حالا که جنگ به خوبی و خوشی تموم شد به کارهای ارتش برسیم
"خلاصه داستان از پست بلید تا پست سارا اوانز"صبح روز بعد اعضا پس از جرو بحث فراوان تصمیم میگیرند شب ها و به کمک نقشه غارتگر به انجام ماموریت بپردازند.اولین مرحله آگاه کردن مدیر فعلی از نقشه های تام است.از آنجایی که او به تام علاقه زیادی دارد این کار دشوار به نظر میرسد.وقتی مدیر که فورسییل نام دارد از دفترش خارج میشود سدریک با نامه ای که برای او نوشته به دفتر نزدیک میشود.سدریک که نامرئی است در یک لحظه موفق میشود به همراه مدیر وارد دفتر شود.
اعضا مدت زیادی در بیرون دفتر به انتظار سدریک مینشینند.بالاخره سدریک بیرون می آید و جریان را برای آنها تعریف میکند.از قرار معلوم مدیر نه تنها گفته های درون نامه را باور نکرده است بلکه آنها را با تام در میان گذاشته و نظر او را هم پرسیده است.در آخر هم هر دو به این نتیجه رسیده اند که این نامه از طرف کسانی است که به محبوبیت تام حسادت میکنند.البته تنها نکته مثبت این عملیات این است که مدیر پس از رفتن تام موضوع را به دامبلدور هم گفته است و علاقه و توجه او به این موضوع جلب شده است.
اما نقشه بعد این است که نامه مشابهی را در دفتر دامبلدور بگذارند.آنها به دو دسته تقسیم میشوند.دسته اول دامبلدور را تعقیب میکند و دسته دوم به دنبال دفتر او میگردند و قرار میگذارند به کمک وردی که هرمیون بلد است با هم ارتباط برقرار کنند.
بعد از پیدا کردن دفتر و مطمئن شدن از اینکه دامبلدور در آن اطراف نیست.سدریک وارد دفتر میشود اما در یک لحظه افرادی که دامبلدور را زیر نظر دارند او را گم میکنند و او پس از سدریک وارد دفتر میشود.
باز هم مدتی طول میکشد تا سدریک از دفتر بیرون بیاید زیرا تمام نقشه های افراد گروه برای پرت کردن حواس دامبلدور و کمک به سدریک برای بیرون آمدن با شکست مواجه میشود.بالاخره خود دامبلدور در حالی که نامه سدریک را در دست دارد از دفتر خارج میشود و سدریک فرصت فرار پیدا میکند.او که این بار بسیار هراسان است پس از اینکه حالش بهتر میشود به دوستانش میگوید که مطمئن است دامبلدور متوجه حضور او در دفتر شده است و حتی جنسیت و نوع لباس او را هم تشخیص داده است.البته این اتفاق باعث جلب اطمینان و اعتقاد بیشتر اعضا به دامبلدور میشود.
پس از پایان صحبت های سدریک تام از راهرو عبور میکند در حالی که با دوستانش در مورد رفتن به دستشویی مارتل گریان صحبت میکند.افراد الف دال با خشم و وحشت تام را تا پشت در دستشویی تعقیب میکنند و از پشت در صدای تام را در حال صحبت به زبان مارها میشنوند.نگرانی آنها بیشتر به خاطر دانش آموزانی است که بدون آگاهی از خطر آزادی باسیلیسک در مدرسه پراکنده هستند.
اما پس از سپری شدن مدتی در سکوت تام که به نظر میرسد موفق به راه پیدا کردن به درون تالار نشده است از دستشویی بیرون می آید.اعضا ارتش بعد از رفتن تام وارد دستشویی شده و آنجا را وارسی میکنند اما با چیز عجیبی مواجه نمیشوند.پس برای آمادگی و استراحت به اتاق ضروریات برمیگردند.
در آنجا تصمیم میگیرند از این به بعد لحظه به لحظه به تعقیب تام و دوستانش بپردازند تا از اقدامات بعدی آنها جلوگیر کنند.در ضمن سدریک به آنها اطمینان میدهد که شمشیر گریفیندور در دفتر دامبلدور پنهان شده و به همین دلیل فعلا جای آن امن است.