"پيام هاي بازرگاني"******دين دين درين دين دين -- دين دين دريدين*****اتوبوس قهرمان....چوبدستي خود را بالا بگيريد...دينگ دانگ دونگ.
اتوبوس در خدمت شما جادوگران و ساحرانِ درمانده.
" تصاويري از چهره ي پر جوش استان شاپنايك...(
) و ارني برنك در حال لبخند زدن(دندون نداره
) نشون داده ميشه "
................................................
نرم و لطيف است و زيبا... مــــالكين
خوشحالت است و زيبا..... مـــــالكين
مالكين رداهاي بي آستين خود را با نازلترين قيمت ها تقديم ميكند....بشتابيد.
جديد است...تازه از راه رسيده.آدرس: كوچه دياگون، نرسيده به سه راه ناكترن...
...............................................................
زني گوشه كوچه دياگون نشسته و داره گدايي ميكنه
- به من عاجز كمك كنيد....آقا كمك كنيد....
بچه اي كه توي بقلش نشسته و حدود 11 سال دارد در حالي كه دستش تو دماغش است ميگه
- مامان، مامان من ميخوام برم هاگوارتز...مامان ردا ميخوام....
مردي ميپره وسط و بندري ميره: غصه نخور بچه جون.....آااااااه بيا.....
دوربين ميچرخه و در يك مغازه رو نشون ميده:
"فروشگاه رداهاي دست دوم" دوربين دوباره ميره رو همون آقاهه
-رداهاي رهن و اجاره و نصف قيمت .....حالا بيا و ببر...
آدرس: از گداي سر كوچتون بپرسيد....!!!
........................................................
كارخانه بوق سازي با انواع بوق هاي كوچك و بزرگ....
بچه اي تو بقل مادرش جيغ ميزنه
- اَااااااااااااااه...چقدر شما ارزشييد.........
چهار تا تخم مرغ تو صحنه ظاهر ميشه و كله هايي مدام از توي اونا بالا پايين ميره و ميگه.
- نه ما ارزشي نيستيم....ما ارزشي نيستيم.....نه....نه....نه....
يكي از كله ها مياد بالا و استپ ميكنه.
-نــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه!!!
بووووومب...
*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.
كمپاني دنيس بازرگان شما را به ديدن ببرنامه بعدي دعوت ميكند. *.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.