تصویر شماره 9 ظهر شنبه جیمز ، سیریوس ، پتی گرو و لوپین بعد از صبحانه کاملی که خورده بودند از سرسرای بزرگ خارج شدند و به محوطه هاگوارتز رفتند.
زیر یک بید خمیده پیر نشستند . جیمز مثه همیشه تا متوجه شد موهایش ساف شده دستش را داخل موهایش پیچ و تابی داد که سیریوس با یک چهره عبوس گفت :
- جیمز ماهه پیش که به اتاقک زیره بید ضربه زننده رفتیم لولای در شکست و امشبم که دوباره ماه کامله و باید لوپین ببریم اونجا میترسم که یک وقت نتونیم کنترلش کنیم و از اتاقک بزنه بیرون و برا خودش دردسر درست کنه .
جیمز دوباره یه دستی تو موهاش کرد و به دست پتی گرو که قصد داشت اسنیچ برداره ضربه زد و گفت :
- نیم ساعت دیگه میریم به کلبه هاگرید و از او ابزار قرض میگیریم و یکی را با شنل نامرئی میفرستیم تا بتونه در درستش کنه و همونجا پیش هاگرید میمونیم تا قبل از غروب این زیبای وحشی رو ببریمش اونجا .
پتی گرو که از این حجم اطلاعات خسته شده بود به دماغ نوک تیز خودش دستی کشید و یک سیخونک به لوپین که داشت کتاب تاریخ هاگوارتز میخوند زد . لوپین مثل اینکه تازه به قضیه راه پیدا کرده بود با صورتی ناراحت گفت :
- جیمز من نگرانم خیلی نگرانم ! میترسم نتونم خودمو کنترل کنم . هرماه داره عطشم بیشتر میشه . خودت دیدی که ماهه پیش داشتم پتی رو میخوردم من دلم نمیخاد به شما ضدمه بزنم
- لوپین دیگهدیگه این حرف هارو نزن. بچه ها بلند شین و به کلبه هاگرید برین منم برمیگردم به سالن عمومی و شنل نامرئی کننده رو میارم . فعلا
بعد همگی بلند شدند و به سمت کلبه هگرید حرکت کردند تا یک شب پر ماجرارو پیش رو داشته باشند .
(من درس نفهمیدم که گفتی اینو درستش کنم یا یه متنه دیگه بنویسم
)
خیلی بهتر شد اینبار.
همین درست شدنش هم خوبه.
تایید شد!
مرحله بعد: گروهبندی