کسی اینجا کتاب « آرزو » رو خونده؟ یه رمان تاریخی بی نهایت زیباست که من وقتی نوجوون بودم خوندم. ابدا تو مایه های کتابای مودب پور نیست (هرچند اسمش شبیه اون مایه هاست!)
یا « آقاحشمت » ؟
نویسنده هاشون یادم نیست. ولی واقعا کتاب های خوبی هستن و وقتی من نوجوون بودم، درست به همون اندازه ای که از خوندن هری پاتر لذت بردم، از اینا هم خوشم اومد.
برای مزید اطلاعتون، من هیچ وقت رمان های ایرانی نمی خونم چون به نظرم شبیه همدیگه ن! ولی این دو تا کتاب واقعا قشنگن.
همه اینا رو گفتم که به یه نتیجه برسم، ما هم می تونیم کتاب های زیبا و پرطرفدار بنویسیم. منتهاش یه خصلت ویژه داریم ما ایرانیا... اونم اینه که بی نهایت تنبلیم. اصلا از خودمون کار نمی کشیم. وقتی میریم چیز بنویسیم، راحت ترین موضوعات و پیش پا افتاده تریناشونو انتخاب می کنیم.
مثلا طرف می بینه روابط بین نوجوونا براشون خیلی مهمه، تند و تند میاد درمورد همینا مطلب می نویسه. فروششم میره بالا، ولی ارزش تخیلی و فانتزی و ادبی نداره! هیچ نوآوری هم توش نیست. فقط جیب طرف و وقت خواننده رو پر می کنه.
اگه می خوایم دنبال ایراد بگردیم، ایراد توی خود ماست که ساده پسند شدیم و نویسنده ها هم از این ساده پسندی ما سواستفاده می کنن و با تنبلی ویژه هموطنانمون، کتابای راحت می نویسن و جیب خودشونو پر، و مخ ما رو خالی می کنن
موفق باشید