هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

حق موروثی یا حق الهی؟ مسئله این است!



بعد از این که لرد ولدمورت تصمیم به ترک سرزمین جادوگران به مدتی نامعلوم گرفت، ارتش تاریکی بر سر رهبری که هدایت مرگخواران را برعهده بگیرد، به تکاپو افتاده است!




سرخط خبرها




پاسخ به: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۲۱:۲۵ سه شنبه ۲۲ اسفند ۱۳۹۱
#1

دروازه - دفاع - اسنیچر - تماشاگران - گریفیندور - جستجو گر - داور - رختکن - تقلب - جادوگران

"میخواستم راجع به تقلبی که تیم گریفندور توی کوییدچ هفته ی پیش کرد، باهات صحبت کنم. تو رختکن ایستاده بودم و داشتم قبطه میخوردم به جادوگران تیم گریفندور، که نگاهم به جستجوگر تیمشون جلب شد که به جای اینکه با بقیه ی اعضای تیم بگو بخند کنه، داشت با یکی از تماشاگران صحبت میکرد. دیدم که اسنیچر رو از جیبش در آورد و توی دست تماشاچی گذاشت. نفس رو توی سینه حبس کردم که یک وقت متوجه نشه من دیدمش. مرلین رو شکر، ندید...نمیخواستم به داور بگم، اخه دروازه بان ِ تیم دوست ِ صمیمی منه. اما با اینکه من گریفندوری هستم، از تقلب دفاع نخواهم کرد. لطف کن و درخواست ِ یک بازی ِ جدید با این تیم کن. بگو مدرک داری که تقلب شده! "

دراکو مالفوی نامه ی بدخط ِ ناشناس رو توی دستانش مچاله کرد و درحالی که غرولند میکرد به سمت دفتر اسنیپ روانه شد.


I don't hate you because you're fat, you're fat because I hate you.


پاسخ به: کارگاه نمایشنامه نویسی
پیام زده شده در: ۲۰:۳۵ سه شنبه ۲۲ اسفند ۱۳۹۱
#2
تق! تق! تق!

-کسی نیست.
-

هری مصرانه (؟) به در زدن خودش ادامه داد. سیوروس (من ترجمه ی ویدا اسلامیه رو فقط قبول دارم. ) پاهاشو روی میز تکونی داد، اما بازهم از جایش بلند نشد. این بار صدایش را بلندتر کرد:

-بهت گفتم نیستم.
-وزیر هستم، جناب اسنیپ.
-پاتر، بروگمشو وگرنه میام همونجا...مرلین اکبر!

سیوروس با شدت در دفتر خودش رو بازکرد. یقه ی هری پاتر را، که سردرگم و وحشت زده او را نگاه میکرد گرفت و به داخل کلاس آورد.

-هان؟ چته؟
-استاد...به من گفتن بیام پیش شما کلاس چفتی دارم.
-چفتی؟ کسی به من چیزی نگفته.
-

سیوروس به ساعت جادویی خودش نگاهی انداخت. چوبدستی خود را از شیشه ی آب روی میزش درآورد و با اشاره ی تهدید آمیز چوبدستی به هری فهماند که بنشیند. هری لختان لختان به سمت صندلی کنار پنجره رفت.

-چفت کن!
-ببخشید استاد...چیو؟
- :zogh:!!

سیوروس چوبدستی اش رو به سمت هری نشانه رفت.
-مغزتو. ببند! فکر نمیکنم برات کار سختی باشه. من الان سعی میکنم بیام توت.
-استاد، من تازه از دفتر دامبلدور اومده ام...خسته ام...
-پاتر، داری صبرم رو لبریز میکنی. همه ی سوراخ هاتو همراه با مغزت چفت کن!

هری چشمانش رو بست و سعی کرد به هیچ چیز فکر نکند. آنقدر پلک هایش را محکم روی هم میفشرد که اشک از زیر پلک هایش سرازیر شد. در همین لحظه اسنیپ را دید، که در یکی از خاطراتش از رون و هرمیون در خوابگاه پسران ظاهر شده است...هری سعی کرد فریاد بکشد. اسنیپ دوربین جادویی از ردایش بیرون کشید و مشغول فیلمبرداری شد. هری دوباره فریاد زد، چنگ انداخت، احساس کرد سر انگشتانش به چیزی متصل شده است. هرچه بود، با آخرین قدرت آن را کشید.

در همین لحظه به جلو خیز برداشت و فقط زمانی دست از فریاد زدن برداشت که چشمانش را باز کرد. دستانش دور گردن اسنیپ حلقه زده شده بود، اسنیپ برای رهایی تقلا می کرد.

-دیگه...به...خاطرات...خصوصی من ...وارد نشو!
-دستتو بنداز! اصلا" تو واسه چی همچین خاطره ای داری؟
- !!

هری به محض اینکه کمی احساس خطر کرد، اسنیپ را رها نمور و پا به فرار گذاشت.


تایید شد !



ویرایش شده توسط Horious در تاریخ ۱۳۹۱/۱۲/۲۲ ۲۰:۵۵:۳۳
ویرایش شده توسط سوروس اسنیپ در تاریخ ۱۳۹۱/۱۲/۲۳ ۲۳:۱۰:۱۶

I don't hate you because you're fat, you're fat because I hate you.


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۲۰:۰۵ سه شنبه ۲۲ اسفند ۱۳۹۱
#3
اسم : هوریس اسلاگهورن

Hourios Slughorn (من درآوردی تر از این دیگه نمیتونستم. )

اگه این شخصیت پر بود، لوسیوس مالفوی رو بزنید.

سن : 20... ضربدر 5.

گروه : ریونکلاو


جفت شخصیت ها مال گروه اسلیترین هستند . اگر میخوای بری اسلیترین یا یک شخصیت راونکلایی یا کسی که گروهش مشخص نباشه انتخاب کن .


ویرایش شده توسط Horious در تاریخ ۱۳۹۱/۱۲/۲۳ ۱۵:۲۰:۴۱
ویرایش شده توسط سوروس اسنیپ در تاریخ ۱۳۹۱/۱۲/۲۳ ۲۳:۱۲:۴۲






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.