هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۳:۱۳ چهارشنبه ۳ شهریور ۱۳۹۵
#1
نام: اسکورپیوس مالفوی

گروه: اسلایترین

سپر مدافع: مار

رتبه خون: اصیل زاده

ظاهر:قد متوسط، رنگ پریده، چشم خاکستری، موهای بلوند روشن

چوبدستی: چوب خاص، چهل سانتی متر و پرققنوس

علاقه: اسلیترین، اصالت، جادوی سیاه و کوییدیچ

اسکورپیوس در امارت اربابی مالفوی ها به دنیا آمد. از بچگی متوجه اصالتش بود و در یازده سالگی وارد هاگوارتز شد. کلاه گروهبندی او را به اسلیترین انداخت.
اسکورپیوس پس از فارغ التحصیل شدن به لرد سیاه پیوست.



به ایفای نقش خوش اومدی!



ویرایش شده توسط رز ویزلی در تاریخ ۱۳۹۵/۶/۳ ۱۴:۵۶:۳۷


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۱:۱۴ جمعه ۹ مرداد ۱۳۹۴
#2
نام:کاساندرا ترلانی
گروه:اسلیترین
سن:15
چوبدستی:چوب درخت آلبالو.پرققنوس.25 سانتی متر
نژاد:اصیل زاده
پاترونوس:شیر
استعداد:پیشگویی

خلاصه زندگی:

کاساندرا در یازده سالگی وارد هاگوارتز شد وکلاه گروه بندی او را به اسلیترین انداخت اگر چه او هرگز تمایلات ضد مشنگی نداشت.
او به سرعت در درس هایش پیشرفت می کرد و باعث حیرت معلمانش می شد .
توانایی جالب او برای دیدن آینده اساتیدش را به تحسین وا داشت.

او پس از فارغ التحصیلی با پسر عمویش ازدواج کرد .
استعداد خاص او گاهی موجب خشنودی در زندگی شخصی اش و گاهی او را خشمگین می ساخت.

استعداد او باعث شد به سرعت معروف شود و مردم از همه نقاط دنیا برای دیدن او می آمدند و او در حد توانش به آنها کمک می کرد وهرگز در قبال این کار پولی دریافت نمی کرد.

معروف ترین پیشگویی او ظهور مردی تاریک بود چندین سال بعد از گلرت گریندل والد ظهور خواهد کرد.

بعد از مرگش دیگر کسی استعدادش را به ارث نبرد به غیر از نوه اش سیبل تره لانی که این استعداد به طور کامل به او نرسید و او فقط در مواردی خاص می توانست پیشگویی کند.

تایید شد.
به ایفای نقش خوش اومدین.


ویرایش شده توسط سیوروس اسنیپ در تاریخ ۱۳۹۴/۵/۹ ۱۱:۳۱:۳۵


پاسخ به: کارگاه نمایشنامه نویسی
پیام زده شده در: ۱:۲۲ جمعه ۹ مرداد ۱۳۹۴
#3
میرتل تنها در دستشویی اش نشسته بود وبه مرگ فکر می کرد و از تنهایی اش لذت می برد.

صدای باز و بسته شدن در دستشویی و هق هق گریه سکوت شب رامی شکست میرتل به محض دیدن او را شناخت دراکو مالفوی دانش اموز سال هفتم اسلیترین.
میرتل از گریه او متعجب شد با احتیاط از او پرسید:
چیزی شده؟ من می تونم کمکت کنم؟

-نه من باید یک کار شیطانی انجام بدم.
برخلاف انتظار میرتل لحن دراکو آرام بود


-ولی آخه چه جور کاری؟

-من باید یک جان پیچ درست کنم این دستور لرد سیاهه چون نتونستم دامبلدور رو بکشم

- میشه بیشتر توضیح بدی؟
-من باید با استفاده از بزرگترین کار شیطان با مرتکب شدن قتل در رو حم شکاف ایجاد کنم باید در این راه از آسیب زدن استفاده کنم بعد روحمو تو یک وسیله پنهان کنم....
-پنهان کنی آخه جه جوری؟
-خوب یک طلسم هست که...

هق هق مالفوی بیشتر شد وادامه داد:
-اونقدر ترسناکه که نمی تونم بگم


میرتل که هم وحشت کرده بود و هم ناراحت با ناراحتی برای او سری تکان داد وسپس او را با افکارش تنها گذاشت

میرتل غم بزرگی در سینه اش حس می کرد برای اولین بار کسی را می دید که ار خودش غمگین تر بود.

خب می رسیم به پست شما.
در پست شما برخلاف پست دوست قبلیمون استفاده بی رویه از اینتر مشاهده میشه!بعد از هر بند دوتا اینتر و وقتی به دیالوگ می رسین یه انتز کفایت میکنه.استفاده بیش از حد از اینتر هم نوشته رو غیرعادی جلوه میده.غیر از این مورد در داستان شما پرش از روی سوژه دیده میشه.وقتی میرتل از دراکو سوال می پرسه قابل قبول نیست که اون به همین راحتی موضوعی مثل اینو در اختیار یه روح قرار بده.ضمن اینکه میرتل شما زیاد شبیه اون دختر جیغ ویغی نیست که می شناسیم!با این همه ورود به ایفا میتونه به رفع این مشکلات کمک کنه به شرط ادامه فعالیت در ایفا و پست زدن و خوندن پست های دیگران وگرنه صرف ورود به ایفا هیچ فایده ای نداره.

تایید شد.

گام اول:گروهبندی.
گام دوم:معرفی شخصیت.


ویرایش شده توسط سیوروس اسنیپ در تاریخ ۱۳۹۴/۵/۹ ۹:۲۰:۳۱






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.