خوب من ...
هم دوست دارم خوب باشم هم بد!
از هیجان خوشم میاد
یا گریفندو یا اسلیترین دیگه!
درود بر تو فرزندم.
لطفا وقتی نمایشنامت در کارگاه نمایشنامه نویسی تایید شد، دوباره در اینجا پست بزن تا رسیدگی کنم.
موفق باشی.
ویرایش شده توسط کلاه گروهبندی در تاریخ ۱۳۹۶/۴/۳ ۱:۱۱:۰۲
(ایستگاه کینگز کراس)
وقتی داشت از کنار ایستگاه کینگز کراس می گذشت این جمله از ذهنش گذشت:
_اون دو تا چرا به یه دیوار خالی خیره شدن؟!
و چند ثانیه بعد با عبور از آنجا همه چیز را فراموش کرد و به ساعتش نگاهی کرد و گفت :
_اه . لعنتی دیرم شد.
اما هری پاتر به همراه همسر زیبایش جینی ویزلی همچنان به آن دیوار خالی _به قول آن مشنگ_ زل زده بودن .
چند دقیقه پیش سه فرزندشان وارد آن شدند .
آنها به مدرسه علوم و فنون جادوگری هاگوارتز میرفتند .
پس بله ...
هری و جینی دوباره تنها شدند !
درود بر تو فرزندم.
بذار اول در مورد نمایشنامه یه توضیحی بدم من.
نمایشنامه (رول) یه متنی هستش که شما با خلاقیتت مینویسی و شامل توصیف صحنه (فضاسازی)، دیالوگ و انتقال احساسات و اون فضا به خواننده هستش.
در حال حاضر این متنی که نوشتی حالتی داره که مشخصه سریع و با عجله نوشتی. ازت میخوام که دوباره بنویسی، با توصیفات بیشتر از صحنه و حالات شخصیت ها.
بعد از دیالوگ ها هم هرجا خواستی توصیف کنی، دوتا اینتر بزن. به این شکل:
_اه . لعنتی دیرم شد.
اما هری پاتر به همراه همسر زیبایش جینی ویزلی همچنان به آن دیوار خالی _به قول آن مشنگ_ زل زده بودن .
پس ازت میخوام که بری و یک متن بهتر بنویسی و برگردی.
فعلا تایید نشد!
ویرایش شده توسط کلاه گروهبندی در تاریخ ۱۳۹۶/۴/۳ ۱:۰۴:۵۸