اسنیپ با قدم های بلند در نیمه های شب در مدرسه قدم می زد و در این فکر بود که اگر ان بلید احمق را این موقع شب بیرون از خوابگاه دید جریمه سنگینی برای آن در نظر بگیرد.
از آن موقع که برای اولین بار او را دیده بود حسی از تنفر و انزجار از آن را در دل خود حس کرده بوده.
اسنیپ مطمئن بود که بلید در خوابگاه نیست چون حوالی بعد ازظهر هنگامی که از راهرو های برج گریفیندور عبور می کرد صدایش را شنیده که برای یک ماجراجویی در شب برنامه ریزی میکرد.
سوروس در افکار خود غرق بود که ناگهان صدای باز و بسته شدن دری از راهروی روبه رویی شنید...
********
اسنیپ در حالی که گوش هایش را تیز کرده بود آهسته ورد لوموس را زیر لب تکرار کرد . نوک چوب دستی سوسویی کرد و روشن شد . اسنیپ ارام به سوی در رفت و ان را وارسی کرد . تاکنون وارد این اتاق نشده بود.
آهسته درون اتاق قدم گذاشت ابتدا چیزی در اتاق جلب توجه نکرد و اسنیپ خود را عقب کشید هنگامی که میخوست از اتاق خارج شود بازتاب نور چوب دستی را از داخل اتاق دید. به درون اتاق قدم گذاشت و به سوی آینه ای که در گوشه ی اتاق رها شده بود رفت و آن را برداشت ، ابتدا بنظر چیز بی خودی می آمد اما لحظه ای موهای سرخی را که مطمئن بود متعلق به لیلی است درون آینه دید بار دیگر آینه را جلوی خود گرفت...
*********
امکان نداشت او خود لیلی پاتر بود . اسنیپ نگاه دقیق تری به آن انداخت.سپس.....
آینه را زد زمین شکوند . چن تا فوش بالای 18 سالم داد که جایز نیست بگم و گند زد به داستان ما
و رفت اون جانی بلید گریفیندور ی رو بگیره و عقده هاشو سرش خالی کنه.
در حال حاضر، تنها نکته ای که جا داره بهش اشاره کنم اینه که یک بار وقتی از یک اسمی استفاده کردیم، دیگه از دفعات بعد ضمیری متانسب با اون اسم میاریم.
در پاراگراف دوم شما، هفت هشت بار کلمه اتاق تکرار شده!
یا باید از ضمیر استفاده کرد، یا باید نوشته رو به گونه ای تغییر داد که دیگه یه کلمه توش چندین بار تکرار نشه.
در کل... تایید شد!سال اولیا از این طرف