تصویر شماره 7:
هری به دخمه ی پروفسوراسنپ احضار شده است . خیلی خوب میداند هر چه در انتظار اوست چیز خوبی نیست ،نمیتواند باشد ... حتی دلیل ااحضار خود را هم نمیداند. رها شده در میان سوال ها و فکر هایی که به ذهنش میرسد با بی میلی به سمت دخمه اسنپ حرکت میکند تا حدودی کنجکاو است کنجکاو بخاطر اینکه میخواهد بداند اسنپ این دفعه به چه دلیلی میخواهد اورا تنبیه یا از گروه گریفیندور نمره کم کند؟ به در دخمه میرسد و در میزند اسنپ با حالتی کاملا خونسرد و ارام در را باز میکند و هری داخل میشود. اسنپ بدون اینکه به هری اجازه حرف زدن بدهد به صندلی اشاره میکند هری متوجه منظورش میشود و روی صندلی چوبی مینشیند. اسنپ از رو به رو به هری نزدیک میشود کاملا ارام و خونسرد همان ارامش قبل از طوفان !.ناگهان همان لحظه ای که هری انتظارش را میکشید فرا رسید اسنپ با سرعتی بالا به طرف هری خیز برمیدارد دستهایش را محکم بر روی دسته های صندلی میگذارد چشمانش کاملا باز است و از انها خشم و نفرت میبارد و با دندان هایش برای هری دندان قروچه میرود . هری از ترس کاملا به صندلی چسبیده است و اب دهانش را قورت میدهد . اسنپ به حالت عادی برمیگرد
اسنپ:
_اهم اهم . چطور بود هری ؟به قدر کافی ترسناک دلهره اور و وحشتناک بود؟ هری:
بله پرفسور خیلیاسنپ:
دروغ میگی هری :
نه جدی میگماسنپ:
مطمئنی؟هری:
کاملااسنپ:
باورم نمیشههری:
به جون خودماسنپ :
ههههههیییییعععع مرسی هری هری:
:|....اسنپ :
حالا برو بیرون و وقتی سر کلاس معجون سازی بهت اینطوری نیگا کردم بیشتر بترسهری:
برای چی؟اسنپ :
برای کسب جزبه بیشتر من اصلا این فضولیا به تو نیومده ده نمره از گریفیندور کم میشه بیرونننهری :
چشمهری بیرون میرود اسنپ در را پشت هری میبندد زیر لب میگویید:
هه از گیریفیندور نمره کم میکنی؟ دارم برات ...
درود فرزندم.
به نظر اصول اولیه رو بلدی و طنز جالبی هم داری. اما چندتا نکته هست.
اول از این که کمی روند سوژه تند بود، یعنی اول با توصیفات خیلی خوبی شروع کردی و درباره احساسات هری و وضعیت اونجا گفتی و بعدش کلا با دیالوگ رفتی جلو .به نظرم بهتر میشد که بین دیالوگ ها هم توصیف کنی.
درمرحله دوم، دیالوگ ها رو هم این جوری بنویس. و وقتی که کلا دو نفرن نیازی نیست که بگی کی داره میگه. دیالوگ ها رو هم ایتالیک نکن. و حواست هم به علامت های نگارشی باشه.
نقل قول: اسنپ به حالت عادی برمیگرد
اسنپ:_اهم اهم . چطور بود هری ؟به قدر کافی ترسناک دلهره اور و وحشتناک بود؟
هری: بله پرفسور خیلی
اسنپ: دروغ میگی
هری : نه جدی میگم
اسنپ به حالت عادی برمیگرد و میگوید:
_اهم اهم . چطور بود هری ؟به قدر کافی ترسناک دلهره اور و وحشتناک بود؟
- بله پرفسور، خیلی.
- دروغ میگی.
- نه جدی میگم.
و اسنیپ نه اسنپ.
با امید این که اشکالاتت توی فضای ایفای نقش حل بشن...
تایید شد!
مرحله بعدی: گروهبندی