1. به صورت کوتاه و اجمالی یک معرفی از خود داشته باشید و از نور و سفیدی شخصیتتان برای ما بگویید:
بنده سر نیکلاس انقدر سفیدم چون در حال حاضر شبح برج گریفندورم
2. شرط اول مبارزه با هر دشمنی، اینست که او را خوب بشناسیم! به صورت خلاصه و اجمالی اطلاعات خود را از دشمن اصلی ما یعنی لرد ولدمورت بگویید.
بد ذات، پلید، بی خاصیت
3. در راستای سوال قبل، ویژگی بارز تام ریدل(ملقب به ولدمورت) از دیدگاه شما چیست؟
شبیه آب دهنه
4. همان طور که میدانید بردن نام ولدمورت مرا از لحاظ روحی و روانی به شدت ارضاء میکند! این یکی از مصداق های شجاعت یک محفلیست، اکنون شما بگویید آیا از بردن این نام وحشت دارید یا خیر و آیا میتوانید این کار بنده را تحمل کنید، سپس برای محکم کاری امر ثبت نام سه بار نام او را ببرید!
لرد سیاه ولدمورت ولدی دماغو
5. به صورت غیر اجمالی () کمی از خصوصیات مثبت و شجاعت ها و فداکاریهای این بنده حقیر بگویید تا مشخص شود درباره رهبر گروهتان چه قدر اطلاعات دارید (همون پاچه خواری کنیده دیگه)
ای تو که همچون فرشته آمدی با زخمت قربان آن زخمت شوم که همتا ندارد.(خوب بود)
6. در آخر پس از دکر تعداد تکه های کفن یک میت جادوگر یک صلوات فرستاده تا شیاطین از شما دور شوند و سپس وارد شوید!
7 تیکه چون هفت قوی ترین عدد جادوییه
درود بر تو ای روح سفید و درخشان! متاسفانه شما خیلی پست رول نداشتید و توی ایفای نقش فعالیت نکردید! امیدوارم درآینده ی نزدیک شما رو توی محفل ببینم، تایید نشد!
ویرایش شده توسط هری جیمز پاتر در تاریخ ۱۳۹۰/۴/۱ ۳:۳۳:۳۴
گودریک گریفندور معتقد بود: اصالت بدون شجاعت مایه ننگ و کوشش بدون فداکاری باعث تفرقه و دانش بدون تواضع شروع تکبر است.
3 - به طور خيلي خلاصه ، يك كاراگاه رو توصيف كنيد :
تودار٬قوی٬ صبور و خلاصه مو را از ماست بیرون می کشند
4 – جز دام يك از گروه ها يا گروهك ها يا سازمان ها بوده ايد يا هستيد؟ (محفل ققنوس، الف دال، مرگحواران، سازمان اطلاعات و امنيت، حزب ارزشي و ...)
فعلاً هیچ کدوم ولی فرم عضویت محفل و الف دال رو پر کردم
5 - ساحره اي با پدر مشنگش زندگي مي کردند روزي يک جادوگر سياه قوي دختر را با تهديد به کشتن پدرش مجبور مي کند که با خودش ازدواج کند ... ساحره اين شرط را قبول مي کند اما خودش هم شرطي مي گذارد : اين که در برابر مردم کيسه اي به او بدهند در آن کيسه دو سنگ همسان با رنگ هاي سفيد و سياه باشد و دختر دستش را به درون کيسه برده و اگر سنگ سياه را برداشت با جادوگر ازدواج مي کند و اگر سنگ سفيد را برداشت بايد از ازدواج سر بزند و ازدواج انجام نگيرد ... جادوگر سياه اين شرط را پذيرفت ولي بعد انديشيد که هر دو سنگ داخل کيسه را به رنگ سياه در بياورد ... دختر به وسيله ي يکي از ملازمان جادوگر سياه از اين موضوع با خبر شد و در پي چاره اي بر آمد ...
دختر با یک طلسم یکی از سنگ هارا غیب می کند و میگوید به سنگی که در کیسه است نگاه کنید
6-کدوم يکي از اين جرم ها ارزش پي گيري بيشتري داره؟ الف ) قتل و کشتار زنجيره اي ب ) شوراندن ديوانه سازها ج ) دزدي از گرينگوتز د ) شورش بر عليه وزير! (نكته: نظر شما مهمه...پس لطفا اين رو هم با دقت جواب بدين... )گزینه ی الف
7 - شب تاريكيه و ترس و توهم در وجود شما رخنه كرده ! هوا مه گرفته است و شما را به دنبال يك ماموريت پيچيده فرستادند ، دقت كنيد كه ارزش معنوي اين ماموريت بسيار بالاست ، پس شما فرار نمي كنيد ! بلكه به راه خود ادامه مي دهيد و به برج صد طبقه اي كه مقصد شماست مي رسيد ، پيرزن همسايه دم در منتظر شماست و هدف هم در باند هلي كوپتر ايستاده است !چگونگي نجات گربه پيرزن همسايه از دست عروس وي را روي باند هلي كوپتر شرح دهيد !(هدف، سطح رول و كيفيت طنزنويسي در عين جدي نويسي، پس يا طنز بنويسيد يا جدي يا مخلوط .... پاسخ به اندازه ي يك رول كامل باشه لطفا...در ضمن، سوژهيابي هم اهميت زيادي داره
بعد از تمرین فراوان بلاخره مرا به یک ماموریت فرستادند وقتی به آن برج صد طبقه رسیدم ترس برم
داشت بله پیرزنی که به اداره خبر داده بود پایین برج بود جلو رفتم و سلام کردم و گفتم شما حدود ۲
ساعت پیش به اداره ی کاراگاهان گزارش دادید که عروستان بهترین دوستتان را بالای برج گروگان گرفته و
او تایید کرد ولی گفت بهترین دوستش گربه اش است.
من هم که به شدت از ارتفاع می ترسیدم به طرف در برج حرکت کردم با افسون الوهومورا در را باز کردم
و به داخل رفتم .
حدود ۱ ساعت طول کشید تا به بالای برج رسیدم و سپس اورا دیدم و به او گفتم طسلیم شو و اون گربه
رو ولشکن ولی او خندید و چوبدستی اش را کشید و طلسم لویکورپوس را به من زد تا به خودم آمدم
دیدم وارونه شدم و توی هوا معلق هستم به سرعت ضد طلسم رو خوندم و آزاد شدم ولی اون
میخواست با من دوئل کند. جلوی هم ایستاده بودیم هردو به یکدیگر طلسم میزدیم تا اینکه من با
طلسم استیوپفای اورا بیهوش کردم گربه را به صاحبش تحویل دادم و مجرم را به اداره بردم و تشویق
شدم اما یک سوم پای راستم که در جریان ان شب از بین رفت دیگر درست نشد
8 – نظر، انتقاد و پيشنهاد در رابطه با همه چيز، حتي فرم عضويت
به طرزی فجیع عالیه
گودریک گریفندور معتقد بود: اصالت بدون شجاعت مایه ننگ و کوشش بدون فداکاری باعث تفرقه و دانش بدون تواضع شروع تکبر است.
هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.