هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

به برنامه "تور جهانی سالازار اسلیترین" ملحق شوید و به مدت یک هفته، بر اساس علایق و استراتژی‌های تصرف جهانی ایشان، در انجمنی که مورد بازدید سالازار کبیر قرار می‌گیرد، وی را همراهی کنید.


این برنامه به همه‌ی جامعه‌ی جادوگری، از اعضای محفل ققنوس گرفته تا مرگخواران و کارکنان وزارت سحر و جادو، فرصت می‌دهد تا در این مهم، شریک و همراه سالازار شوند.




پاسخ به: آواتار ويزارد
پیام زده شده در: ۱۹:۴۷:۴۷ جمعه ۴ خرداد ۱۴۰۳
#1
جینی،که از هوای خوب بهاری متحیر شده بود، شاد و خوشحال داشت قدم میزد که یکدفعه، یادش افتاد که برای سفارش دادن آواتار بیرون آمده است. بخاطر همین به سمت مغازه ی اسکورپیوس راه افتاد.
جینی که به آواتار فروشی اسکورپیوس رسید، در راه باز کرد و به او سلام کرد.
- درود، یه آواتار خوب میخوام.
اسکورپیوس در حالی که به قدری مشغول بود که حواسش نبود، سلامی کرد و برگه را به جینی داد.
-سلام، فرم رو پر کن.
. سبک آواتارتون کدوم باشه؟
1) واقعی (مثال) 2) انیمه کارتونی ) انمیشینی (مثال)

انیمیشنی
2. آواتار رنگی/سیاه و سفید باشد.(اگر میخواهید سیاه و سفید باشد سوال بعدی را جواب ندهید.)
رنگی
3. مشخصات آواتار:
رنگ چشم:
قهوه ای
رنگ مو: قرمز با رگه های قهوه ای
رنگ پوست: کرمی
رنگ لباس: سیاه

۴. مکان آواتار.(میخواهید در مکانی سر سبز یا جهنم باشد؟) به انتخاب خودتان
در زمین سرسبز کنار درخت با شکوفه های گیلاس
۵. وسیله در دست! (مثل آواتار من که کیسه سکه داخل دسته.)
چوبدستی
۶. نوع لباس یا رنگ لباس دلخواه شما!
ردای هاگوارتز
جینی پس از پر کردن فرم، آن را به اسکورپیوس داد و از مغازه، خارج شد.


یک گریفندوریتصویر کوچک شده!


پاسخ به: المپیک دیاگون
پیام زده شده در: ۱۹:۱۵:۳۴ جمعه ۴ خرداد ۱۴۰۳
#2
درود.
آمادگی خود را برای بخش جدی نویسی اعلام می دارم. شوخی هم ندارم.



ویرایش ناظر: ثبت شد.


ویرایش شده توسط ایزابل مک‌دوگال در تاریخ ۱۴۰۳/۳/۱۵ ۲۲:۴۹:۲۹

یک گریفندوریتصویر کوچک شده!


پاسخ به: ستاد انتخاباتی سیریوس بلک
پیام زده شده در: ۲۲:۵۹:۲۵ پنجشنبه ۳ خرداد ۱۴۰۳
#3
درود بر شما. من هم دوستی و دوپامین را بسیار دوست. اما سوال اینجاست که چگونه برای ملتی میتوانید دوپامین سالم ایجاد کنید؟(چگونه وزیری خوب خواهید بود؟)


یک گریفندوریتصویر کوچک شده!


پاسخ به: محدوده آزاد جادوگران
پیام زده شده در: ۲۱:۳۳:۱۸ سه شنبه ۱ خرداد ۱۴۰۳
#4
سوژه: ماموریت
کلمات: جاودانه‌ساز، سبد، دندان نیش، خودنویس جادویی، نفرین طلایی، پیر، ساختمان

جینی این بار، باید به سراغ اکسیر جاودانه ساز می رفت. اکسیری که بسیار کمیاب بود و برای دست یافتن به آن باید کاری فراتر از ماموریت قبلی می کرد. رفتن به جایی فراتر از محدوده ی اژدهاها.
در آن لحظه، آرزو داشت برادرش چارلی، آنجا بود و به او کمک می کرد تا از محدوده ی اژدهاها رد شود.
آرام به داخل ساختمان رفت. برای رد شدن از محدوده ی اژدهاها باید نفرین را میشکست. نفرین طلایی مانع از رد شدن از محدوده ی اژدهاها می شد.
برای شکستن نفرین، باید با خودنویس جادویی، به کمک خون خود، روی کاغذ پوستی می نوشت و بعد، آن را با وردی سخت اجرا می کرد و بعد می سوزاند.
اکنون با دستی که با سبدی که از دندان نیش مار پر شده بود، به درون تونل زیرزمینی وسط رفت.
روی زمین نشست و خودنویس و کاغذ پوستی را از جیب ردایش در آورد و شروع به نوشتن با خون خود کرد.
وقتی که کارش تمام شد، چوبدستی اش را در آورد و ورد را زیر لب خواند و نفرین طلایی شکست.
بعد یک ظرف طلایی را آورد و دندان نیش ها را در جای مشخص شده ریخت و در ظرف طلایی، به اندازه ی یک بطری، اکسیر جاودانه ساز جاری شد و ظرف طلایی پر شد.
درب ظرف را که بست، در حالی که خنده ای عجیب بر لب داشت، زیر لب گفت:
- فکر کردن من نمیتونم این رو به دست بیارم، حالا با بدست آوردن این، شجاعتم رو بهشون نشون دادم، امیدوارم فهمیده باشن که من چقدر با استعدادم.
بعد از پیچک پیر کنار پایش گذشت.
کلمات نفر بعد: ماه کامل، جنگل ممنوعه، خون آشام، محدوده اژدهاها، پاترونوس، دیوانه ساز، طلسم مرگ


یک گریفندوریتصویر کوچک شده!


پاسخ به: كلاس معجون سازي
پیام زده شده در: ۱۴:۴۱:۵۸ جمعه ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۳
#5
جینی دیگش را گذاشت و ناخن انسان، موی انسان، لجن و آب و گل را مخلوط کرد و روی سر دوستش ریخت.


یک گریفندوریتصویر کوچک شده!


پاسخ به: کلاس «شفابخشی جادویی»
پیام زده شده در: ۱۴:۳۹:۰۴ جمعه ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۳
#6
-خب، اصولا انگار پروفسور می فرمایند که ذهنمون رو دخیل ببندیم. اما به کجاااا ؟
- آهان فهمیدم به سقف.
بعد طنابی برداشته و با وردی خود را از سقف آویزان کرد.


یک گریفندوریتصویر کوچک شده!


پاسخ به: كلاس ماگل شناسي
پیام زده شده در: ۱۴:۲۴:۰۳ جمعه ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۳
#7
جینی خودش را از سقف کلاس ماگل شناسی آویزان کرده بود و داشت تاب میخورد. از آنجایی که ترم هرج و مرج بود اینکار بسیار خوش میگذشت.


یک گریفندوریتصویر کوچک شده!


پاسخ به: كلاس طلسم ها و وردهاي جادويي
پیام زده شده در: ۱۲:۴۴:۲۸ جمعه ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۳
#8
جینی در کلاس را باز کرد و با سر داخل کلاس رفت. پشت سر مرگ نشست. قلم پرش را در آورد و مشخصات مرگ را نوشت و آن را با طلسمی پشت مرگ چسباند. و بعد از در کلاس خارج شد و پا به فرار گذاشت. البته پشت سرش طلسم پروتگو اجرا کرد تا طلسم هایی که مرگ میزد، به او نخورد. خوشبختانه به موقع به خوابگاه دختران رسید.


یک گریفندوریتصویر کوچک شده!


پاسخ به: محدوده آزاد جادوگران
پیام زده شده در: ۱۰:۱۹:۵۱ دوشنبه ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۳
#9
سوژه: ماموریت
کلمات: پیچک، هیپوگریف، آتش، آزمون،وینگاردیوم له وه یوسا، جرقه، فشفشه.
به ماموریتش فکر کرد. قرار بود برای اینکه در آزمون قبول شود، این ماموریت را به خوبی انجام دهد. ماموریت این بود که باید به آتشفشان بزرگ می رفت و گیاهی کمیاب که برای ساختن معجون استفاده می شد، می آورد. اما برای آوردن گیاه فقط تا غروب آفتاب وقت داشت.
روی تختش دراز کشید و سعی کرد بخوابد. برای انجام ماموریت زمان کمی داشت و باید از طلوع آفتاب به سراغ گیاه می رفت.
از خواب که بیدار شد. از پنجره بیرون را نگاه کرد، خورشید داشت طلوع می کرد. سریع ردایش را پوشید و صبحانه اش را خورد و از درب خانه بیرون رفت.
با جارو، به جنگل ممنوعه رفت. اما از آنجا به بعد را نمی توانست با جارو برود. مجبور بود سوار هیپوگریف شود. به سمت هیپوگریفی که آشیانه اش در آن نزدیکی بود رفت و سوارش شد.
به آتشفشان که رسید، دیگر ظهر شده بود. سریع به سمت غار رفت. چوبدستی اش را جلویش گرفت:
- لوموس
با نور چوبدستی داخل غار حرکت می کرد که ناگهان، یک غول غار نشین را دید.
چوبدستی اش را به سمت تخته سنگی که در گوشه افتاده بود گرفت و گفت:
- وینگاردیوم له وی یوسا
سنگ را به سمت سر غول هدایت کرد و بعد روی سر غول انداخت.
یکدفعه تکه سنگی از بالا روی سنگ سقوط کرد و جرقه زد.
جینی بوی دودی را حس کرد. ردایش بخاطر جرقه آتش گرفته بود. جینی وردی را خواند و آنش را خاموش کرد، اما مقداری از ردایش سوخته بود.
از پیچک ها که گذشت به گیاه رسید، گیاه را برداشت و با تمام سرعت از غار خارج شد.
سوار هیپوگریف شد و به آسمان نگاه کرد. خورشید تا کم تر از یک ساعت دیگر غروب می کرد.
با بیشترین عجله خود را رساند. از فشفشه ای که عجیب رفتار می کرد گذشت و بالاخره رسید و گیاه را تحویل داد.
کلمات نفر بعد: نقره ای، کریستال، سنگ چخماق، زمان برگردان، ایستگاه کینگزکراس،
بوگارت، محدوده ی اژدها ها.



یک گریفندوریتصویر کوچک شده!


پاسخ به: كلاس مراقبت از موجودات جادويي
پیام زده شده در: ۲۱:۰۶:۳۸ جمعه ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
#10
آرام درب کلاس مراقبت از موجودات جادویی را باز کرد. هر کس با موجودی مشغول بود. انگار خیلی دیر به کلاس رسیده بود. اما اگر آنچه شنیده بود حقیقت داشت هر چه دیرتر میرسید برایش بهتر می شد.
انگار چیز هایی که شنیده بود حقیقت داشت. چیز هایی که شنیده بود حاکی از آن بود که:
- مدرسه امسال بودجه ای نداره. بخاطر این استاد بی استاد. هر چی شلوغ کنین به نفع تونه.
اکنون ندیدن استادی در کلاس، مهر تاییدی به این حرف ها میزد.
به دلیل نبود بودجه، از در و دیوار و سقف، عنکبوت آویزان بود. جینی به سمت یکی از موجودات رفت. از پشت سر صدایی آمد. سرش را برگرداند و یک ببعی را دید.
تصمیم گرفت کمی درباره ی ببعی کنجکاوی بکند. اما تا خواست به ببعی نزدیک بشود ببعی شروع به دویدن کرد.
ببعی بدو، جینی بدو، ببعی بدو، جینی بدو، اینقد دویدند که نفهمیدند کی از کلاس خارج شدند و حتی کی، از بالای تپه قل خوردند و با سر، پایین آمدند.
جینی سر و صورتش خاکی شده بود و ببعی بیچاره، پشم هایش تکه تکه کنده شده بود.
جینی ببعی را تا کلاس کشاند. هیچ کس در کلاس واقعا درس نمیخواند.
جینی ناگهان فکری به سرش رسید. تشت آبی آورد و سر ببعی را در آن برد و نگه داشت. ببعی بدبخت که خیس آب شده بود را در آورد و دوباره، زیر آب برد. ببعی از ترس خفه شدن بـــــــــــع بلندی گفت که چون زیر آب بود آب در دهانش رفت.
وقتی که زنگ خورد، جینی با طناب ببعی بدبخت را از سقف آویزان کرد تا برای جلسه ی بعد خشک شود.


یک گریفندوریتصویر کوچک شده!






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.