آن طرف قضیه جینی و آنجلینا
جینی در حالی که داشت فکر می کرد گفت:
- آنجل پاشو بریم از دست اینا کاری بر نمیاد.
آنجلینا رو به جینی کرد و گفت:
- اوهوم
باید خودمون یکاری کنیم این مون هم که جواب نمیده. به نظر من باید یه سرنخ پیدا کنیم.
این گونه، آنجلینا و جینی به سوی پیدا کردن سرنخ رفتند.
جینی در حالی که به فکر فرو رفته بود گفت:
- اول باید از اتاق های خونه شروع کنیم.
آنجلینا موافقت خود را اعلام کرد و گفت:
- باید کل اتاق ها را رو جوری بگردیم که هیج جایی نمونه که نگشته باشیم.
جینی و آنجلینا به سراغ اولین اتاق رفتند.
آنجلینا به جینی گفت:
- باید به دنبال هر چیز مشکوکی بگردیم. از یه تار مو تا یه بطری. از یه عکس تا یه مجله. ریز به ریز هر اتاق رو باید بگردیم. فهمیدی؟
جینی سر خود رابه نشانه ی موافقت تکان داد. بعد در اتاق اول را باز کرد و با آنجلینا وارد آن شد.
آن ها شروع به گشتن اتاق کردند.