هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

حق موروثی یا حق الهی؟ مسئله این است!



بعد از این که لرد ولدمورت تصمیم به ترک سرزمین جادوگران به مدتی نامعلوم گرفت، ارتش تاریکی بر سر رهبری که هدایت مرگخواران را برعهده بگیرد، به تکاپو افتاده است!




سرخط خبرها




Re: تالار عمومی هافلپاف !!
پیام زده شده در: ۳:۲۹ شنبه ۱۷ دی ۱۳۹۰
#1
مگان یه نگاهی به خفن شماره یک می ندازه. خفن شماره یک چشماش داره برق می زنه و انگار با چشماش داره می گه........
مگان سرشو محکم به اینور و اونور تکون می ده.... خفن شماره سه رو به مگان اخم می کنه و آروم می گه: ویکی...
ویکی توی ذهن مگان:
مگان آب دهنشو قورت می ده ورو به فیلچ برمی گرده. نگاه اون دوتا خفن می کنه و آروم تو گوش فیلچ یه چیزی می گه. فیلچ آب دهنش راه می افته و می گه: مطمئن باشم؟
مگان یه نگاهی به خفن شماره یک می کنه و می گه به شرافتم!

فیلچ برمی گرده یه سمت اون سه تا راونی و می گه سی دی هاتونو پیش اینا نیس.. من می دونم کجاس!
راونی ها: !!!!
فیلچ رو به مگان: خب؟!
یکی از راونیا که موهاشو عین آن شرلی بسته یه نگاهی به فیلچ می کنه و می گه: صدای آهنگای ما از تالار هافل میاد. چرا ما رو تا اینجا اوردی؟
فیلچ دوباره نگاه مگان می کنه(از پست سر خفن شماره یک و سه چشمک می زنن به هم!)
فیلچ: اینا کپی رایتو نمی فهمن. اینا رایت شده س از روی سی دی های شما. سی دی هاتون توی اتاق منه. همین الان یادم افتاد!!!!! برگردین می تونین پیداشون کنین!
راونی ها خیلی .... خیلی ... خیلی ... زود شبیه یه حیوونی می شن و راه می افتن به سمت اتاق فیلچ!
فیلچ دوباره رو به مگان: خب؟!!!
مگان زیر لب چهار تا فحش بیناموسی خیلی خیلی بد به خفن یک و سه میده ...
فیلچ دستشو به سمت مگان دراز می کنه. مگان چشماشو بسته و خفن یک و سه آروم بطری ها رو از زیر لباس مگان می کشن بیرون.
مگان می گه تصور می کنم ویکیه!
فیلچ دست مگان رو می گیره و می کشه...

صدای آهنگ از توی تالار شنیده می شه:
دستش و بکش و بیارش به سمت خودت
فرقی نمی کنه کی باشه برو تو فکر خودت

...
خفن شماره یک: زودباش مگان... برو دیگه
مگان: آخه...
فیلچ دست مگان رو محکم دستش گرفته و با یه حالت بهش زل زده!
فیلچ: جاییو سراغ داری؟
مگان زیر لب: سر قبر بابات!
خفن شماره یک: برو اتاقی که پشت مجسمه ی اسب چوبیه!
مگان:
فیلچ: آره اونجا خیلی خوبه... واسمون می شه خاطره!
مگان: بریم عزیــــــ...... عزیزم.....
فیلچ:
فیلچ دست مگان رو می گیره و می بره..
خفن یک و سه:
توی چشمای مگان می شه اینو دید:
" رفتم که بمیرم!"

-----
توی تالار:

ویکی وسط رو ول می کنه و می ره توی آینه تا رژ لبشو تجدید کنه، یکی از پشت سرش میاد می گه: خانوم چرا ناراحته؟
ویکی توی آینه نگاه می کنه و توی چشماش اشک جمع می شه.

ویکی: سدریــــــــــــــــــــــــــک....
سدریک: !!
سدریک میاد توی اتاق. ویکی نگاهش می کنه و می گه: سدریک چرا اینقدر قرمز شدی؟!
سدریک یه دستمال کاغذی برمیداره و باخنده می گه: چیزی نیست، صورتم خورده به لب دخترا!
ویکی که نمیخواسته همچین فرصتی رو از دست بده با یه حالت افاده ای نگاه سدریک می کنه. سدریک میاد تو اتاق ...
سدریک: این سه نفر هنوز برنگشتن؟
ویکی: نه هنوز برنگشتن. آخه بدون مگان چیکار میشه کرد ...
سدریک: می شه یه کار دیگه کرد....
ویکی یه قدم به سدریک نزدیک میشه.
ویکی: چی کار؟
...


ویرایش شده توسط سدریک دیگوری در تاریخ ۱۳۹۰/۱۰/۱۷ ۳:۳۲:۴۶
ویرایش شده توسط سدریک دیگوری در تاریخ ۱۳۹۰/۱۰/۱۷ ۱۴:۴۹:۰۱
ویرایش شده توسط سدریک دیگوری در تاریخ ۱۳۹۰/۱۰/۱۷ ۱۷:۴۹:۵۴

به گریه در وسط شعرهایی از سعدی/
به چای خوردن تو پیش آدم بعدی....
---------------------------------------------------------
سدریک را به یاد


Re: تاثیرگذارترین قسمت کتاب...
پیام زده شده در: ۱۸:۲۲ چهارشنبه ۱۴ دی ۱۳۹۰
#2
تا بشه معنی تاثیرگذارو چی دونست...
با مرگ دابی واقعا غافل گیر شدم. خوندمش اصلا منگ بودم... حتی یک درصد فکرشو نمی کردم.
ولی اونقدر که رولینگ روی مرگ آدما سعی کرده بود جادو کنه روی بقیه ی جاهای کتاب اونقدر مانور توی تاثیرگذاری نداده بود.
واسه همینه اکثرا می گین مرگ سوروس و دامبلدور و....
منم از اون تیکه ای که سوروس خواست توی چشمای هری موقع مرگش نگاه کنه لذت بردم. واقعا قشنگ بود.


به گریه در وسط شعرهایی از سعدی/
به چای خوردن تو پیش آدم بعدی....
---------------------------------------------------------
سدریک را به یاد


Re: اثر گذار ترین شخصیت کتاب روی زندگیتون کی بود؟و چرا؟
پیام زده شده در: ۱۸:۱۲ چهارشنبه ۱۴ دی ۱۳۹۰
#3
واسه ی من یکی که سیریوس واقعا اثرگذار بود..
ورودش خیلی زود نبود و بودنشم خیلی طول نکشید. ولی اینقدر توی این بودنش تاثیرگذار بود که اگه کلا وارد کتاب نمی شد به جرات می گم یه جای کار می لنگید.
سیریوس با بودنش هر چند کم اراده رو یاد می ده.. نکته ی مثبتی که خیلی از نکات دیگه رو زیر سلطه می گیره!


به گریه در وسط شعرهایی از سعدی/
به چای خوردن تو پیش آدم بعدی....
---------------------------------------------------------
سدریک را به یاد


Re: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱:۲۶ چهارشنبه ۱۴ دی ۱۳۹۰
#4
سدریک دیگوری، کاپیتان تیم کوییدیچ هافلپاف بود. پسری بسیار خوش قیافه و جذاب که نمونه ی بارز یک دانش آموز موفق به شمار می رفت.
در جام سه جادوگر، سدریک از جانب جام آتش به عنوان نماینده ی هاگوارتز به همراه هری پاتر انتخاب شد.
او مراحل مسابقه را با شجاعت و شرافت تا انتها طی کرد و در مرحله ی نهایی به همراه هری پاتر جام آتش را یافت. زمانی که جام سه جادوگر تبدیل به یک پورتکی شد و آنها را به یک قبرستان متروکه برد.
سپس او به دستور ولدمورت به درجه رفیع شهادت نائل آمد! روحش شاد!


به گریه در وسط شعرهایی از سعدی/
به چای خوردن تو پیش آدم بعدی....
---------------------------------------------------------
سدریک را به یاد






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.