اجرای سوم تیم اجرا کننده
جن خانگی با وحشت جیغ کشید. اصلاً انتظار این مورد را نداشت. پس به سرعت و درحالی که چانه اش میلرزید گفت: دادپی به شدت معذرت خواست. دادپی حواسش به پایه میز بد نبود. پایه میز به دادپی گیر کرد. دادپی رفت خودشو تنبیه کرد.
آرسینوس گفت: اصلا مهم نیست. میبخشمت. حالا برو بقیه سفارش هامون رو بیار.
آرسینوس بعد از گفتن این حرف، به کمک چوبدستی و جادو ردایش را دوباره تمیز کرد و بعد هم به جیمز نگاه کرد. سپس گفت: به نظرت میان؟ مرحله نهاییه... من شدیدا امیدوارم که بیان و قال این مسابقه رو بکنیم تموم شه بره.
جیمز جواب داد: تو رو خدا بیان.
چند دقیقه بعد:
درحالی که جیمز و آرسینوس داشتند کیک و نوشیدنی خنکشان را میخوردند، در کلوپ جادوگران باز شد و چهار نفر دیگر هم وارد شدند. جیمز و آرسینوس هم تیمی خود آماندا و اعضای تیم مقابل را تشخیص دادند.
همگی نشستند و بعد از سلام و احوال پرسی، بالاخره جیمز اصل مطلب را گفت و البته با ضربه آرسینوس و آماندا به پهلویش، به ناچار بلند شد تا اجرای مربوط به خودش را به نمایش بگذارد.
جیمز با نگرانی به اطراف نگاه کرد. او چندان چیزی از اجرا کردن و پانتومیم نمیدانست، ولی در طی دو پست قبلی اندکی با آن و روش انجامش آشنا شده بود.
جیمز ابتدا کبود شد، سپس سرش را پایین انداخت و به کفش هایش بیشتر نگاه کرد تا خجالتش کاملا برای همه جا بیفتد.
چند ثانیه بعد، جیمز فهمید که در ذهنش چیز دیگری ندارد، پس از هدر رفتن مقدار کمی (حالا بگو زیادی) از وقت طلایی گروه پاسخ، آنها با عصبانیت سر جیمز داد زدن که: بگو دیگه وقت ما برامون مثله طلاس حالا مال تو مثل ریگه ربطی به ما نداره!!!!!
جیمز به سختی آب دهنشو قورت داد و دوباره چند دقیقه فکر کرد که یهو فکری به سرش زد. تو مخش (که حالا چیزی جز گچ ازش نمونده بود) اینطوری شد:
(که یعنی عمرا بتونن حدس بزنن)
اون اول با ایما و اشاره فهموند که سه بخشه.
بعد کلمه ی اول رو اجرا کرد: اون دستی از چونه اش تا پایین کشید.
یکی حدس زد: ریشش بلنده؟
جیمز سری به معنی آره تکون داد و یکی دیگه گفت:(متاسفانه قابل نوشتن نیست. خودتون حدس بزنین چیه)و بعد جیمز سری به معنی آره تکون داد.
رفت سراغ کلمه ی دوم: صورتشو خشمگین و مانند پروفسور های هاگوارتز کرد که یکی گفت: پرو فسوره و از یکی بدش میاد؟ جیمز سرش رو تکون داد که یعنی آره.یکی دیگه گفت:(این یکیم خودتون حدس بزنین)بعد جیمز دوباره سرشرو به معنی آره تکون داد.
سومیش: دوتا دستاشو گرد کرد و برد جلوی چشماش. و یه علامت مثه صاعقه رو پیشونیش کشید. یکی گفت: عینک داره با یه علامت رو پیشونیش که مثه صاعقس و کلمه ی دوم از اون بدش میاد؟ جیمز با خیال راحت آره گفت و نشست و پس از چند دقیقه تیم حدس جواب درست رو به اون گفتن و صورتی که تو کلش خیال کرده بود پاک شد و ایندفه سه شکل تو کله ی گچیش جا گرفت:
اما بالاخره دیگه نباید اجرا می کردن.