ديدالوس ديگل !!!

نمي دونم چرا اينطوري شد!مي خواستم بپرسم علتش چيه و دوباره تكرار نشه يه وقت؟!!

ممنون



Re: خاطرات هري پاتري
پیام زده شده در: ۲۳:۱۶ سه شنبه ۸ بهمن ۱۳۸۷
#6
من كلاس سوم چهارم دبستان بودم كه فيلماي هري پاتر رو ديدم.فيلم ها!
هي بابام مي گفت برو كتاباشو بخر اين طوري بيشتر ازش لذت مي بري و اينا!
منم قبول نمي كردم و مي گفتم حوصله ندارم.ولي بعد از اينكه يكي دو سال گذشت كتاباش رو هم خوندم!اون موقع فهميدم كه واقعا چقدر كتاب بهتر از فيلمه!!!و چقدر دنياي جادويي رولينگ واقعا جذابه!



Re: رده بندی کتابهای تخیلی!!
پیام زده شده در: ۱۲:۱۶ شنبه ۱۶ شهریور ۱۳۸۷
#7
1 سرزمين اشباح
2 نبرد با شياطين
3 هري پاتر
4 دلتورا
5 نارنيا
6...



Re: بهترین و بدترین سکانس های فیلم های هری پاتر از نظر شما
پیام زده شده در: ۱۲:۱۲ شنبه ۱۶ شهریور ۱۳۸۷
#8
بهترين سكانس:‌ام...بذارين فكر كنم.آها!
وقتي سدريك مرد! خيلي براش ناراحت شدم!و آخر فيلم 5 كه ولدمورت بعد نبرد رفت توي هري.

بدترين هم !فيلم 5 !اه اه اه!اون قسمته زشت!بوسه هري و چو!



Re: هری پاتر چی بهت یاد داد؟
پیام زده شده در: ۱۱:۱۴ پنجشنبه ۱۷ مرداد ۱۳۸۷
#9
خب هری پاتر مسلما خیلی چیز ها به هممون یاد داد.
مثلا این که شجاع باشیم ، اگر شکستی خوردیم دلسرد نشیم(امید داشته باشیم)،و اینکه به دوستامون وفادار باشیم و یه عالمه چیزهای دیگه که بقیه به اونا اشاره کردن.



Re: بهترین عضو تازه وارد
پیام زده شده در: ۲۱:۲۲ یکشنبه ۲۳ تیر ۱۳۸۷
#10
منم مثل همه به آریانا دامبلدور رائ میدم!
واقعا شایسته این رنکه!


ویرایش شده توسط آلیشیا اسپینت در تاریخ ۱۳۸۷/۴/۲۳ ۲۱:۲۵:۳۸






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.