جلسه سوم پرواز و کوییدیچشتــــــــــــــرقزنوفیلیوس با سر وارد کلاس شد و پشت سرش لونا درحالی که به شدت روی ویبره رفته بود و بنظر میومد موبایلیه که همزمان با چند خطش تماس گرفته شده!
زنوفیلیوس پشت میز معلما نشست و سکوت کرد!
دقایقی بعد- چی ؟ کتکت زد؟
- وا خدا مرگم بده! کتک؟
- الان میرم میکشمش میام.
- هوی هوی، تو بوق میکنی بابای منو میکشی
- ای ببوقی که انقدر پدر ذلیلی(!) کتکم میزنتت بازم نمیزاری بکشیمش؟ ایــــــــش!
- هوی اونجا چه خبره؟
زنوف که بنظرمیومد تازه از خلسه بیرون اومده با عصبانیت به قسمت دخترانه کلاس اشاره کرد!
- هیچی آقا.
لحظاتی بعدزنوف درحالی که توضیح میداد همزمان چوب جاروی بلندی رو که تو دستش داشت عقب و جلو میکرد تا سر دیگش که توی دماغ گابریل قرار گرفته بود بجنبه!
- حالا به من دروغ میگی ها؟ خب داشتم میگفتم. من تصمیم گرفتم برای اینکه این پرسی کلا بوق شه که نذاشت این هفته شدید بهتون تکلیف بدم و گفت اینا اوف میشن و اینا! تصمیم گرفتم یه تکلیف فوق سخت بهتون بدم که کلا بیچاره شید و اینا!
در گوشه ای از کلاس- خدا کاش به پرسی نگفته بودما! عــــــر
-آها آسپ! پس کار تو بود هان؟ پس این جلسات خصوصی آخرش کارخودشو کرد؟
و درهمون لحظه یه جاروی دیگه رو توی دماغ آسپ فرو میکنه!
ویـــژ! ویـــژ
- ایششش چقدر سفته باو. اه مگه چقدر جلسه برداشتی با پرسی که وقت نمیکنی خودتو بشوری ها؟
و با شدت جارو رو مثل سمباده روی چوب تکون میده
قیـــژ! قیـــژ!
20 دقیقه بعد- دقیقا رو این نکته تأکید دارم که تاریخچه کوتاه نباید خیلی بلند و خیلی کوتاه باشه! و دقیقا و اکیدا هم رو این نکته تأکید دارم که تاریخچه کوتاه خیلی بلند و خیلی کوتاه نباشه! و مجددا...
زیـــــــــــــــنگ!
- هوووف، ضبط صوت ترکید بابا.
زنوف لبخندی زد و از پشت دیوار بیرون اومد و با تکان دادن چوبدستی تکالیف رو روی تخته یادداشت کرد:
تاریخچه ای از جاروهای مختلف بنویسید.(سازنده، تاریخ ساخت، فواید،وردهای محافظ جارو یا کار آنها و...)
نحوه امتیازدهی به این صورت است:
حداکثر امتیاز هر تاریحچه برابر با 30/تعداد تاریخچه ها هست. اما اگه تعداد تاریخچه ها کمتر از 3 باشه تقسیم بر 3 میشه. تاریخچه ها خیلی کوتاه و خیلی بلند نباشن!
ویرایش شده توسط زنوفيليوس لاوگود در تاریخ ۱۳۸۸/۴/۲۸ ۱۷:۱۸:۰۹