هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

صفحه‌ی اصلی انجمن‌ها


صفحه اصلی انجمن ها » همه پیام ها (سروس اسنيپ)



Re: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۲۱:۴۰ یکشنبه ۱۵ فروردین ۱۳۸۹
#1
بارکز (فروشنده اي در مغازه اي با نام خودش كه در كوچه ناكترن قرار دارد)
نام : سوروس اسنيپ
سن : سي و خورده اي
جنس : مذكر
سال : مدرسه رو تموم كردم
رنگ چشم : سياه
گروه : اسلايترن
مو : متوسط.سياه.صاف
ظاهر كلي : قد كمي بلند و خوش هيكل بي ريشو سيبيل
نام كامل : سروس اسنيپ
كوييديچ : بازي نميكردم
چوب جادو : ابر چوبدستي كه لرد اونو ازم گرفت!مامان!
دسته جارو : ندارم
علاقه ها : همه چي !
ويژگي هاي شخصيتي : يكي از ولدينم ماگلولي به كسي نگفتما!داملدورو منكشتم.استاد درسهاي دفاع دربرابر جادوي سياه و معجونسازي

شما هنوز در بازی با کلمات تایید نشدید!


ویرایش شده توسط پرفسور کويیرل در تاریخ ۱۳۸۹/۱/۱۶ ۱۴:۱۳:۲۷

Ø


Re: دوست داري با جادو چيكار كني؟
پیام زده شده در: ۱۸:۳۹ شنبه ۱۴ فروردین ۱۳۸۹
#2
شايد اين ملت جادويي بخوان كاري كنن كه شما ندونين!!
به زندگي خصوصي مردم وارد نشو!!!!


Ø


Re: ترین های هفتگی جادوگران
پیام زده شده در: ۱۹:۵۱ جمعه ۱۳ فروردین ۱۳۸۹
#3
بهترین آواتار :...
بهترین امضا : فكر كنم خودم
بهترین جمله :...
بهترین نویسنده :ريموس لوپين
بهترین سوژه :...
بهترین عضو :لرد ولدمورت
بهترین ناظر :مینروا مک گونگال
بهترین مدیر :...
بهترین تاپیک :ترين هاي هفتگي جادوگران
بهترین پست :...
بهترین محل زندگی :...
بيشترين غلط املايي : ...


Ø


Re: رده بندی کتابهای تخیلی!!
پیام زده شده در: ۱۹:۴۵ جمعه ۱۳ فروردین ۱۳۸۹
#4
1- هري پاتر
2- نارنيا
3- ارباب حلقه ها
4-دارنشان
5-هري پاتر
6- هري پاتر
7- هري پاتر
8- مرگ!!!همش ميگه هري پاتر(سخني از دل خوانندگان!!!!!)


Ø


Re: اگه ميتونستي از يه ورد استفاده كني اون چي بود؟
پیام زده شده در: ۱۹:۱۴ جمعه ۱۳ فروردین ۱۳۸۹
#5
من بودم ورد سی لنسیو رو موقعي كه معلمم ميخواد ازم بد بگه انجام ميدادم تا صداشو نشنوم.
آخه نميدونيد سر همين مسئله چقدر حالم گرفته شده.


Ø


Re: اگه کلاه گروه بندی رو سرتون بگذارن تو کدوم گروه می افتید؟ چرا؟
پیام زده شده در: ۱۲:۳۵ چهارشنبه ۲۶ اسفند ۱۳۸۸
#6
من خفن جاه طلبم و عاشق اينم كه قدرت زيادي داشته باشم پس بهتر كلاه منو تو اسليترين بذاره .شجاع هم هستم ممكنه به احتمال خيلي كمي بندازه گريفيندور.ولي حاظرم سر هر چي بخواي شرط ببندم.
........................................................................
نكته:هم اكنون لرد واكسي...ا..ا...چيزه.. ببخشين سياه اعلام كردن كه شرط بندي جادوي سفيد ما هم پيرو اون اگه شرط رو بردين عمل ميكنيم.
درود لرد پارسي كولا
از قديم گفتن مشكي رنگ عشقه
مث رنگ ردا(دراينجا شاعر كلمه جادو را نيز بكاربرده) نازنينت


Ø


Re: قلم پر تندنویس
پیام زده شده در: ۱۰:۴۳ چهارشنبه ۲۶ اسفند ۱۳۸۸
#7
برين با لرد مصاحبه كنيد يا با اسنيپold يا با يكي از مسئولين و وقتي كه اين كارو ميكنيد بگيد تا ملت بيان سئوالاشونو بپرسن.


Ø


Re: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۱۰:۴۰ چهارشنبه ۲۶ اسفند ۱۳۸۸
#8
خاموش - عجيب - وفادار- اسرار آميز - درياچه - سوار - شباهت - زمزمه - ظاهر – گروه

خوابم گرفته وميخوام بخوابم.ولي هم چشامو ميبندم يه صداي عجيبي ميشنوم پا ميشمو ميبينم كه وسط يه درياچه اسرارآميز توي يه جزيره ام.
چوب جادوييم رو در ميارم.زمزمه ميكنم:لوموس!
نور سفيد و درخشاني از سر چوبدستيم ميياد.دور و برم رو نگا ميكنم همه جا رو مه گرفته مث جايي بود كه چند ماه پيش با ممد(!) اومده بوديم هوركراكسسهاي لرد جواد رو پيدا كنيم.
تو همين فكرا بودم كه از دور يه نور سبزي به طرفم اومد جا خالي دادمو ديدم كه افراد وفادار لرد جواد كه اسم گروهشون جادوگرهاب جواد بود سوار دسته جاروهاي گازيشون دارن ميان طرفم.اونا سريع فرو اومدنو همشون چوبدستيشونو طرف من گرفتن يكيشون گفت:آواكاداو.........
كه يهو يكي ظاهر شد و با صداي سردي گفت:يره قناري چيكار ميكني!!
مرد وقتي اونو ديد بهش تعظيم كرد وهمه پيرو اون تعظيم كردن.
اون صدا مال كسي نبود جز لرد جواد.قيافش شباهت زيادي به(اين قسمت سانسور ميشود!)داشت.به طرفم برگشت گفت چطوري و چوبدستيشو زير گلوم گذاشت و گفت:خيلي شبيه ننت شدي!ولي مهم نيست ميخوام كارتو تموم كنم.
-چوبدستيتو در بيار دداش!
چوبدستيمو در آوردم به من گفت تعظيم كن تا همه قوانين رو رعايت كنيم.
به اجبار تعظيم كردم چوبدستيشو طرف من گرفت و گفت ايمپديمنتا!
-فابينيت!
مدتي همينجوري به طرف هم طلسم مينداختيم.تااينكه يه در يك لحظه صداها خاموش شد.ولي يهو يه چيزي خورد تو سرم ...............
چشامو كه وا كردم ديدم اون صمد ماگل زده تو سرم تا از خواب بيدار شم!!!

تایید نشد!


ویرایش شده توسط پرفسور کويیرل در تاریخ ۱۳۸۸/۱۲/۲۷ ۱۸:۱۰:۳۳

Ø


Re: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۲۰:۳۸ دوشنبه ۱۶ شهریور ۱۳۸۸
#9
داشت به طرف سكوي نه و سه چهارم ميرفت.وقتي وارد شد ديد كه بالاي قطار هاگوارتز علامت شوم درست شده ترسيد كه باز ماموراي وزارتخانه بهش گير ندن ولي يهو صداي بوووووم!گفت دوباره نه و آهي از روي حسرت كشيد . آخه ماموراي وزراتخانه اونو گرفته بودن تا اعتراف كنه.مامورا اونو تا وزارتخونه با اژدها اسكورت كردن.جلوي در وزارتخونه كه رسيدن ديد چند تا از اين ماموراي وزارتخونه با جارو دارن نظم برقرار ميكنن.به ساعت نگاه كرد گفت:حاجي بيا ده گاليون بگير و برو بزار ما بريم هاگوارتز.
يهو يه صداي سرد بهش گفت اهكي و روبندش را برداشت . از وحشت نزديك بود غش كنه كه گفت ولدمورت جون بيا اين شنل نامرئي مارو ول كن تا بريم . ولي ولدمورت گفت نچ و بنگ نور سبز فضا رو پر كرد........
يهو از خواب پاشود و ديد ماهي مركبش تو تنگ خوابيده....


دوست عزیز
اصولا لحن غالب پست باید نوشتاری یا معیار باشه، البته این به سلیقه نویسنده مربوطه.
مشکلات اساسی پست شما یکی سوژشه که خوب یه مقدار بیش از اندازه ساده ست و یکی هم دیالوگ ها! خطوط دیالوگ ها رو جدا کنید تا خواننده بهتر بتونه اجزای پستتون رو تفکیک کنه.
خیلی باید کار کنید رو پستتون دوست عزیز.انشا ا... دفعه بعد


تایید نشد!


ویرایش شده توسط آبرفورث دامبلدور در تاریخ ۱۳۸۸/۶/۱۶ ۲۲:۳۶:۰۸


Re: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۲۰:۱۶ دوشنبه ۱۶ شهریور ۱۳۸۸
#10
نام:روبیوس
نام خانوادگي:هاگريد
چوب دستي:آقا جان تهمت زدن شكوندنش حالا ما يك بچه عنكبوت غول آسا نگه داشتيم ها......
سن:نميدونم بذار حساب كنم اون ده دوازده سالي كه دنيا اومدم..... و اونم 30 سال... آهان! 67 سال :angel:

گروه:خاك تو سرت نمي دوني گريفيندور
جنس:مذكر
كار:مارو كه از دانش آموزي اين تام ريدل ............. محروم كرد شديم شكار بان آخ اگه اين تام ريدل گيرم نياد
توضيحات:از شوخي كه بگذريم خيلي به پرورش اژدها علاقه داره خيلي از حيوونايه جنگل ممنوع رو دوست داره.
موفق باشيد.

شما هنوز در بازی با کلمات تایید نشدید در ضمن این شخصیت گرفته شده لطفا از لیست شخصیتها یه شخصیت دیگه انتخاب کنید. ممنون


ویرایش شده توسط پرفسور کويیرل در تاریخ ۱۳۸۸/۶/۱۷ ۱۱:۴۵:۱۶






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.